جوان آنلاین: جمعی از شاعران کشور تازهترین شعرهای خود را به مقام والای شهدای شامگاه دهم مردادماه، شهید اسماعیل هنیه و همراه وی تقدیم کردند.
علیرضا قزوه چنین سرود:
شبیه حاج قاسم بودی، اسماعیل ما بودی
تو را قابیلیان کشتند تو هابیل ما بودی
سراپای وجودت عطر قرآن داشت اسماعیل!
شهادت را کدامین آیه از تنزیل ما بودی؟
سلام الله، بازوی رشید مردم غزه!
شما بازوی برحق خدا، سجیل ما بودی
فلسطینی چه فرقی میکند با قوم ایرانی
توای یوسفترینای ایلیا از ایل ما بودی
بخوان قرآن بخوان، بی سر بخوان این بار اسماعیل!
که صوت عرشی و بارانی ترتیل ما بودی
نجیب بارور، شاعر افغانستانی چنین سرود:
در راه ذبح خویش [اسماعیل]خواهد رفت
انا الیه راجعون ترتیل خواهد رفت
با جسم مؤمن جان او پایان نمییابد
این کعبه برجا مانده است و فیل خواهد رفت
بر سقف کفر و شرک و فسق لشکر صهیون
باری دگر رگبار پُر سجّیل خواهد رفت
دریا برای مقدم موسی توقف کرد
بر کشتن فرعون، اما نیل خواهد رفتای بیخبر از خشم چندین قرنهی ایمان
فریاد ما با شهپر جبریل خواهد رفت
بر گور اجدادی آدمکشترین ملت
از لعن و از نفرین ما اکلیل خواهد رفت
تورات را شرمندهی اعمال خود کردی
از ننگ تو صد شبهه بر انجیل خواهد رفت
با خون ما بیتالمقدس میشود آزاد
دعوی ما تا صور اسرافیل خواهد رفت
سروده حسین اسرافیلی نیز از این قرار است:
چه میخواهند اسماعیل، این دوران پست ازتو؟!
چه میخواهند وحشیهای گوسالهپرست ازتو؟!
چه میخواهند این جنگلنشینان تمدن خوار؟!
چه میخواهند این بوزینگان، این قوم مست ازتو؟!
نغمه مستشارنظامی نیز چنین سروده است:
چه صوت ناب قرآنی هنیه
چه زیبا آیه میخوانی هنیه
هنیئا لک ذبیحالله ثانی
کنار مرد میدانی هنیه
فرزانه قربانی اینگونه سرود:
پرستوی مهاجر، مرد میدان
چه زیبا پر کشید از خاک ایران
شهادتنامه در تهران شد امضا
وطن شد لالهگون از خون مهمان
آمنه آلاسحاق چنین سرود:
بر جانِ عطشناک بشر، باران است
سرسبزترین مرحله عرفان استای کاش در آغوش بگیرد ما را
هرچند «شهادت هنرِ مردان است...»
شعر امالبنین بهرامی از این قرار است:
باز هم داغ شهادت شد خبر
تیر کین انداخت در دلها شرر
با عروج پاک اسماعیل باز
داغ ابراهیم هم شد تازهتر
احمد رفیعیوردنجانی چنین سرود:
ما را بُکش لب تشنه شرب مدامیم
فکرِ میساغر به ساغر، جام جامیم
در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه است
با خونمان سِرِّ بقای این قیامیم
در پیکری دیگر مُصممتر، قویتر
وقتِ وداعِ سرخ، گویای سلامیم
... بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم
تا بر ستیغِ خاکریزی میخرامیم
بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن
سیمرغِ قافِ آسمانِ نیلفامیم
پایان اسرائیل نزدیک است، عمری است
در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم
تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز
مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم