
فرزين ماندگار
اينكه در خبرها آمده بود كه برخی بیکاران زنجاني در پي پيدا كردن شغل به سينما مراجعه ميكنند نه تماشاي فيلم از دو جنبه موضوع قابل تأملي است؛ اول نسبت ضعيف سينماي ايران با مخاطب عام و اقشار پايين جامعه و دوم مواجهه سينما با ركود بيسابقه اقتصادي در كشور.
سينما در بدو تولد طي سالهاي آغازين قرن بيستم هنري محسوب ميشد كه برخلاف هنرهاي ديگر به دليل عامهپسند بودن، بيش از همه قشر كارگر جامعه را به خود جذب ميكرد و تا به حال هم كشورهايي كه شاخصه عامهپسند بودن را در سينمايشان حفظ و رعايت كردهاند صاحب صنعت سينما شدهاند اما در ايران به دليل تفوق نگاه روشنفكران همواره نوعي سينماي مخاطب خاص غلبه پيدا كرده و همين مسئله باعث شده سينما در ايران تماشاگران محدودي داشته باشد و به دليل مردمي نبودن هيچگاه به يك هنر- صنعت تبديل نشود. خبر مراجعه بیکاران زنجاني به سينماي اين شهر به اميد پيدا كردن شغل و نه تماشاي فيلم بار ديگر نسبت وارونه سينماي ايران با مخاطب عام را نشان ميدهد. اين روزها صرفا نام يك فيلم باعث شده تا ميان ركود اقتصادي و سينما رابطهاي هر چند اتفاقي بروز كند. اتفاق عجيبي كه طي روزهاي اخير در سينماي زنجان رقم خورده از اين قرار است كه اكران فيلم سينمايي «كارگر ساده نيازمنديم» در سينما بهمن زنجان موجب شده تعدادي از مردم به گمان اينكه سينما كارگر ساده نياز دارد به اين مكان مراجعه كرده و تقاضاي كاركنند!
حالا احتمالاً اتاق فكر نزديك به دولت از فيلمسازان و فيلمنامهنويسان شاخص حامي دولت چون وحيد جليلوند كه دو اثر آخر او به نامهاي بدون تاريخ، بدون امضا و نيز چهارشنبه 19 ارديبهشت به جشنواره ونيز راه يافت و نيز افرادي چون سعيد روستايي سازنده فيلم ابد و يك روز و همچنين رخشان بنياعتماد اين مطالبه دوستانه را خواهند داشت كه قدري سوژه آثار خود را از فقر و فلاكت اقتصادي كه تداعيكننده ركود بيسابقه اقتصادي در كشور است به سمت موضوعات ديگر از جمله حقوق زنان و نيز چالش مؤلفههاي سبك زندگي انتقال دهند و موضوعاتي چون بيكاري، فقر و فلاكت اقتصادي به اولويتهاي بعدي فيلمها تبديل شوند. نمونه اين رويكرد را ميتوان از حالا در نوع انتخاب برخي فيلمسازان مشاهده كرد. براي مثال سهيل بيرقي در حال ساخت فيلمي با عنوان عرق سرد به نويسندگي خودش و بازي باران كوثري و سحر دولتشاهي است كه از 15 روز گذشته آغاز شده است. بيرقي كه پيش از اين فيلم «من» را ساخته است در جديدترين فيلمش موضوع يك زن فوتباليست را دستمايه كار قرار داده كه براي خروج از كشور جهت شركت در يك تورنمنت بينالمللي با مخالفت همسرش مواجه ميشود. فيلمهايي چون بدون تاريخ، بدون امضا، ابد و يك روز و چهارشنبه 19 ارديبهشت را بايد جزو آثاري قلمداد كرد كه در ادامه رويكرد انتقادي از دوران دولتهاي نهم و دهم اما در دولت يازدهم توليد و روانه سينماها شدند و حالا و پس از چهار سال به نظر ميرسد كه ادامه توليد اين دست آثار نسبتي با منافع دولت دوازدهم نخواهد داشت. در واقع فيلمهايي از اين دست نميتوانند برآوردهكننده خواستها و پروپاگانديسم سينمايي دولت دوازدهم باشند چراكه اصليترين چالش اين دولت به زعم كارشناسان مشكلات اجتماعي ناشي از ركود بيسابقه اقتصادي خواهد بود.
حجتالله ايوبي، رئيس سابق سازمان سينمايي دولت يازدهم سال گذشته شعار سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر را اميد انتخاب كرده بود اما اين واژه به قواره آثار تلخ و نااميدكننده جشنواره نميآمد. برخي اعتقاد داشتند ايوبي نه از روي يك راهبرد سينمايي بلكه به دليل كم كردن از فشارها و انتقادهايي كه عملكرد او را مغاير با مطالبات رهبر معظم انقلاب قلمداد ميكرد شعار سينماي اميد را بر پيشاني جشنواره سي و پنجم الصاق كرده بود. اينكه در خبرها آمده بود كه كارگران ساده زنجاني در پي پيدا كردن شغل به سينما مراجعه ميكنند نه تماشاي فيلم ميتواند براي مديران سينمايي كه احتمالاً از هوش بالايي برخوردارند حاوي اين پيام باشد كه سينماي ايران براي طبقه پايين و عامه مردم به خصوص در شهرستانها جذابيتي ندارد و اين براي هنري كه عليالقاعده بايد عامه مردم را جذب كند يك بحران محسوب ميشود. طبقات پايين و كارگر جامعه به دليل ضعف محتوا و داستانهاي تلخ و نااميدكننده آمال، آرزوها و كاراكترهاي جذاب و قهرماني كه به آنها اميد و روحيه بدهند را نمييابند، سينما به جاي اميد آنها را افسردهتر ميكند و اين نقض غرضي اساسي در سينماي ايران محسوب ميشود. نهايتاً اين اتفاق رقم ميخورد كه كارگران زنجاني صرفاً براي پيدا كردن كار و نه تماشاي فيلم به سينمايي مراجعه ميكنند كه فيلم كارگر ساده نيازمنديم را پخش ميكند.