یکی از اساسیترین ابزارها جهت رسیدن به توافق فرهنگی «نظم اجتماعی» است، چراکه بدون نظم اجتماعی رسیدن به ثبات، خودباوری، تعاون و همیاری و مشارکت پویا تقریباً ناممکن است. وقتی صحبت از نظم اجتماعی میشود، منظور نظم وفاقی از نوع فرهنگپذیری اجتماعی است که دربرگیرنده اعتماد و هویتجمعی است. اختلال در حجاب و طرز پوشش، مغایر با ارزشهای محوری جامعه مذهبی و قانون حاکم بر این جامعه است و نظم اجتماعی را مختل میکند و موجب جریحهدار شدن وجدان جمعی جامعه میشود.
در حقیقت در نظم اجتماعی جامعه، برخی از اجزای این جامعه کارشان مراقبت و جلوگیری از گرایشهای کجروی و حفظ هماهنگی میان تمامی اجزا و دور کردن افراد از اختلالهای عمیق است؛ پوشش و حجاب زنان این نقش را ایفا میکند. در واقع حجاب و پوشش نقشی غیرقابل اغماض در نظم دهی و ثبات بخشی نسبت به سایر اجزای جامعه دارد. وقتی زنان بیحجاب وارد جامعه اسلامی میشوند در واقع روابط منظم بخشهای وجودی بین خود و جامعه را بر هم میزنند. اگر قرآن کریم ۱۴۰۰ سال پیش بر حجاب و پوشش تأکید فرموده به خاطر در نظر گرفتن مصالح فرد و اجتماع بوده و دوری از مفاسدی است که اکنون گریبانگیر جامعههای غربی شدهاست. در چنین شرایطی زنان مسلمان در این کشورها پس از سالها مبارزه و ایستادگی توانستهاند حجاب را به عنوان یک قدرت نرم و سیاسی زنانه به افکار عمومی غرب تزریق کنند. این تیتر سایت گاردین قابلتأمل است: «کلیشهها را کنار بگذارید حجاب یک سبک و قدرت زنانه است». در رشد اسلامگرایی اروپا آنچه قابلتوجه است، آمار بالای اقبال زنان نسبت به مردان است که خود بیانگر آسیبهایی است که تمدن غربی بر آنان وارد کرده و به دنبال نجات خود هستند.
با توجه به اینکه فساد اخلاقی مهمترین عامل انحطاط و نابودی فرهنگ یک جامعه است؛ با بیبند و باری و برهنگی زنان و کشف حجاب ایشان؛ بروز مشکلات اخلاقی روزافزون و مفاسد بیشمار در جامعه قطعی خواهدبود. مطالعه تاریخ ادوار گذشته مؤید این مسئله است که وقتی بیبند و باری رواج یابد، جامعه در وضعیت انفعال و بیتفاوتی قرار گرفته و در مقابل هجوم بیگانگان بسیار آسیبپذیر و دچار انحطاط و نابودی میشود.
حجاب یک حق اجتماعی است. یکی از حقوق افراد یک جامعه، داشتن اعتقادات و باورهای دینی است؛ یک جامعه در سایه ایمان، در برابر بسیاری از آسیبها مصون میماند. افراد بدحجاب و بیحجاب عقاید دیگران را هم متزلزل کرده و زمینه ساز فساد در جامعه میشوند. افراد یک جامعه حق دست درازی به فرهنگ ملی جامعه را ندارند. فرایند بدحجابی راه را برای تهاجم فرهنگی هموار میسازد. افراد بیحجاب الگوهای نامناسبی در جامعه هستند که میتوانند به مرور فرهنگ ملی و دینی ما را دستخوش تغییر قرار دهند و راه را برای تهاجم فرهنگی هموار سازند.
بدحجابی ذهن و اندیشه دختران ما را درگیر شناخت انواع مد و مدل و آرایش موی سر و صورت میکند و آنان وقت و انرژی و پویایی خود را در این راه هزینه مینمایند و سدی در مسیر رشد و تعالی آنان چه به لحاظ معنوی و چه به لحاظ علمی میشود. جامعهای که هر روز مد جدیدی را بپذیرد؛ دچار بیماریهای اخلاقی مثل غرور، خودشیفتگی، تکبر، فخرفروشی و عصیان میشود؛ خود این گناهها و رذایل اخلاقی زمینه جسارت در انجام انواع گناه را فراهم میکند و سقوط خواهد کرد. بدحجابی غریزه شهوت را از مسیر خود منحرف میکند، آتش شهوت را در دل شعلهور میکند که ویرانگر است. نتیجه آن میشود که امروز توجه به ارضای جنسی و شهوت به عنوان «آزادی انتخاب» توسط اندیشمندان غربی مطرح میشود. دریدا معتقد است: «برخی از عناصر تحریک جنسی ممکن است به گونهای باشد که همگان هنوز هم آن را «منحرف» دانسته و «تقبیح» کنند، مانند رابطه جنسی با کودکان، ولی در دوران سیال مدرن ما دیگر قوایی وجود ندارد که در ترسیم مرز میان رابطه جنسی «صحیح» و «منحرف» به کار رود. امروز عصری فرا رسیده که در آن باید با توجه به «آزادی انتخاب» هرگونه مجرای تخلیه نیروی جنسی را تقویت کرد.» آزادی جنسی و بیبند و باری جنسی در غرب نتیجه برهنگی و آزادی در پوشش است و به قول رهبری این «آزادى جنسى و بى بند و بارى جنسى در غرب موجب نشدهاست که دیگ شهوت بشرى که غریزى و طبیعى است، از جوشش بیفتد. قبلاً این جور تبلیغ مىکردند، مىگفتند بگذارید زن و مرد در جامعه روابط آزاد داشتهباشند تا حرص شهوت جنسى کم بشود؛ عملاً معلوم شد که قضیه بهعکس است. هر چه آزادى روابط زن و مرد در جامعه بیشتر بشود، با وضعى که به وجود آوردند، حرص شهوانى بشر بیشتر مىشود.»
حضور زنان و دختران بیحجاب با پوشش نامتعارف به مردان اجازه خواهد داد به حریم آنان دست درازی کنند و موجب گسترش و افزایش مزاحمتهای خیابانی میشود.
اینها گوشهای از تأثیر بیحجابی و بدپوششی بر نظم اجتماعی است، حجاب به مثابه رسانهای هویتی و ارتباطی است که نقش نمادینی در عرصه ارتباطات میان فردی زنان دارد و دارای ابعاد گستردهاست. حجاب هم بعد فرهنگی و اجتماعی و هم بعد سیاسی و اقتصادی دارد. حجاب هم دارای ابعاد معنوی و منزلتی و هم دارای ابعاد شخصیتی و رفتاری است و نقش مهمی در نظم اجتماعی ایفا میکند.
پژوهشگر حوزه زن و خانواده