اسماءمعتمدي | حالا كه ماهواره خواهناخواه وارد زندگي ايرانيان شده و فضاي رقابت تلويزيون و راديوي ملي با شبكههاي ماهواره تنگتر، خود دليلي بر آن شده است تا خلاءهاي موجود براي پركردن اوقات فراغت افراد با شيوههاي مختلف ازجمله موسيقي پرشود؛چنانكه اين روزها به غير از پخش آهنگهاي مختلف درميان برنامههاي سيما، برنامه «هفت ترانه» از شبكه شما، برنامه «ساعت 25 » از شبكه تهران و... از اين دست هستند كه اختصاصا به بحث موسيقي ميپردازند؛ درحالي كه تا چند سال قبل موسيقي يك تابو محسوب ميشد و در دهه هفتاد خوانندهها و نوازندگان به هيچ وجه در قاب تلويزيون به نمايش درنميآمدند اما امروز نه تنها سايتهاي تخصصي موسيقي و سايتهاي خبري و تفريحي در اينباره زياد شده است، بلكه موسيقي به اشكال گوناگون جزئي از زندگي افراد گرديده است.
در فضاي سايبري سرويسدهندههاي مختلف و وبلاگها به فراخور حال مخاطبان خود كدهاي موسيقي را ارائه ميدهند حتي سايتهاي خبري هرازچندگاهي به بهانههاي گوناگون ازجمله انتشار آلبومهاي جديد خوانندگان مشهور، لينك دانلود اين آهنگها را در سايتهاي خود ميگذارند تا مورد استفاده مخاطبان قرارگيرند؛ اين موضوع حالا به يك امر عادي تبديل شده چه آنكه حتي سايتهاي مذهبي و ارزشي هم دراين امر فعال هستند. مضاف براين موسيقي تيتراژهاي آغازين و پاياني برنامهها هم به عضو جديد و جداييناپذير تلويزيوني تبديل شدهاند؛ شايد اولين تيتراژ ماندگار كه به مشهورشدن و طرفدار پيدا كردن خواننده آن انجاميد تيتراژ سريال«پهلوانان نميميرند» با صداي محمد اصفهاني بود كه توانست موجي در اين عرصه بهراه بيندازد. «براي آخرين بار» كه خواجه اميري را به دنياي موسيقي معرفي كرد هم مرحله دوم اين موجسازي محسوب ميشود كه پس از اين سريال و شهرت يكباره، او كه نميخواست پشت نام پدرش مخفي شود خوانندگان، تهيهكنندگان و سريالسازان زيادي را به اين سمت وسو كشاند تا با اين روش نام و خاطره خود و سريالهايشان را ماندگار كنند، زيرا سريالها زمان و مكان خاصي را ميطلبند اما موسيقي فرازماني و فرامكاني است در هرجا و مكاني مخاطب خود را دارد.
متأسفانه گاهي دراين موجسواري، ميبينيم موسيقيهاي تيتراژي كه عمدتاً از تلويزيون پخش ميشوند نه تنها از دايره معرفتي، بلكه از دايره اخلاقي خط قرمزها عبور ميكنند حتي خارج از مفاهيم قابل درك ارائه ميشوند، لذا اينجاست كه بايد اين موج احساسي ايجاد شده در رسانه ملي مديريت شود؛ چراكه موسيقي مانند چاقوي دولبهاي است كه ميتواند باعث پويايي يا برعكس منجر به انفعال و رخوت شود بهطوريكه در جامعهشناسي ازموسيقي بهعنوان زبان يك جريان اجتماعي هم ياد ميكنند؛ چه آنكه رَپرها، هيپيها، هيپهاپها، نهيليستها و... هركدام موسيقي خاص خود را به جهان معرفي كردهاند كه گاه از جريان اوليه خود منحرف شدهاند. اما اين قاعده كلي نيست؛ اگر مديريت توانمند و حساب شده در اين زمينه ورود پيداكند ميتوان مانع از مسير انحرافي آن شد چنانكه آهنگهاي حماسي و انقلابي در اوايل انقلاب و دوران جنگ در تأثيرپذيري مثبت مردم، بسيار مؤثر بود اما آنچه در چند سال اخير در قاب تلويزيون ميبينيم ناشي از سوءمديريت بوده تا مديريت؛ البته يك جريان و فرايند جديد عموماً زمان نياز دارد تا جوانب مختلف آن شناخته شود اما نفوذ و رسوخ بعضي از موسيقيها در رسانه ملي جاي سؤال دارد. دركنار اين آفتها، رويكرد مثبتي نيز وجود دارد كه ظاهراً حساب شده هم نبوده است و به نوعي برحال و احوال خوانندگان مشهور مربوط است بدون شك آنچه ميتواند تأثيرگذارتر باشد، كه مطابق فطرت افراد باشد. خداجويي يكي ازاين ملاكهاي اصلي است كه با فطرت همه افراد سازگاري دارد و پتانسيل خوبي است تا موسيقي و ترانهسرايي در رسانه ملي را بر اين اساس مديريت كنيم. اين موضوع مدتي است كه در تلويزيون ناخواسته به جريان افتاده و مخاطبان خوبي هم داشته است.
تيتراژهاي بعضي برنامههاي تلويزيوني و سريالها اعم ازمناسبتي و غيرمناسبتي كه البته بيشتر به دليل ماه رمضان بوده است؛ گاهي توانسته مفاهيمي چون حلال و حرام، نياز به خدا، نياز به معنويت و دين، انسانيت و... را تقويت كند اين مسئله بايد قدرت بگيرد و به صورت اصولي مديريت شود البته استقبال خوب مردم هم مزيد آن است. ترانهسازي بعضي از خوانندهها مانند صادقي، چاووشي، يگانه و... از اين دست محسوب ميشود.