جوان آنلاین: «خواب زن» مجموعهای از شش داستان کوتاه به قلم مریم میرمعینی است که از سوی انتشارات اسپانه و با مدیریت حوزه هنری اصفهان به چاپ رسیده است.
این مقال میکوشد ویژگیهای کلی شش داستان اعم از نقاط ضعف و قوت را به زیر ذرهبین بررسی ببرد. هر داستان با یک خواب شروع میشود.
شخصیت اصلی که در تمامی شش قصه خانم است، از یک خواب بیدار میشود و به طور رسمی روند روایت قصه را آغاز میکند.
خواب در داستانهای خانم معینی دو کارکرد دارد؛ یا از لحاظ نمادین، مقدماتی را برای شروع در ذهن مخاطب ایجاد میکند یا زمینه ورود قصه به ساحت سوررئالیسم را فراهم میآورد.
جنگ از مفاهیم مشترک شش داستان است. هر داستان به نحوی از طریق اشخاص مختلفی که در بردارد با مفهوم جنگ، خاصه جنگ تحمیلی خط و ربط پیدا میکند؛ خطو ربطهایی که عموماً روایت را به سمت فسردگی و تیرگی میبرند.
پایان باز از دیگر نقاط اشتراک شش داستان به حساب میآید.
هر شش روایت در ب بسمالله با خواب شروع میشوند ولی هنگام رسیدن به تا تمت، نویسنده یا با یک خطابه نقطه پایان را در مسیر قصه قرار میدهد یا پایان را باز رها میکند.
اثر به دو نقطه ضعف اصلی مبتلاست. اولین نقطه زمانی یقه مخاطب را میگیرد که قصه وارد ساحت خیال یا رفتوبرگشتهای زمانی میشود. خیال برای «خواب زن» حکم سم را دارد.
استفاده از عنصر خیال در اکثر موارد مرز بین خیال و واقعیت را برای خواننده از بین میبرد و رشته قصه را از دست او خارج میکند.
دومین نقطه توانمندی و هنرمندی قلم نویسنده است! گاهی همین هنرمندبودن کار دست قصه میدهد و در قامت خطابهگوییهای بسیار زیبا مثل عنصر خیال در مسیر پیشروی قصه خلل ایجاد میکند.
«شهر سوخته» اولین داستان کتاب به شدت از طریق همین نقاط ضعف آسیب دیده است. قصه در مورد زنی است که برای شرکت در سالگرد فتح خرمشهر، مسافر این شهر میشود و در طول مسیر رسیدن به مراسم با اتفاقات مختلفی برخورد میکند.
اثر به نوعی کارکرد نمادین دارد و در لایه دوم میخواهد این مقصود را به مخاطب برساند که دیگر اوضاع عادی است و کسی اصلاً توجهی به این تاریخ و میزان اهمیتش ندارد که متأسفانه به دلیل تعدد رفتوبرگشت به گذشته و حال و بهکارگیری عنصر خیال، مخاطب را بارها تا مرز گنگی میبرد و بازمیگرداند.
در نقطه مقابل داستان اول، به «مزاحم» میتوان اشاره کرد.
در داستان پنجم همسر یک جانباز دوباره از دل یک رؤیا بیدار میشود و پس از بیداری به روایت چموخمهای زندگی با همسرش میپردازد که الحق والانصاف قوت و صراحت قلم، بارها کام خواننده را در عمق تلخی غرق میکند.
نویسنده به پیشبرد قصه پایبند است و کمتر با خط زمانی روایت یا خیال سروکار دارد.
فضای قصه به دور از اتمسفر شعاری معمول، به شدت باورپذیر و تأثیرگذار شکل میگیرد و کاملاً مخاطب را درگیر خودش نگه میدارد. اما در پایانبندی مثل باقی داستانها کماکان پایان باز است و مخاطب سرخورده از این رهایی وارد قصه بعدی میشود.
در ورای تمام این نقطههای مثبت و منفی، مهمترین ویژگی اثر عینیبودن است.
به احتمال زیاد نویسنده احوالات شش بانوی شش قصه را با پوست و گوشت درک کرده و سپس دست به قلم برده و به قصه سروشکل داده است، چراکه این حجم از قابل باوربودن تصادفی رخ نمیدهد.
مخلص کلام آنکه «خواب زن» شش روایت از شش خواب است که اگر خیال و هنروریهای قلم نویسنده بگذارند، به عمق جان مخاطبانش مینشیند.