جوان آنلاین: پیش از جنگ اخیر غزه، مقامهای امریکایی که احساس میکردند منطقه سرانجام به سمت نوعی ثبات حرکت میکند، ایران را به عنوان یک عامل مخرب نمیدیدند، به هر حال تهران این اواخر، روابطش را با کشورهای مختلف عربی احیا کرده بود. اکنون که حمایت ایران در تابآوری و توانمندی نظامی حماس به حساب میآید، به نظر میرسد توانمندیهای نظامی منطقهای خود ایران نیز کاملاً قدرتمند باشد. هر چند تهران مایل به یک منازعه گستردهتر نیست، اما روی نمایش قدرت حماس حساب کرده است. امریکا باید راهبرد تازهای را برای خاورمیانه طراحی کند؛ راهبردی که بتواند واقعیتهایی را که واشینگتن نادیده گرفته، به حساب آورد. برای مثال، واشینگتن نمیتواند بیش از این مسئله فلسطین را نادیده بگیرد. در واقع ناچار است حلوفصل این منازعه را در کانون تلاشهای خود قرار دهد.
واشینگتن همچنین باید قدرت در حال رشد تهران را چاره کند که در خاورمیانه جنجال به پا کرده است. اگر امریکا میخواهد صلح را به خاورمیانه بیاورد، باید راههای تازهای برای محدودکردن ایران و نیابتیهایش بیابد، به همان اندازه هم مهم است که واشینگتن تمایل ایران در به چالش کشیدن نظم منطقهای را کم کند. واشینگتن به ویژه به توافق تازهای برای جلوگیری از حرکت ایران به سمت توانمندی سلاحهای هستهای نیاز دارد.
این معامله بزرگ تازه، به آن سرراستی توافقی نیست که امریکا پیش از هفتم اکتبر درباره آن سرگرم گفتگو بود؛ نه با عادیسازی میان عربستان و اسرائیل آغاز میشود و نه به اتحاد عربی- اسرائیلی علیه ایران ختم خواهد شد.
امریکا ثبات اوضاع پیش از هفتم اکتبر در منطقه را دست بالا و نیروهایی را که علیه آن صفآرایی کرده بودند، دستکم گرفته بود. امریکا همچنین به غلط گمان میکرد دیگر کشورهای خاورمیانه به حمایتش از تقلای ریاض برای هژمونی منطقهای اعتراضی نخواهند کرد. برای مثال، واشینگتن بر این گمان بود که تهران برای عادیسازی روابطش با کشورهای عربی، بیش از حد مشتاق است، ضمن آنکه آنقدر درگیر ناآرامیهای داخلی است که در برنامههای امریکا دخالتی نخواهد کرد.
اما بزرگترین بدسنجی امریکا این بود که فکر میکرد میتواند مسئله فلسطین را نادیده بگیرد. برای مثال، توافق ضمنیاش با سعودیها، بر این گمان متکی بود که ریاض میتواند روابطش را با اسرائیل عادیسازی کند و پاتش گستردهای هم در کار نباشد، همانطور که هفتم اکتبر نشان داد، باورهای واشینگتن نسبت به منطقه کاملاً نادرست بود و هنوز هم امریکا، اندیشه خود را بهروزرسانی نکرده است. به جای تلاش برای یک کارزار محدود نظامی که شاید وجهه اسرائیل را نجات دهد، پاسخ نامعمول واشینگتن به جنگ در غزه، تقریباً به حمایت بیقیدوشرط از یک تهاجم نظامی خشونتبار تبدیل شد. نتیجه این رخداد، شعله کشیدن خشمی در سراسر خاورمیانه است که هم ضداسرائیلی است و هم ضدامریکایی.
ایران برنده است
حکومتی که بیشترین بهره را از این جنگ برده، ایران است. زندهشدن مسئله فلسطین، یک بار دیگر توجه منطقه را بر شامات متمرکز کرده است. «محور مقاومتی» که ایران آن را رهبری میکند، نشان داده است میتواند جهتگیری سیاست در خاورمیانه را تغییر دهد و منازعات منطقهای را تشدید کند یا تخفیف دهد. ایران با ارائه کمک بیقیدوشرط به حماس، همچنین وجهه خود را به عنوان مدافع فلسطینیها، تقویت کرده و حمایت مردمی از خود را در سراسر خاورمیانه افزایش داده است. ایران همچنین حمایتش از حماس را با روابط رو به رشد با جهان عرب توازن میدهد تا خودش را به طور کامل در سیاست منطقهای بگنجاند.
فوریترین تکلیف واشینگتن، خاتمهدادن به جنگ در غزه است. تا زمانی که اسرائیل به این قلمرو حمله میکند و غیرنظامیان آنجا را میکشد و امریکا هم کار زیادی برای مهار متحدش نمیکند، دولتها و مردم کشورهای عربی خشمگینتر از آن خواهند بود که از رهنمودهای واشینگتن پیروی کنند، در نتیجه مقامهای امریکایی باید به اسرائیل فشار آورند که از ادامه جنگ علیه حماس که مجازات دستهجمعی غیرنظامیان است، دست بکشد، هر چند ریاض ممکن است به این زودیها، روابطش را با اسرائیل عادیسازی نکند، اما عربستانسعودی تنها کشوری است که در جایگاه و شرایط مناسبی با همه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد، حتی روابطی صمیمانه، هر چند نه رسمی با اسرائیل دارد و یک میانجی کلیدی در منطقه است.
نشست سران عربی- اسلامی که همچنین ایران و ترکیه را دربرمیگرفت، نخستین گام در مسیر تقویت برتری عربستان در منطقه با فراهمشدن فرصتی برای این کشور به منظور حلوفصل منازعه اسرائیلی- فلسطینی بود. برای تحقق این هدف، عربستانسعودی با ترکیه و ایران کار میکند که مهمترین بازیگران قدرت در جهان عرب هستند و نیز با اسرائیل به واسطه امریکا تا به یک چارچوب جامع برای فرایند صلح
اسرائیلی- فلسطینی برسند که هدف آن تشکیل یک کشور فلسطینی است. پس از آن است که عربستانسعودی و شرکایش برای ایجاد یک چارچوب فراگیر برای امنیت منطقه تلاش میکنند که باید دربرگیرنده قوانین و خطوط قرمزی باشد که از سوی همه طرفها پذیرفته شود.
اهمیت تنشزدایی با ایران
مسئله فلسطین، تنها چالش بر سر راه یک خاورمیانه باثبات نیست. واشینگتن باید به عنوان بخشی از این معامله بزرگ، تنشها با ایران را کاهش دهد و از توافقش با ریاض برای محدودسازی- نه بازدارندگی- بلندپروازیهای تهران بهره بگیرد. نگرانیهای ایران شامل سرازیرشدن سیل سلاحهای امریکایی به عربستان، برنامه هستهای مدنی عربستان و گسترش حضور نظامی امریکا در منطقه است. همچنین حضور اطلاعاتی و نظامی مستقیم اسرائیل در خلیج فارس، یک کابوس برای ایران است.
خوشبختانه- برای ایران- عربستانسعودی نمیخواهد همگراییاش با تهران را که امتیازی برای ریاض است، خاتمه دهد. از زمان آغاز دوباره روابط تهران- ریاض، حوثیهای یمن حملاتشان به عربستان را متوقف کردهاند. ریاض و تهران در کنار هم، یک آتشبس پایدار را در یک جنگ خشونتبار، در یمن برقرار کردهاند، در نتیجه به نظر میرسد ریاض دیگر با این دیدگاه اسرائیل همراه نیست که یک محور مشترک نظامی و اطلاعاتی برای پس راندن نفوذ منطقهای ایران شکل دهند. عربستانسعودی با شریک کردن ایران در مسائل دوجانبه و منطقهای و در حالی که یک معامله بزرگ را با امریکا به پیش میبرد، میتواند مقاومت ایران برای یک توافق با امریکا را کاهش دهد و حتی راههایی را برای همراه ساختن تهران با یک نظم منطقهای تازه پیدا کند.
امریکا شاید از این رویکرد ریاض احساس خوشایندی نداشته باشد، اما واشینگتن نمیتواند از عادیسازی پیوندها میان ایران و همسایگان عربش جلوگیری کند. با قویتر شدن محور مقاومت ایران، دولتهای عربستان، ترکیه و امارات همگی تصمیم گرفتند برای امنیت خودشان، تهران باید در منطقه پذیرفته و درهم بافته شود. آنها تصمیم گرفتند که چنانچه با تهران تعامل کنند و تهران منافع روشنی در روابط دوجانبه ببیند، بهتر میتوانند از امنیت خود محافظت کنند، بنابراین واشینگتن به جای تلاش بیهوده برای ایجاد یک اتحاد ضدایران، باید در چارچوب یک نظم تازه منطقهای، به بلندپروازیهای ایران چارچوب دهد. به این منظور، واشینگتن باید عربستانسعودی و دیگر کشورهای خلیجفارس را به تعمیق روابط دیپلماتیک و تعامل اقتصادی با ایران ترغیب کند تا رضایت تهران را برای یک حلوفصل دائمی برای مسئله فلسطین و کاهش تنش در شامات جلب کند. دستیابی به یک راهحل برای مسئله فلسطین، بدون دستکم موافقت پنهان تهران دشوار خواهد بود و هر توافقی با حضور تهران، بسیار تابآوری بیشتری خواهد داشت.
هنوز یک مسئله هست که اسرائیل، امریکا و بیشتر کشورهای عربی بر سر آن توافق دارند؛ برنامه هستهای ایران. تهران و واشینگتن پیش از حمله هفتم اکتبر حماس که ابتدا حصول توافق میان تهران و واشینگتن را منتفی میکرد، دو طرف محتاطانه درصدد کاهش تنش بودند و توافق پنهانیشان تا حدود زیادی پابرجا ماند. ایران و امریکا برای رسیدن به یک توافق باید از همان جایی که در آگوست ۲۰۲۲ گفتگوها را ترک کردند، دوباره کارشان را شروع کنند...، اما برخلاف ۲۰۲۲، امریکا باید گفتگوهای هستهایاش را از نزدیک با تلاشهای خود عربستان برای کاهش تنش با ایران هماهنگ کند. این دو زمینه، به هر حال باهم پیوند دارند.
فارین افرز
۲۰ نوامبر ۲۰۲۳
ترجمه: معاونت مطبوعاتی