محمد علي مهتدي، كارشناس مسائل خاورميانه است كه آميختگي تحليل و اطلاعاتش در اين حوزه براي بسياري از خوانندگان آشنا است. قرار شد اين بار براي ما از اختلافات جديدي كه بين آمريكا و عربستان سعودي پيش آمده سخن مي گويد. بسياري بر اين اعتقاد هستند كه اختلافات سياسي و تضاد منافع اين دو كشور در حوزه هاي مختلف بسيار زياد و اختلاف برانگيز است كه البته هر دو طرف سعي دارند چندان به آنها نپردازند...
جناب آقاي مهتدي! شما نقاط افتراق عربستان و آمريكا را در چه چيزي ميدانيد؟ اين دو در حال حاضر چه اسطكاكي با هم دارند كه رو نميكنند؟ مثلا در منطقه و در سياستهاي منطقهاي؟ آيا اصولا شكافي بين اين دو هست يا خير؟ به طور كلي عربستان سعودي يك حكومت تابع امريكا است و معمولا استراتژي خودش و سياستهاي خودش را در چارچوب استراتژي خاورميانهاي آمريكا تعريف ميكند. اما در حال حاضر عربستان به شدت از رفتار سياسي دولت اوباما و نه امريكا، بلكه ميگويم شخص اوباما دلخور است.
چرا به چنين نقطهاي رسيده است؟به اين دليل كه عربستان در چارچوب استراتژي آمريكا، همه توان و امكانات خودش را گذاشت. در منطقه براي ضربه زدن يا نابود كردن محور مقاومت در سال 2006 و نابود كردن حزب الله و مقاوت در لبنان و بعد هم ضربه زدن به سوريه و سرنگون كردن رژيم بشار اسد و سپس عراق كه تحت عنوان جلوگيري از نفوذ منطقه اي ايران بود.
آنها بر اين باورند كه ايران در لبنان، سوريه و عراق نفوذ گستردهاي دارد و بايد اين نفوذ را از بين برد. البته اين منافع مشترك عربستان و آمريكاست. سعوديها به وعدههاي آمريكاييها اعتماد كردند و همه امكانات خودشان را در اين مسير به كار بردند.
اما در هيچ جا موفق نشدند. نه در لبنان و نه در سوريه. چون در لبنان بعد از 33 روز همچنان مقاومت ادامه پيدا كرد. در سوريه هم تصور ميكردند ظرف دو الي سه ماه دولت از بين ميرود و ارتش تجزيه ميشود. در حال حاضر هر روزه در عراق شاهد پنج تا 10 انفجار هستيم و حدود 50 نفر كشته ميشوند، تنها به اميد اين كه دولت آقاي مالكي را بر اثر ايجاد ناامني از بين ببرند. اين در حالي است كه سعوديها انتظار نداشتند آمريكاييها جا بزنند.
بعد از اين آمريكاييها سوريه را به عمليات نظامي تهديد كردند و قرار بود در نتيجه اين عمليات نظامي به طور حتم دولت سوريه سرنگون شود و در واقع كليه استحكامات دفاعي دمشق از بين برود. سپس 40 هزار نفر سربازي را كه از پيش آماده كرده بودند، دمشق را بگيرد و دولت را سرنگون كند. زماني كه ايران، روسيه و حزبالله كاملا ايستادند، براي آمريكا مشخص شد كه انجام اين حمله امكان ندارد و با آن مقابله ميشود.
از اين رو با روسيه تفاهم كردند و از اين حمله منصرف شدند. اين مسئله سعوديها را به شدت عصباني كرد. چون آنها منتظر انجام اين حمله و سرنگوني حكومت سوريه بودند. اما اين امر محقق نشد و باعث دلخوري شديد سعوديها از دولت اوباما شد كه چرا بدون مشورت با آنها با روسيه تفاهم كردند.
سياست هاي ايران را در اين زمينه چگونه ارزيابي مي كنيد؟پس از مسائل سفر آقاي روحاني به نيويورك پيش آمد و شاهد اتفاقاتي بوديم؛ ملاقاتهايي كه آنجا صورت گرفت، تماس تلفني كه اوباما با آقاي روحاني گرفت، سعوديها را به مرز جنون آميزي رساند. به طوري كه آقاي سعود الفيصل نطق خود را لغو كرد و متن آن را هم منتشر نكرد و حتي عضويت غير دائم شوراي امنيت را نپذيرفت. در واقع يك رفتار كاملا عاطفي انجام دادند. درست مثل اينكه قهر كرده باشند و اين خارج از نرمهاي ديپلماتيك است.
در حال حاضر مشكل بنيادي سعودي ها چيست؟به نظر ميرسد در حال حاضر مشكل اصلي سعوديها اين است كه در رياض مشخص نيست چه كسي بايد تصميم بگيرد. پادشاه بيمار و اصولا در حال مرگ است. وليعهد سلمان به شدت بيمار و قدرت تصميم گيري ندارد، وزير خارجه آقاي سعودالفيصل دچار پاركينسون شديد است و تحت معالجه قرار دارد و نميتواند صحبت كند و مرتب در حال لرزش است.
امور خارجه در دست بندربنسلطان، مسئول دستگاه امنيتي است و تمام برنامهريزيهايي كه در لبنان و عراق و در سوريه صورت گرفته، با شكست مواجه شده و آمريكاييها به شدت از او عصباني هستند. چون شاهزاده بندربن سلطان شكست خورده و نتوانسته بخشي از اهدف آمريكا و عربستان را به نقطه اجرا درآورد.
به همين دليل به زودي قرار است او را كنار بگذارند. در حال حاضر درباره جانشيني ملك عبدالله، بين شاهزادگان دعوا وجود دارد و ظاهرا قرار شده كه شاهزاده محمد بننايف پادشاه شود و شاهزاده مطعببنعبدالله كه در حال حاضر رئيس گارد سلطنتي است، به عنوان وليعهد باشد.
شاهزاد عبدالعزيزبنعبدالله كه در امور خارجه فعاليت ميكند، به جاي سعودالفيصل در جايگاه وزير امور خارجه قرار گيرد. اين در حالي است كه هنوز اين نسل دوم روي كار نيامده و آن نسل قبلي هم امكان تصميمگيري ندارند.
در واقع مشكل سعوديها اين است كه سيستم تصميمگيري آنها غلط است و اين واكنشهايي كه ديده ميشود حاكي از عصابنيت و قهرهاي بچهگانه است. البته اين دلخوري و قهر مانع از اين نميشود كه عربستان همچنان زير چتر استراتژيك آمريكا نباشد، چه از نظر امنيتي و چه از نظر استراتژي خارجي.
از اين رو همين روزها قرار داد فروش 10 ميليارد دلار سلاح را امضا ميكنند و ظاهرا هواپيماهاي پيشرفته اف 16 و اف 18 و همچنين ممكن است 1000 فروند موشك ويژهاي كه مخصوص هدف گرفتن استحكامات زيرزميني است را تحويل دهند.
طبيعتا اين سلاحهاي خريداري شده اعراب عليه اسرائيل به كار نخواهد آمد و ظاهرا آنها اين سلاحها را به دليل تهديد ايران خريداري ميكنند. درعين حال آمريكا هم با بحران اقتصادي شديدي روبرو است و سرانجام اين 10 ميليارد دلار خريد اسلحه به گردش فعاليت كارخانههاي اسلحه سازي و اقتصاد آمريكا كمك ميكند.
گفت و گو: تحريريه جوان آنلاين