روایت بیقراری عنوان کتابی است که انتشارات ستارهها به قلم بتول پادام آن را منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب روایت بیقراری به قلم بتول پادام میخوانیم: مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت میرفتیم. توی راه، حسین طوری رانندگی میکرد که پشت اتوبوسها باشیم، اینطور هم باد کمتری میخوردیم هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان میشد.
اتوبوس سر هر ایستگاه که میایستاد ما هم توقف میکردیم تا باز اتوبوس راه بیفتد. بعد از هیئت و کمی موتور سواری، آخر شب که به خانه میرسیدیم، خسته و هلاک بودیم.
ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار میشد.
غرفه انتشارات ستارهها در نمایشگاه کتاب تهران راهرو ۱۸غرفه ۳۷۲ است.
همسایه ماهیها
کتاب همسایه ماهیها منتشر شده از سوی انتشارات ستارگان درخشان به قلم بهزاد دانشگر است.
در برشی از کتاب همسایه ماهیها به قلم بهزاد دانشگر که در غرفه ۳۴۹راهرو ۱۷ نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود میخوانیم:
تا به حال کنار مرز قدم زده ای؟ نه آن مرزهایی که با یک رشته سیم خاردار وسط دشت کشیده شده، مرزهایی که میدانی کجایش ایستادهای و داری زمین را تماشا میکنی و به کدام سمت میروی.
من از مرزهایی حرف میزنم که از وسط یک شنزار یا از وسط دریا و رودخانه رد شده و به نظر بیپایان میآید، برهوتی سیال که مدام جا به جا میشود و تو در هر گامت شک میکنی که کدام ورِ مرزی.
من دو هفته در این شرایط نفس کشیدم. مرزی میان مرگ و زندگی! در حالی که تردید هر لحظه روحم را میبلعید و نمیدانستم کدام طرف هستم! طرف مرگ یا طرف زندگی؟