جوان آنلاین: مسعود اقبالی در گفتوگو به مسائل روز فوتبال ایران پرداخت و از اتفاقات و حاشیههای این رشته سخن گفت. وی با اشاره به اینکه نتایج تیمهای ایرانی در لیگ نخبگان و سطح ۲ آسیا به خوبی واقعیتهای فوتبال ما را نشان داد تاکید کرد: همه دیدیم چه اتفاقی افتاد و نمایندگان ما با چه نتایجی از دور این رقابتها کنار رفتند. شاید برخی از آقایان نخواهند این را باور کنند، اما آنچه دیدیم واقعیت فوتبال ما در سطح آسیا و منطقه بود و روز به روز هم این شرایط بدتر میشود.
به گزارش ایرنا، وی ادامه داد: فوتبال داخلی ما هم شرایط خوبی ندارد، رقابتهای لیگ برتر که بالاترین سطح فوتبال ایران است را ببینید تا متوجه شرایط اسفبار موجود شوید. در بازیهای که انجام میشود نه کیفیتی وجود دارد و نه مسائل فنی مشهود است. حتی تراکتور که الان در صدر جدول است از نظر فوتبال علمی و مسائل روز این ورزش در سطح جهانی، حرفی برای ارائه ندارد و با این وضعیت، شرایط سایر تیمهای دیگر مشخص است.
این کارشناس فوتبال تصریح کرد: اگر بخواهیم فوتبال ایران را با آسیا و جهان مقایسه کنیم کار بیهودهای انجام دادهایم چراکه شاخصههای مناسبی برای این ارزیابی وجود ندارد. فوتبال ما با فوتبال آسیا و جهان فاصله بسیاری دارد و این را در همه سطوح چه باشگاهی و ملی میتوان به وضوح دید. جدا از بحث باشگاهی در ردههای ملی هم دیدیم شرایط ما تا چه حد نگران کننده است و نوجوانان ما این را یکبار دیگر گوشزد کردند به شرط آنکه آقایان بخواهند این واقعیت تلخ را قبول کنند.
اقبالی گفت: وقتی کار از پایه خراب است چارهای نیست جز اینکه ریشه این درخت را قطع کنیم. فوتبالی ما با واژههایی از جمله ساختار دفاعی و هجومی به معنای واقعی بیگانه است و با فاکتورهای علمی روز دنیا فاصلهای بسیار دارد. بارها شده فوتبال داخلی را دنبال کردم، اما این تنها به چند دقیقه خلاصه میشود چراکه هیچ نکته جذاب یا قابل دفاعی در این فوتبال نمیبینم و این مشکل سالهاست ما را آزار میدهد.
کارشناس فوتبال کنفدراسیون آسیا تصریح کرد: امروز را فراموش نکنید، یکبار دیگر میگویم فوتبال ما از جریان روز آسیا عقب مانده و این فاصله هر روز بیشتر میشود. این روزها خیلی چیزها میشنویم که قابلیت اثبات ندارد، اما بر اساس آنچه رقم میخورد نمیتوان آن را انکار کرد. فوتبال ما استعدادهای خوبی دارد، اما برخی پشت در مانده و عدهای دیگر وارد این گود میشوند. یک تماس تلفنی یا حمایت و فشار جانبی از بیرون در ورود و خروج یک بازیکن میتواند تاثیرگذار باشد و تا این مسائل در فوتبال ما دیده میشود، نه میتوان و نه باید انتظار معجزه داشت.
اقبالی همچنین در مورد کادر فنی تیمهای مختلف هم تاکید کرد: در کنار سرمربی باید افرادی باشند که بتوانند به تیم و نفر اول کادر فنی کمک کنند، اما این شرایط در تیمهای ما دیده نمیشود. باید پرسید چرا در تیمی مانند نوجوانان ایران، یک فرد خط میخورد و بازیکن دیگری جایگزین او میشود؟ این تغییرات بر اساس چه معیاری اعمال شده و آیا قابل دفاع فنی است؟ این شائبههایی که الان به وجود آمده و حرفهایی که زده میشود هرچند قابل اثبات نیست، اما جای بحث و تامل دارد و این مسائل فوتبال ما را به قهقرا برده است.
وی در واکنش به بحث خرید و فروش امتیاز تیمها و ماجرای جادو و خرافات تاکید کرد: برخی فوتبال را محلی برای درآمدزایی دیدهاند، یک روز میآیند تیم میخرند و فردا هم آن را میفروشند و به همین سادگی پول هنگفتی به جیب میزنند. امتیاز تیمها دست به دست میشود و کسی هم پیگیر کلیت ماجرا نیست. در این میان چه اتفاقاتی رخ میدهد، بماند، اما فوتبالی که با این مسائل درگیر شده نمیتواند در مسیر درست گام بردارد. در دنیا روی علم و تخصص فوتبال کار میشود، اما در فوتبال ما کارهای دیگری میکنند. آن فردی که در کرج بود و خیلیها برای گرفتن دعا و طلسم دست به دامنش میشدند را فراموش کردهاید؟ این مسائل در فوتبال جای تاسف دارد، اما این تفکرات قرون وسطایی در فوتبال ما ریشه دوانده و همچنان پابرجاست.
وی در مورد راهبرون رفت از این بحران تاکید کرد: وقتی گوش شنوایی نیست چرا باید حرف زد، بارها در این خصوص صحبت شده، اما نمیخواهند این موضوع را قبول کنند. فوتبال ایران تنها یک راه حل دارد و آن این است که باید با یک برنامه طولانی مدت ۱۰ ساله، از ریشه و پایه کار را دوباره آغاز کنیم تا بتوانیم به اهدافی که تعیین شده، برسیم. البته این موضوع نیازمند مدیران متخصص، سیستم و جریان راهبردی، نیروهای کاربلد و سرمایهگذاری مناسب است و اگر میخواهیم این شرایط اصلاح شود باید در این مسیر گام برداریم.
او ادامه داد: فوتبال دچار فروپاشی شده و تنها راه فرار از این بحران این است که باید اساسنامه فوتبال ایران تغییر کند. باید جلوی بی نظمیهای فوتبالی گرفته شود و این شامل همه ردهها تا تیم ملی میشود. میانگین سنی تیمهای باشگاهی و ملی را ببینید تا متوجه عمق فاجعه شوید. همین تیم ملی ما آیا با این شرایط حرفی در جامجهانی خواهد داشت؟ بازیکنانی که پا به سن گذاشتهاند چند دقیقه میتوانند با حرفهایهای روز دنیا رقابت کنند؟ واقعیتهایی وجود دارد که باید ببینیم، اما چشممان را روی آن بستهایم و دنبال خرافات و چنین و چنان هستیم.