حالا كنست، پارلمان، با 84 راي موافق و بدون راي مخالف كليات طرح انحلال خود را تصويب كرده و يك قدم مانده تا با يك رايگيري ديگر منحل شود. راه مشخص است: پارلمان راي به انحلال خود ميدهد و همه چيز آماده ميشود تا با انتخابات 17 مارس، سي و چهارمين كابينه تشكيل شود. اين به معناي شانس دوباره احزاب براي ورود به كابينه بعدي و سهم بيشتري از وزارتخانههاي آن است. در اين ميان، وضعيت خود نتانياهو و احتمال رسيدنش بعداز انتخابات 17 مارس به پست نخست وزير مطرح است و اين مسئله كه او از ناچاري تن به سقوط كابينه و انحلال پارلمان داده يا اين كه با برنامهاي اين جريان را كليد زده است.
مرگ زودهنگام ائتلاف
تنها 20 ماه از تشكيل كابينه نتانياهو ميگذرد و حدود دو سال ديگر از عمر آن باقي مانده كه اختلاف داخلي ديگر مجالي براي اين مدت نگذاشت و كار اين كابينه به آخر رسيد. يك دليل عمده در تركيب به شدت ناهمگون كابينه است كه از ابتداء ائتلافي بود متشكل از راست افراطي و چپ. اين تركيب عجيب به طور طبيعي صحنه اعتراضات داخل كابينه را ايجاد ميكرد به نحوي كه روزنامه جروزالمپست كابينه را به سيركي تشبيه كرد كه تمام وزيران در آن بر سر نتانياهو فرياد ميكشند. در واقع، اين كابينه از اول هم دردسرساز بود چون حزبي نتوانسته بود آن قدر كرسي داشته باشد تا حداقل دست بالا را در كابينه داشته باشد و نتانياهو مجبور شد قريب به يك ماه و نيم بر سر تشكيل ائتلاف با ديگر احزاب چانهزني كند.
آن چانهزني طولانيمدت نشان از عاقبت خوشي براي كابينه ائتلافي نداشت چرا كه حزب لپيد، يش عتيد، به عنوان حزبي ميانه دومين رتبه را در پارلمان داشت و نتانياهو چارهاي از مشاركت اين حزب براي تشكيل كابينه نداشت اما همكاري فردي راستگرا مثل او با حزبي ميانهرو چه نتيجهاي ميتوانست داشته باشد جداي از اين كه حزب راستگراي افراطي مثل اسرائیل بیتینو هم سهمي به اندازه يش عتيد در كابينه داشت. لپيد از اول به شرط اجراي طرحهايي حاضر به ائتلاف با ليكود، به رهبري نتانياهو، شد كه طرح اصلاح مسكن از جمله طرحهاي مورد نظر يش عتيد بود. اين طرح نميتوانست با سياست شهركسازي نتانياهو هماهنگي داشته باشد چون به غير از خود نتانياهو متحدان راستگراي افراطي او در كابينه هم به شدت از آن حمايت ميكردند.
نتانياهو آخر كار با لپيد را خواست تا با او در مورد مسائل مورد اختلاف گفتوگو كند و بعد معلوم شد كه اين درخواست بيشتر در حكم يك اتمام حجت براي لپيد بود تا از درخواستهايش عقبنشيني كند تا آن كه مصالحهاي در كار باشد. نتانياهو از لپيد عقبنشيني از تمام خواستههايش را خواست و حتي گامي فراتر گذاشت و از او و نمايندههاي حزبش در پارلمان خواست تا از لايحه دولت يهود حمايت كنند. نتانياهو به اين صورت لپيد را بر سر دو راهي قرار داد كه يا پذيرش تمام و كمال شروطش و ادامه كار با كابينه را بپذيرد يا اين كه با خروج از كابينه راه را براي انتخابات زودهنگام فراهم كند. لپيد راه دوم را انتخاب كرد و نتانياهو هم بيمعطلي روند انتخابات زودهنگام انتخابات پارلمان را به جريان انداخت.
شانس چهارم
نتانياهو به اين ترتيب خودش زمينه سقوط كابينهاش را فراهم كرد تا آن كه آماده انتخابات بشود و شايد براي چهارم شانس داشته باشد و پست نخستوزير در دستش بماند. يك جنبه اقدام او به محاسباتش در ميزان راي احزاب ارتباط دارد چون اگر حزب ليكود او همچنان بتواند از ديگر احزاب كرسيهاي بيشتري را در مجلس به دست بياورد و احزاب راستگراي شاس، یوتیجی و اسرائیل بیتینو هم به اندازه كافي كرسي داشته باشند، خيال او بابت تشكيل كابينهاي يك دست راستگرا و بدون مزاحمت چپ و ميانه راحت خواهد شد. اين هدف اصلي او از سقوط كابينه است چرا كه همين كابينه هم از سر ناچاري تشكيل شد و مجبور شد تا بر خلاف گذشته بخش قابل توجه متحدان راستگراي افراطي خود را به كابينه وارد نكند.
يك طرف سكه در ناكامي اين نقشه و به خصوص وضعيت خود نتانياهو است كه باعث شود ليكود حتي در سطح فعلي هم در پارلمان آينده قدرت نداشته باشد. اين چيز بعيدي نيست چون كارنامه نتانياهو به لحاظ اقتصادي چندان براي افكار عمومي جالب توجه نيست جداي از اين كه جنگ 51 روزه غزه و پسلرزههاي امنيتي بعد از آن طبق نقشه او پيش نرفت. گفته ميشود همين جنگ هزينهاي بالغ بر 15 ميليارد شِكِل بر بودجه كابينه تحميل كرد و باعث شد تا ارزش شِكِل 14 درصد افت داشته باشد. همين امر ميتواند افت قابل توجه محبوبيت نتانياهو را توجيه كند كه از 85 درصد قبل از جنگ به 35 درصد تنزل داشته باشد. دلايل امنيتي به مجموع دلايل اقتصادي اضافه شده تا نقش قابل توجهي در اين افت محبوبيت داشته باشد.
بايد توجه داشت كه نتانياهو در اصل با شعار تامين امنيت براي مردم وارد انتخابات شد و كابينه را در دست گرفت اما نه تنها بعد جنگ 52 روزه دستآورد امنيتي قابل توجهي نداشت بلكه امنيت شهروندانش در اين سو و كرانه باختري را هم به مخاطره انداخته است. اگر اين عوامل را در نظر بگيريم حداقل نتيجه اين خواهد بود كه نتانياهو حتي نتواند موقعيت فعلي را داشته باشد و اگر هم بتواند پست نخستوزيري را براي بار چهارم به دست بياورد، نخستوزيري ضعيفتر از اين 20 ماه خواهد بود.