جوان آنلاین: صدور انقلاب و ایجاد تمدن نوین اسلامی دو مولفهای است که با نگاهی به نقش ایران در تحولات جهانی میتوان آن را به روشنی دریافت. یکی از نمودهای این دو مولفه در جنبشهای دانشجویی استکبار ستیزی است که در سراسر دنیا شاهد برگزاری آن هستیم.
در بررسی همه نهضتهای اجتماعی و تغییرات بنیادین جوامع، میتوان بر این اصل صحه گذاشت که همواره یکی از اقشار تأثیرگذار در این جریانها، جوانان بودهاند و در میان جوانان نیز دانشجویان از تحرک بیشتری برخوردارند. دانشجویان را میتوان یکی از گروههایی دانست که به دلیل آشنایی و آگاهی بیشتر از جریانات سیاسی ـ اجتماعی، حضور آنان در تمامی صحنههای انقلاب کاملاً ملموس، محسوس و پررنگ است. این حضور از سالها پیش از انقلاب با شکلگیری جنبش دانشجویی آغاز گردید. هرچند پیش از دهه ۳۰، چند برخورد سیاسی ضد دولتی را میتوان در دانشگاههای ایران مشاهده کرد، اما تقویم جنبش دانشجویی ایران از ابتدای دهه ۳۰ آغاز میشود. در فاصله ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ ش، که دوره مبارزات نهضت ملّی شدن نفت است، دو دانشگاه، یعنی دانشگاههای تبریز و تهران، فعال بودند. هر چند جوّ دانشگاه بیشتر در اختیار حزب توده و کمونیستها بود، اما مرزبندی آنها با مسلمانها چندان متمایز نبود. از این رو، حسین مکی، یکی از اعضای کابینه مصدق، که وارد دانشگاه تبریز میشود، با استقبال پر شوری مواجه میگردد. نخست وزیری مصدق جمعاً دو سال و چهار ماه طول کشید و با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ دولت او ساقط گردید. در دانشگاههای تهران و تبریز تظاهرات دامنه داری به عنوان اعتراض به برکناری دکتر مصدق انجام گرفت که منجر به دستگیری عدهای از دانشجویان شد. در آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به برقراری روابط سیاسی ایران و انگلیس، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران دست به تظاهرات زدند که پلیس آنها را محاصره کرد و با ورود به دانشکده، بر روی دانشجویان آتش گشود. دو روز بعد، یعنی در روز ۱۶ آذر، ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور امریکا به اتفاق همسرش به تهران آمد که تظاهرات وسیعی در اعتراض به ورود او و نیز به مناسبت بزرگداشت شهدای دانشکده فنی برگزار شد که منجر به زد و خورد شدید میان پلیس و مردم گردید. در جریان این حوادث، سه تن از دانشجویان کشته و عدهای بازداشت شدند. از این رو، روز ۱۶ آذر، از آن سال به بعد به عنوان مبدأ جنبش دانشجویی ایران ثبت شده و همه ساله دانشگاهها با برگزاری مراسمی در تجلیل از شهدای ۱۶ آذر، به حیات جنبش دانشجویی کمک کردهاند که اغلب منجر به برخوردهایی با رژیم استبدادی شاه گردید. با وجود این، اما در دوران استبدادی شاه از نظر فرهنگی هم تلاش وسیعی برای استحاله دانشجویان و ترویج ابتذال صورت میگرفت. سال ۱۳۵۰ را میتوان نقطه عطفی در انتقال از دهه ۴۰ به دهه ۵۰ دانست.
از سال ۱۳۵۰ نیروهای مذهبی، رو به بالندگی و رشد گذاشتند و گرایش بیشتری به خواندن ایجاد شد. مطالعه آثار استاد شهید مطهری که اغلب بر پایههای نظام فکر دینی استوار شده بود، در تغییر موازنه قوا به نفع دانشجویان مذهبی نقش مهمی داشت. تا قبل از سال ۱۳۵۲ در دانشگاه ها، کمتر بانوی محجبهای دیده میشد، ولی اکنون برای نشان دادن مرزبندی ها، هر گروهی از نمادهای خاص خود استفاده میکردند که برای مسلمانان این نمادها عبارت بودند از حجاب، پوشش و نماز. گسترش جلسات مذهبی و دعوت از چهرههای مذهبی ـ سیاسی توسط دانشجویان، یکی دیگر از نشانههای موقعیت رو به اعتلای دانشجویان مسلمان در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ بود. تهیه و تکثیر اعلامیههای امام خمینی در سطح دانشگاه به یک اقدام جدّی مبدل شد و موجب پیوندهای اعتقادی ـ عاطفی دانشجویی گردید. در طول سال ۱۳۵۷ دانشگاههای کشور به پایگاه انقلاب تبدیل شدند. کلاسها تعطیل شد و تظاهرات سیاسی برای سرنگونی رژیم از دانشگاهها، سازماندهی گردید. جنبش دانشجویی اکنون به یک جنبش اجتماعی مبدل شده و خواستههای انقلابی، مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امام خمینی در صدر توجه آنان قرار گرفت. در نهایت هم انقلاب اسلامی ایران با همراهی جنبش دانشجویی با مردم به پیروزی رسید. در دوران بعد از انقلاب هم هرگاه جنبش دانشجویی به جناحها و نه به مردم بپیوندد، از هویت واقعی و تاریخی خود، که حمایت از مردم بوده است، فاصله میگیرد. تقویت بنیه دینی، خودسازی، آرمانگرایی و مطالبه گری، تقویت گفتمان اصیل انقلاب، مرزبندی با دشمنان، تحقق چشماندازِ گام دوم انقلاب، تولید علم و امید آفرینی و نشاط موضوعاتی است که طبق تأکید رهبر معظم انقلاب میتواند جنبشهای دانشجویی را از انفعال و فاصله گرفتن از مردم حفظ کند.