جوان آنلاین: محمود عبدالحسینی میگوید: خیل عظیمی از مردم برای آخرین وداع با رهبر بزرگ انقلاب و بیعتی دوباره و تبرک جستن به ایشان دست به تابوت میکشیدند که باعث شد کفن ایشان باز شود، در آن لحظه، من هم نزدیک تابوت بودم و مرتب عکس میانداختم، اما زمانی رسید که دیدم هر کاری میکنم لنز فوکوس نمیدهد، لنز را باز کردم و بستم و همه چیز را چک کردم دیدم سالم است. ناگهان دست به چشمم زدم دیدم گریه میکنم!
۱۴و۱۵ خردادماه، یک نقطه عطف تاریخی در ایران است که از سال ۶۸ با نام امامخمینی (ره) گره خورده است. تاریخی ماندگار از بزرگترین بدرقه تاریخی و شکوهمند یکی از کاریزماتیکترین رهبران دنیا که بشریت تا کنون به چشم دیده است. از مراسم خاص تشییع آن روز هنوز روایتهای زیادی وجود دارد؛ روزی که جوانان انقلابی برای خداحافظی ابدی به میدان آمدند. در این میان، عکاسان زیادی در مراسم حاضر شدند تا این لحظات را درحد وسع ثبت و ضبط کنند؛ در ادامه روایت تعدادی از این عکاسان که حال هر کدامشان، پیشکسوتی در این عرصه هستند میآید که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود:
مردم نمیتوانستند از امام دل بکنند
علیرضا عابدی، درباره روز تشییع امامخمینی میگوید: وقتی هلیکوپتر در مجاورت محل دفن امام نشست؛ من شروع کردم به شاتر زدن و عکس گرفتن. اولین عکسی که ایشان را خارج کردند؛ من گرفتم. مو به تن من سیخ شد و خیلی ناراحت شدم.
علاقهمندان و مشتاقان امام که نمیتوانستند از ایشان دل بکنند به عنوان تبرک بخشهایی از کفن ایشان را میکندند. با تلاش و زحمت بسیار، تابوت را به جایگاه رساندند و چیزی روی آن انداختند، بعد اعلام کردند تشییع امروز برگزار نمیشود.
بعد هلیکوپتر دوباره میخواست پیکر امام را بلند کند، در حالی که پرههای آن هر لحظه امکان داشت به جایگاه ما برخورد کند. مردم نیز به آن آویزان شده بودند. در نهایت پیکر امام را بردند و دوباره بازگرداندند و مراسم با تأخیر چند ساعته برگزار شد.
این عکاس خبری ادامه میدهد: ما را با هلیکوپتر به بهشتزهرا (س) اعزام کردند، اما وقتی ما در جای خود که یک کانکس بود قرار گرفتیم، عدهای در کنار مزار کنده شده، لحظهشماری میکردند. یک ذره از خاک آن مزار کنده شده، باقی نمانده بود. قوطیهای خالی فیلمهای ما را میبردند و از خاک پر میکردند.
منبع: ایسنا
مردم احساس میکردند که پدرشان را از دست دادهاند
سعید صادقی، این عکاس جنگ و پیشکسوت عکاسی درباره این روز اینطور توضیح میدهد: راستش را بخواهید حجم جمعیت آنقدر زیاد بود که من از ۵صبح به بهشت زهرا رفته بودم و بالای یکی از کانتینرها نشستم. یادم است که پیکر امام را ساعت ۱۲ یا یک آوردند. من عکسهای زیادی گرفتم. بعداً یکی از فیلمها را از من گرفتند و آن را ندارم. فیلم همان عکسی است که کفن امام در دست جمعیت پاره شد. این عکس را چاپ کردم و به ارشاد بردم.
روز تشییع جنازه، من جزو پنجنفر اولی بودم که به بهشت زهرا رسیدم، حتی نماز صبح را در بهشتزهرا (س) خواندم. از لحظهای که کلنگ اول را زدند من شروع به عکس گرفتن کردم. تا ساعت ۱۱-۱۲ که امام را آوردند ماندم. بعد آقای هاشمی آمد. از مسئولان فقط آقای هاشمی را یادم است. دیگران را ندیدم. هنوز نالههای مردم ایران را درونم میشنوم.
مردم احساس میکردند که پدرشان را از دست دادهاند. حس میکردند غمخوارشان رفته است، یعنی کسی که میتوانست به آنها زندگی سالمتری بدهد. از دست رفتن امام، برای آنها ضایعه بزرگی بود. فقط بحث اعتقادی نبود. بیشتر دلی بود. باورهای آنها همراه با امام داشت دفن میشد.
منبع: پایگاه خبری جماران
ماجرای عکس «قاب شکسته»
علی کاوه با اشاره به ثبت ۱۰حلقه نگاتیو (۳۶۰ عکس)از مراسم خاکسپاری حضرت امام، میگوید: حدود ۵۰۰ عکاس ایرانی و خارجی این مراسم را پوشش دادند، اما دو عکس من، جزء زیباترین تصاویر این مراسم است.
یک عکس که به «قاب شکسته» مشهور شد، خیل جمعیت عزادار را نشان میدهد که قاب عکس امام در دست آنها شکسته است. عکس دیگرم البته منتشر نشده و نگاتیو آن در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی موجود است.
این عکاس پیشکسوت توضیح میدهد: هنگامی که پیکر امام را برای تدفین به بهشت زهرا آوردند، تابوت چوبی ایشان در اثر فشار زیاد شکست و پیکر ایشان نمایان شد و مردم کفن امام را به قصد تبرک پاره کردند و تنها از زیر سینه تا بالای زانوی ایشان کفن داشت. چون صبح بود و نور زیادی در محیط بود، کنتراست زیبایی بین سیاهی تشییعکنندگان و سفیدی پیکر امام ایجاد شد.
البته این عکس و دیگر عکسها را برای خودم نگهنداشتم و، چون کارمند تلویزیون بودم، همه نگاتیوها را تحویل دادم تا واحد عکاسی سریعاً آنها را چاپ کند و در اختیار روزنامهها و آژانسهای خبری بگذارد. حتی یکی از آژانسهای خارجی پیشنهاد کرده بود عکس مسیحگونه امام را ۲ هزار دلار بفروشم، اما به آنها گفتم کارمند هستم و اجازه فروش عکس را ندارم.
منبع:فارس
من عاشق امام (ره) بودم
علی فریدونی دیگر عکاس خبری است که شکوه این مراسم را به تصویر کشیده است، درباره شرایط آن روز میگوید: توصیفش برای من خیلی سخت است. من ۴۸ساعت در مصلی بودم و شبانهروز مردم و دستههایی که از شهرستانها میآمدند را عکاسی میکردم. شب تا صبح با فلش کوچکی که داشتم لحظههایی که مردم زیارتنامه و قرآن میخواندند، معلولین، مجروحین، مردم عام شهرستانها و ویلچریها و یخچالی که درست کرده بودند را ثبت میکردم. در این فضا برای من عکاسی کردن خیلی سخت بود.
همه این قصهها تمام شد و قرار شد که فردا صبح پیکر امام تشییع شود و همه عکاسان آنجا حضور پیدا کردند. وقتی امام را گذاشتند من نزدیک یخچال بودم. وقتی که پیکر امام را بلند کردند و ملت یکصدا و میلیونی یا حسین و اللهاکبر گویان از تپهها سرازیر شدند که مثل محشر و صحرای کربلا بود. کسی که این صحنهها را میخواهد پشت ویزور ثبت کند، یعنی مردم، قیافهها و چهرهها، اصلاً قابل توصیف نبود. شاید، چون من عاشق امام بودم قرار بود این فریمها پشت ویزور من ثبت و درتاریخ ماندگار شود.
منبع: ایرنا
عکسی که در گینس ثبت شد
حسین هاشمی، عکاس پیشکسوت درباره خاطراتش از زمان رحلت امامخمینی (ره) نیز اینطور میگوید: ساعت ۷ صبح روز ۱۴ خردادماه که آقای حیاتی در اخبار «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» گفتند و از رحلت امام خبر دادند. من سریعاً دوربین و سه پایهام را آوردم جلوی تلویزیون و از صفحه آن شروع به عکاسی کردم.
یک عکس از آن صحنهای که حاجاحمد آقا فرزند امام بالای سرشان آمدند و ایشان را بوسیدند گرفتم و سریع برای روزنامه فرستادم. یادم میآید کسی به جز مسئولان روزنامه حضور نداشتند، قرار شد روزنامه فوقالعاده چاپ شود که تک برگ هم باشد. عکاسان و خبرنگاران همه آمدند با اینکه تعطیل هم بود، اما همه اعزام شدیم به جماران.
هاشمی درباره حضورشان در جماران گفت: مردم آمده بودند به حسینیه جماران برای عزاداری. ما هم آنجا بودیم و بعد دوباره برای هماهنگی کارهای روز بعد به دفتر روزنامه برگشتم. مدیر مسئول آن زمان، سیدمحمد اصغری بود که نماینده حضرتامام هم محسوب میشد و آقای رخصفت یکی از اعضای شورای سردبیری بود.
قرار بود ۱۵ خرداد، پیکر امام را به مصلی منتقل کنند و مردم بر آن نماز بخوانند، سیل جمعیت زیاد بود، پیکرامام در بلندای یک کانتینر بود تا در فریزر قرار بگیرد تا به خاطر گرمای هوا مشکلی پیدا نکند. قبل از آن زمان من با دوستان در هوانیروز هماهنگ کردم که با یک هلیکوپتر از سیل جمعیت عکس بگیرم.
وی با اشاره به اینکه دوستانش به او گفتهاند، عکسی که از تشیع پیکر امام از هلیکوپتر گرفته در کتاب گینس به عنوان بزرگترین تشییع جنازه قرن چاپ شده است، اضافهمیکند: روز پانزدهم به دلیل کثرت جمعیت، امکان تشییع فراهم نشد و موکول به روز ۱۶خرداد شد. در همان روز پانزدهم عکسهایی که از هلیکوپتر گرفتم و همینطور عکسی که از بالای آن فریزر گرفتم که پیکر امام در داخلش بود، در شماره فوقالعاده روز پانزدهم خرداد، روزنامه کیهان چاپ شد.
منبع:فارس
لنزفوکوس بود، چشمها بارانی
محمود عبدالحسینی که عکسهایی از تشییع پیکر امام گرفته است درباره آن روز گفت: بعدازظهر ۱۵خرداد به بهشتزهرا رفتم و شب را در آنجا ماندم و از لحظه به لحظه مراسم یعنی از همان لحظات ابتدایی که در قطعه زمین انتخاب شده قبر را کندند تا به آخر که امام دفن شدند، عکسبرداری کردم.
در آن روز، جمعیت بسیار زیادی برای تشییع پیکر امام حضور داشتند و خیل عظیمی از مردم برای آخرین وداع با رهبر بزرگ انقلاب و بیعتی دوباره و تبرک جستن به ایشان دست به تابوت میکشیدند و همین موضوع باعث شد تا کفن ایشان باز شود.
در آن لحظه من هم نزدیک تابوت بودم و مرتب عکس میانداختم، اما زمانی رسید که دیدم هر کاری میکنم لنز فوکوس نمیدهد، لنز را باز کردم و بستم و همهچیز را چک کردم دیدم سالم است. ناگهان دست به چشمم زدم دیدم گریه میکنم!
اینجا همانجاست که اتفاقی که در حال وقوع است بر عکاس غلبه کرده بود و باعث شد تا آن عکس تاریخی و معروف شکل بگیرد. پس از این اتفاق پیکر مطهر حضرتامام (ره) مجدداً به جماران منتقل شد و این بار حضرتامام (ره) را با کفنی که رهبر معظمانقلاب از مکه برای خود آورده بود، کفن میکنند.
هنگامی که تصمیم گرفتم عکسهای مراسم تشییع را ظاهر کنم مراحل چاپ این عکس که تمام شد، بسیار شوکه شدم و تنم لرزید! عجیب بود! ناخودآگاه گفتم مسیح! نه اینکه تنها حرف من باشد بلکه وقتی بسیاری از دوستان و آشنایان من هم این عکس را دیدند آنها هم گفتند مسیح. مانند تابلوی نقاشی حضرتمسیح که به دست میکلآنژ کشیده بود. سر امام (ره) نیز مانند سر حضرتمسیح زمانی که از صلیب پایین آورده شد و روی دامن حضرت مریم قرار گرفت، در تابوت بود. سر و صورت و گردن و پاها تماماً شبیه به تصویر مسیح شده بود؛ حتی حضرتآقا نیز پس از دیدن این عکس گفتند: «عجب! چه مسیحگونه است!»
منبع: ایرنا