مناسبت سالروز آغاز به كار نهضت سواد آموزي بهترين فرصت ارزيابي روند سوادآموزي در كشور است. خيليها آرزو داشتند كه سي و چهارمين سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي مصادف با جشن ريشهكني بيسوادي در كشور باشد؛ اما نه تنها اين طور نيست، بلكه معاون وزير آموزش و پرورش و رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در گفتوگو با رسانهها با استناد به نتايج آخرين سرشماري، آمار بيسوادان را در كشور 9 ميليون و 719 هزار اعلام كرده است. به عبارتي بنا به گفته وي حدود 15 درصد از جمعيت كل كشور را بيسوادان تشكيل ميدهند. اين آمار در حالي ارائه ميشوند كه اولاً مراكز آمار ايران در ارائه اين ارقام، شاخصهاي حداقلي يعني مهارت خواندن، نوشتن و حساب كردن را در نظر ميگيرند. يعني بايد انتظار داشت به محض تغيير استانداردها و شاخصهاي سواد و بيسوادي متناسب با بافت فرهنگي و اجتماعي در سطح ملي و بينالمللي اين رقم بالاتر هم برود. از طرفي برنامه پنجم توسعه كه نزديك به دو سال تا سررسيدش باقي است، ريشه كني بيسوادي را تكليف كرده است.
اگرچه مسئولاني مثل علي باقرزاده ريشهكني بيسوادي را تا زماني كه مبادي ورودي بيسوادي بازند، غيرممكن ميدانند، اما هيچ نهادي (حتي سازمان نهضت سوادآموزي) مسئوليت بستن آنها را به عهده نميگيرد. بنابراين به نظر ميرسد با ادامه روند كنوني، بايد در برنامه آتي توسعه كشور هم جايي براي بيسوادي و برنامههاي مربوط به آن باز گذاشت.
علاوه بر اين، از آنجا كه سواد شهروندان در هر كشوري يكي از شاخصهاي توسعه آن كشور به شمار ميرود، بنابراين بايد براي دستيابي به توسعه پايدار تا اطلاع ثانوي منتظر بمانيم.
همين يك الگو نشان ميدهد كه مديريت اجتماعي در كشور با يك چالش جدي مواجه است. در الگوهاي مختلف مديريتي، نگاهها از بالا به پايين يا از پايين به بالا مورد استفاده قرار ميگيرند، در صورتي كه كاربست مديريت با الگوي پايين به بالا نه يك انتخاب كه يك ضرورت است.
جشن ريشه كني بيسوادي باز هم
به تعويق افتاد
توسعه اقتصادي و اجتماعي كه مسئولان اجرايي و سياستگذاران كلان كشور بر آنها تأكيد دارند، بر اصل فراگيري سواد براي شهروندي در دهكده جهاني و عصر اطلاعات استوار است. به عبارتي ما سالها است كه به دنبال توسعه اقتصادي هستيم، در حالي كه زيرساخت و اصل اوليه آن يعني ارتقاي سطح سواد شهروندان را در اولويتهاي چندم قرار دادهايم.
وضع موجود و كند بودن رسيدن به اهداف، برنامهها و ايدهآلهايمان هم به همين دليل است. اگر به اندازهاي كه براي توسعه اقتصادي و اجراي بندهاي اقتصادي و ثروت آفرين قوانين توسعهاي كشوري وقت ميگذاريم، براي ريشهكني بيسوادي وقت ميگذاشتيم، الان با يك تير چند نشان زده بوديم و بعد از 34 سال برگزاري جشن ريشهكني بيسوادي را به دو سال آينده و اما و اگرها موكول نميكرديم.
از طرف ديگر مديريت حوزه ارتقاي سواد شهروندي در كشور و بالا بردن شاخصها و استانداردهاي سوادآموزي بايد افقهاي بلندتري نيز براي خود در نظر بگيرد. در حال حاضر مقايسه آمار بيش از 9 ميليوني بيسوادان و بالاي 19 ميليوني كمسوادان با رتبه جهاني 15 ايران در توليد علم هماهنگي ندارد و بايد اعلام كرد كه اگر چه در طول سالهاي اخير جايگاه قابل اعتنايي از لحاظ رشد و گسترش علم در دنيا كسب كردهايم اما سرانه توليد علم در كشور نمره قابل قبولي نميگيرد.
نكته قابل توجه ديگر در جريان روند رسيدگي به پرونده بيسوادي در كشور، تكراري بودن اظهارات مسئولان آموزشي كشور است. يعني مسئولان اين امر هر سال برنامهها، طرحها و آمار يكسان و كم تغييري نسبت به سالهاي گذشته در مورد بيسوادي بيان ميكنند و اين روغنكاري نشدن چرخ دندههاي ماشين ريشهكني بيسوادي را نشان ميدهد.
استفاده از روشهاي سنتي و انعطافناپذيري برنامهها و طرحها يا غيركاربردي بودن آنها، عدم استفاده صحيح از ظرفيتهاي مدني در جوامع شهري و روستايي را نيز ميتوان در متورم شدن آمار بيسوادان و كم سوادان سهيم دانست.
شاخصهاي كهنه براي شهروندي
در دنياي مدرن
در هر حال امروز سالروز صدور فرمان امام خميني(ره) مبني بر تشكيل نهضت سواد آموزي است و افكار عمومي از رئيس سازمان نهضت سوادآموزي توقع ارائه گزارش عملكرد دارند، كاري كه باقرزاده در گفت و گو با رسانهها انجام داده است. وي با اعلام اينكه 15 درصد از جمعيت كشور همچنان بيسوادند، گفت: جايگاه ايران در دنيا با توجه به مكانيزمها و روشهاي سوادآموزي، جايگاه مناسبي نيست و بر اساس اعلام يونسكو، رتبه ايران در موضوع سوادآموزي در ميان 164 كشور، رتبه هشتاد و ششم اعلام شده است.
باقرزاده افزود: بر اساس اعلام مركز آمار، بيسواد كسي است كه توانايي خواندن، نوشتن و حساب كردن نداشته باشد. در آخرين سرشماري در جمعيت 67 ميليون و 681 هزار نفر بالاي 6 سال، 57 ميليون و 361 هزار نفر (85 درصد) خود را باسواد و 9 ميليون و 719 هزار نفر (4/14 درصد) خود را بيسواد اعلام كردهاند. همچنين 600 هزار نفر وضعيت سوادشان مشخص نشده است.
رئيس سازمان نهضت سوادآموزي ادامه داد: در گروه سني 10 تا 49 سال كه گروه هدف براي كاهش آمار بيسوادي است، از 50 ميليون و 845هزار نفر جمعيت اين گروه، 47 ميليون خود را باسواد و 3 ميليون و 456 هزار نفر (8/6) خود را فاقد سواد اعلام كردهاند ضمن آنكه وضعيت 381هزار نفر از آنها روشن نيست.
به گفته باقرزاده، در گروه سني 10 تا 49 سال يك ميليون و 600 هزار نفر از افراد بيسواد در نقاط شهري و يك ميليون و 800 هزار نفر در نقاط روستايي زندگي ميكنند كه از اين تعداد يكميليون و 200 هزار نفر از افراد بيسواد مرد و 2ميليون و 200 هزار نفر زن هستند.
بانك اطلاعاتي از بيسوادان
در دسترس نيست
باقرزاده درباره اينكه آيا صرفاً با خوداظهاري افراد ميتوان به آمار افراد بيسواد تكيه كرد، گفت: با توجه به آنكه بانكهاي ثبتي و اطلاعاتي بر اساس سوابق تحصيلي افراد تاكنون در كشور به وجود نيامده است تنها معيار و مبناي شمارش افراد بيسواد سرشماري و خوداظهاري افراد است، اين در حالي است كه در كشورهاي توسعه يافته بانكهاي اطلاعاتي از وضعيت آموزشي هر فرد وجود دارد و از اين بانكها براي اعلام بيسوادان استفاده ميكنند.
وي تصريح كرد: به هر جهت خوداظهاري كه در سرشماري استفاده ميشود شاخص قابل اطميناني براي اعلام بيسوادي يا باسوادي افراد نيست و بايد بانكهاي اطلاعاتي براي ثبت ورود و خروج افراد در نظام آموزشي ايجاد شود.
سوادآموزي الزام قانوني ندارد
رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در پاسخ به اين سؤال كه آيا با وجود 15 درصد افراد بيسواد تا پايان برنامه پنجم ميتوان نسبت به ريشهكني بيسوادي اميدوار بود، گفت: اميدواريم تا پايان برنامه پنجم، آمار بيسوادي در گروه سني 10تا 49 سال به صفر آماري برسد. وي ادامه داد: منظور از صفر، صفر مطلق نيست بلكه هدف صفر آماري است چراكه در همين گروه سني نيز برخي افراد وجود دارند كه آموزشناپذير هستند و به هيچ عنوان نميتوان برنامه سوادآموزي را براي آنها اجرا كرد.
باقرزاده درباره مشكلات سوادآموزي در ايران توضيح داد: يكي از مشكلات جدي ما آن است كه مأمور خدمت آموزشي ميشويم بدون آنكه اطلاعات دقيقي اعم از اسم و آدرس از جامعه هدف داشته باشيم. از سوي ديگر هيچ الزام قانوني براي سوادآموزي وجود ندارد و افراد تنها بر اساس اختيار خود ميتوانند به كلاسهاي سوادآموزي بيايند. بازگشت به بيسوادي يكي ديگر از مشكلات ما است كه بايد براي تمامي اين مشكلات راهكارهاي لازم اتخاذ شود.