سرویس اقتصاد جوان آنلاین: به دلیل آنکه عموم اقتصاد ایران در اختیار دولت و بخشهای وابسته به دولت است، افراد صاحبنظر اقتصادی گاهی بیم آن را دارند که با انتقاد از یکی از بخشهای دولت دچار هزینهشده یا برداشتهای جناحی و سیاسی از انتقاد آنها صورت گیرد، از این رو بهرغم آنکه در بسیاری از موارد مشکلات اقتصادی را خوب درک میکنند و برای حل آن نیز راهکار خوب و عملیاتی دارند، خود سانسوری میکنند و نه انتقادی مطرح میشود و نه راهحلی، از این رو بخش دولت فارغ از اینکه سکانش در اختیار کدام یک از جناحهای سیاسی باشد با مشکلات متعدد و متنوع تلنبار شده روبهرو است که با گذشت زمان کار برای ادارهکنندگان دولت سختتر هم میشود.
بخش دولت نیاز به آسیبشناسی جهت رشد بهرهوری دارد
در بسیاری از کشورهای موفق دنیا سیستم و ساختار اقتصاد اعم از بخش سیاستگذاری و اجرایی به همراه محیط قانونی که این بخشها بر اساس این حدود و میزان در سیستم و ساختار فعالیت دارند، پیوسته توسط دانشگاهها، اندیشکدهها، مراکز پژوهشی و آماری و اطلاعاتی، مجموعههای رقیب پایش میشود تا با گذر زمان مشکلات سیستم اقتصاد شناسایی و برای رشد بهرهوری و تسهیل امور در راستای خدماتدهی راهکار علمی و عملی ارائه شود، در این میان، کشورهای موفق در حوزه اقتصاد محیط باز و امنی را فراهم میآورند تا اشخاصی که در حوزه آسیبشناسی سیستم اقتصاد و ارائه راهحل فعالیت میکنند نهتنها با محدودیت روبهرو نشوند، بلکه برای رشد بهرهوری سیستم و حل مشکلات عمومی نیز مورد تشویق مادی و معنوی هم قرار گیرند، جالب اینکه چین و امریکا که امروز این دو کشور نظام مدیریتی اقتصادی خود را یک دارایی و ثروت به شمار میآورند برای عقبنماندن از رقیب خود از تحقیق و پژوهش به هیچ عنوان غفلت نمیکنند.
سکوت صاحبنظران اقتصادی
متأسفانه در اقتصاد دولتی و نفتی ایران، در حوزه تحقیق و پژوهش و آسیبشناسی سیستم و ساختار دولتی با چالشهای متعددی روبهرو هستیم و به دلیل آنکه عموم امکانات اقتصادی، ثروت، مجوزها، شرکتهای دولتی و استخدام نیروی کار در حوزه دولت خلاصه میشود، فضا برای آسیبشناسی خیرخواهانه و دلسوزانه این بخش گاهی از دید افراد صاحبنظر و اساتید دانشگاه یا افراد با تجربه به دلیل ترس از هزینه یا مراعات امور سیاسی دولتها فراهم نیست، حال بماند که در برخی از مجموعهها ذینفعان برای حفاظت از منافع، دژ مستحکمی را از طریق تورم نیروی انسانی در روابط عمومی، بخش حقوقی و گاهی حراست تشکیل دادهاند تا حافظ منافع مجموعه باشد و گاهی این دژها آنقدر کار خود را قوی و صحیح انجام دادهاند که در سایه عدم انتقادهای سازنده، کارکرد غلط این مجموعهها برای سایر بخشهای اقتصاد هزینه ایجاد کرده و کار امروز به جایی رسیده است که عالیترین مقامات منتقد بخشهایی، چون بانک یا خودرو یا بودجهنویسی هستند. در عین حال قرار دادهایی هم که دستگاهها و مجموعههای دولتی با دانشگاهها با موضوع مقالات و تحقیق و پژوهش انعقاد میکنند، با ملاحظهکاری فراوان انجام میگیرد، بهطوری که بخش قابلملاحظهای از این مقالات پژوهشی تکهبرداری از مقالات پیشین است، در نهایت خروجی آن میشود که در دنیایی که عموم کشورها از محل بهرهوری هزینههای خود را به حداقل و خدمات به مردم را به حداکثر میرسانند، خود مقامات دولتی اذعان میدارند که دولت بسیار گران اداره میشود و بسیار پرحجم و بزرگ شدهاست یا اینکه بخش بانک به دلیل اینکه عمده تأمین مالی اقتصاد را با منابع جمعآوری شده از سوی مردم انجام میدهد، دچار مشکلاتی شدهاست که بالطبع به دلیل سرو کار داشتن عموم بنگاهها با مقوله تأمین مالی و ضعف سرمایه در بخش بنگاهها متعاقباً کل اقتصاد ایران از این امر اثر منفی میپذیرد.
حالا در چنین شرایطی که ساختار اقتصاد با مشکلاتی روبهرو است، صاحبنظران اقتصادی و به قولی راهحلداران از بیم هزینه یا مراعات حال مدیران دولتی و زحمتی که آنها میکشند، از انتقاد، آسیبشناسی و ارائه راهحل و در یک کلام کمک فکری و ایدهای به بخش دولت یا بخش عمومی امتناع میورزند که در چنین شرایطی رسانههای دلسوز کار برایشان سخت میشود و از سر دلسوزی خیرخواهانه و پرکاری شاید گاهی خودشان را در معرض نقد حرفهای و بحق هم قرار دهند، اما رسانهها نیز در میان آمار و ارقام مراکز آماری و پژوهشی، اظهارات و اخبار گاهی ضدونقیض مسئولان و نمایندگان مجلس، کارشناسان اقتصادی وابسته به دولت، کارشناسان مستقل پیچ و تاب میخورند و ذهنشان مشوش میشود. متأسفانه گاهی مدیران و مقامات دولتی نیز در ارائه نظرات خود با مشکل روبهرو شدهاند، زیرا از سویی میخواهند بر اساس شناخت و علم و آگاهی خود از سیستم و ساختار دولتی، مشکلات و راهحلها را مورد اشاره قرار دهند، از سوی دیگر متوجه میشوند که باید برای امیدبخشی به مردم و اعلام این موضوع که دولت در حال تلاش و فعالیت است، سخنان امیدبخش ارائه کنند و همین دوگانگی گاهی تناقضات و تضادهایی را حتی در سخنان یک شخص در یک موضوع مشخص به فاصله کوتاهی به منصه ظهور میرساند، حال تقاطعگیری و تضادگیری بین دو خبر نشریافته در رابطه با یک موضوع از ناحیه دو شخص بماند، ولی در چنین فضایی فعالان رسانهای و خبرنگاران که به اقتضای شغل و وظیفهشان باید در حوزه تخصصی اخبار و اطلاعات را دنبال کنند، واقعا دچار تشویش ذهن و گیجی میشوند که رویکرد آسیبشناسی و ارائه راهحل را دنبال کنند یا انعکاس خبر مثبت و امیدوارکننده را؛ حال بماند که روح و روان فعالان رسانهای نیز در معرض سیگنالهای مثبت و منفی این اخبار قرار دارد و گاهی دچار آسیب و کاهش دقت یا اشتباهات سهوی میشوند.