
محمدصادق عابديني
پرداختن به موضوع مدعيان دروغين مهدويت و نمايش تصاوير چند تن از مدعيان و ادعاهاي دروغينشان درباره ارتباط با امام عصر(عج) باعث شد قسمت گذشته برنامه «حاضر غايب از نظر» كه جمعهها صبح از شبكه قرآن سيما پخش ميشود، با استقبال زيادي روبهرو شود. حجتالاسلام عبدالله رضايي، تهيهكننده اين برنامه معارفي كه سالها در معاونت پژوهشي مؤسسه مهدويت قم فعاليت داشته و در شبكه قرآن و همچنين شبكه الكوثر مدير و تهيهكننده برنامههاي معارفي بوده، در گفتوگو با «جوان» به جريان توليد برنامههاي معارفي در تلويزيون پرداخته است.
برنامههاي چالشي در حوزه معارف كم اما بسيار تأثيرگذار بودهاند، مانند «شبهاي آسماني» كه به موضوع شبهه افكنيهاي وهابيت ميپرداخت، چرا اين دست برنامههاي تأثيرگذار در حوزه معارف در تلويزيون كم توليد ميشود؟
صداوسيما براي توليد اين برنامهها كه در مرز عقيدتي حركت ميكنند، بايد به مديران و برنامهسازان توانمند مجهز شود؛ تهيهكنندهاي كه جسارت پرداختن به مسائل چالشي معارفي را داشته باشد و مدير شبكهاي كه از كار تهيهكنندهاش دفاع كند و مديران بالاتر از شبكه كه رويكرد يك شبكه را تأييد كنند. در نهايت نيازمند حمايت مردم هستيم كه آن برنامه را براي خودشان بدانند و از پخش آن حمايت كنند. مسائل عقيدتي مانند مسائل سياسي نيست كه در آن صداوسيما سعي كند ميانهروي داشته باشد. بلكه در حوزه معارف بايد رسانه ملي به سمت حوزههاي علميه حركت كند و بار معارفي برنامهها را براي بينندگانش بيشتر كند.
چرا اين كار صورت نميگيرد؟
بالاخره وقتي شما حرف جدي بزنيد يك عده از آن خوشحال و يك عده ناراحت ميشوند. نميشود موج راه انداخت و يك سري جلوي آن را نگيرند! بالاخره منافعي در ايجاد همين شبهات ديني وجود دارد كه عدهاي نميخواهند از بين برود! حرف حق تلخ است ولي هنر رسانه است كه آن را لين و لطيف كند. از سوي ديگر مديوم رسانه ملي بايد به سمت امنيتآفريني و افزايش وحدت باشد. در اين زمينه هم ملاحظات ديني و سليقهاي وجود دارد. اگر برنامههاي معارفي به درستي ساخته شود خيلي هم پرمخاطب خواهد بود.
مثلاً در چه موضوعاتي بايد برنامه معارفي ساخته شود؟
يك نمونهاش مسائل جنسي است. اگر كارشناسان ديني مسلط به روانشناسي و جامعهشناسي ديني بيايند و با حفظ حريمها تابوهاي بيمورد را كنار بزنند و مسائلي را مطرح كنند كه پاسخگوي سؤالات جوانان و خانوادههايشان باشد، ميتواند راهگشاي بسياري از مشكلاتي باشد كه ريشه در معضلات جنسي جامعه دارند.
بحث مهدويت برنامه «حاضر غايب از نظر» هم نشان داد ميتوان بحث چالشي درباره مدعيان دروغين مهدويت داشت، كه موضوع مهمي است!
متأسفانه موضوع مهدويت براي عدهاي دكانبازي شده است. ما شاهد رويش پيچكهاي انحرافي و مدعيان دروغين در موضوع مهدويت هستيم. همين هفته پيش كه در برنامه با رعايت همه موازين صداوسيما و مميزي لازم ويدئوهاي چند مدعي دروغين را پخش كرديم، شاهد هزاران پيامك از طرف بينندگان بوديم، عده زيادي به خاطر پرداختن به اين موضوع تشكر كرده بودند، عدهاي هم موضوعاتي را پيشنهاد داده بودند و گروهي هم انتقاداتي داشتند. اين نشان ميدهد كه بيننده تلويزيون تشنه دانستن و روشنگري درباره مهدويت است.
تفاوت اين نوع برنامهسازي در حوزه معارف با برخي برنامههاي معارفي صداوسيما كه سالها است پخش ميشوند اما از پرداختن به موضوعات چالشي دوري ميكنند، در چيست؟
ساختن برنامه اثباتي معارفي خيلي راحت است، بياييد درباره اثبات خوب بودن ائمه اطهار و عظمت دين اسلام برنامه بسازيد! اينكه بگوييم خوبي خوب است و بياييد بهتر باشيم كه كار سختي نيست. اينكه بگوييم فلاني دارد راه اشتباه ميرود و اينكه فلان قبيله دچار تزوير شدهاند، هزينه دارد! اينجا بايد هزينه داد، رسانه بايد هزينه بدهد. نميشود برنامهاي ساخت كه باري به هرجهت باشد. ما برنامه معارفي خنثي در تلويزيون زياد داريم كه خيلي زيبا صحبت ميكنند، اما برنامه معارفي بايد در جامعه حركت به راه بيندازد، بايد با حلقههاي مديريتي و فرهنگي جامعه در ارتباط باشد. ما در حوزه فرهنگ حلقه مفقوده زياد داريم، مثلاً هيچ وقت نيامديم بگوييم كه چرا برخي چهرههاي هنري كشورمان ترجيح ميدهند به نام اپوزيسيون شناخته شوند، اگر رابطه مراكز فرهنگي و ديني با هنرمندان قوي بود اصلاً چنين اتفاقي نميافتاد. اين رابطه منجر به همكاري ميشد و ثمرهاش محصلات فرهنگي خوبي بود.
هنوز به جواب اين سؤال نرسيدهام كه چرا برنامههاي معارفي چالشي در صداوسيما كم است!
مشكل اينجا است كه ما در مديريت دچار اشتباه ميشويم، مثلاً اولويتها را درست نميشناسيم و در نهايت باعث ميشود كه فرهنگ در مقابل اقتصاد به موضوع درجه 2 تبديل ميشود. ما در اينجا مسئله را گم كردهايم. يكي از مشكلات ما اين است كه در حوزه فرهنگ مسئلهشناسي نكردهايم.
در مقابل كمكاري داخلي شاهد حجم بالايي از شبكههاي به ظاهر ديني در ماهوارهايم كه برخي متعلق به بهاصطلاح شيعه انگليسي است و برخي ديگر به وهابيت وابستگي دارد، هر دو هم در حال ضربه زدن به عقايد مربوط به مهدويت هستند، چطور در آن سوي ميدان اين همه فعاليت وجود دارد؟
اساس مهدويت براي ساختن تمدن اسلامي است. مهدويت براي اسلام قدرتي فراهستهاي دارد و انرژي به جامعه ميبخشد كه از هيچ منبع انرژي ديگري نميتوان آن را گرفت. ما قيام حسيني را داريم كه عامل حركت جامعه به سمت مهدويت است و نگاه مهدويت را داريم كه در آن آيندهاي پراميد، نشاط و سازندگي ساخته ميشود. مهدويت به دنبال ساختن جامعه جهاني اسلامي است و دشمنان به خوبي اين را شناختهاند و در حال كار روي آن هستند، هم اكنون فقط در امريكا 120 پژوهشكده دارند روي مباحث اجتماعي ايران كار ميكنند و براي همه مسائل ما راهكارهاي مطلوب خودشان را ميدهند. يكي از راههاي آنها براي تسلط بر ما دور كردن مردم از باورهاي مهدوي است؛ كاري كه به باور ما مهمترين مأموريت شيطان است؛ الان تلاش ميكنند شبههافكني كنند، مردم را از علما دور كنند، براي امام زمان(عج) مدعي دروغين بتراشند و برخي از شگردهاي خود را در بين اذهان عمومي مثبت جلوه دهند. از آنجا كه انسان عافيتطلب است، روي مسئله عافيتطلبي كار ميكنند، مثلاً ميگويند به جاي وضو گرفتن كافي است چند دفعه بگويي «طاهر طاهر طاهر» و بعد ميگويد لازم هم نيست نماز بخواني. اينها همه نمونههايي از اين تحريفها هستند.
ما در مقابل چكار ميكنيم؟
به نظرم ابتدا بايد برنامههاي معارفي تلويزيون از حالت به شدت فرماليستي فعلي بيرون بيايند و روي محتوا كار كنند، الان نگاهها به برنامه ديني و معارفي بر اساس فرم شده كه بايد به سمت محتوا برود. صداوسيما بايد پيوند مردم و علما به خصوص حوزههاي علميه را تقويت كند. پرداختن رسانه به موضوع مهدويت و افشاگري درباره آن مهم است. رسانه نبايد بيتفاوت باشد. چه اشكالي دارد كه برنامهاي چالشي مثل تاكشوهاي جذاب براي پاسخ به سؤالات و شبهات روز جامعه درباره مسائل ديني داشته باشيم كه يك عالم ديني در برنامه بيواسطه پاسخ سوالات ديني مردم را بدهد؟!