فارغ از اتفاقات خرد و کلانی که این روزها درباره مسئله حجاب در جریان است، ظرفیتهایی پدید آمده که امیدآفرین و قابل مطالعه است. اساساً یکی از وجوه فتنهها ایجاد رشد برای جامعه مؤمنین است. فتنه سختی دارد، آسیب دارد، رنج و مشقت دارد، اما اگر کسی از آن به سلامت بیرون آید به رشد میرسد.
بخشی از زنان جامعه انقلابی و مذهبی برای خود فاقد یک هویت اجتماعی بودند، اما با پدیدآمدن جریان کشف حجاب بهیک باره احساس کردند ما دارای یک هویتیم که مورد هجمه قرار گرفته است. اولاً این هویت را به رسمیت شناختند، ثانیاً برای حراست از آن و جامعه خود دست به کار شدند و همدیگر را در این اقدامات پیدا کردند. ثالثاً برای خود نقشآفرینی اجتماعی تعریف کردند. این یعنی وضعیت جدید زن انقلابی که نیاز به مطالعه و ارتقا دارد. برخی نعمتها آنقدر جلوی چشم است که گاه نادیده گرفته میشود. کشف حجاب فرصت داد تا بفهمیم حجاب چقدر عزیز است، چقدر به یک جامعه آرامش، سامان، طهارت و افق میدهد. چقدر فقدان آن آسیبزا است. حتی جامعه شل حجاب نیز این آسیب را درک کردند.
در دل این مسئله بسیاری از افراد دست به مطالعه، آسیبشناسی و بازخوانی گذشته زدند. اینکه چهکارهایی نکردیم یا چهکارهای غلطی کردیم که امروز بخشی از دختران ایران میتوانند به راحتی حجاب از سر بردارند. اینکه بدانیم چقدر کارهای نکرده داریم یا چقدر ضعف در عمل داریم و از اطمینان و خوشبینی مطلق نسبت به کارهایمان دست برداریم نعمت بزرگی است.
امروز بسیاری از افراد در حال بازخوانی فعالیتهای گسترده دشمن هستند. اینکه دشمن برای رسیدن به اهدافش برنامهریزی چندلایه میکند، صبر میکند و بلندمدت اقدام میکند میتواند موجب بازنگری در شیوه اقدام ما شود. برخی سادهدل گمان میکردند آزادسازی حجاب، به برداشتن روسری ختم میشود و از آن دفاع میکردند، حال دیدند که به یکباره دیوار حیا فرو میریزد و برهنگی همسایه کشف حجاب است.
جملهای معروف شد که ۳۲ نهاد در امر حجاب دارای وظیفه هستند. این بهمعنای بدون متولی بودن حجاب بود. چهکسی اینها را بازخواست، هماهنگ و مدیریت میکرد؟ فقدان متولی موجب فقدان اقدام مناسب شده بود. حال بسیاری در حال تلاش برای ایجاد قرارگاه عفاف و حجاب هستند که میتواند نخ تسبیح این تشتتها باشد.
جبهه با فکر کردن رشد میکند. اما فکر انتزاعی رشدآفرین نیست. فکر کردن ناظر به صحنه و نیاز عینی است که موجب ارتقا میشود. حال جبهه با یک واقعیت و مسئله اجتماعی مواجه شده است و میکوشد بهنوعی آن را حل کند. این تلاشها و تأملات ناظر به عینیت در صورت رسیدگی به رشد تصاعدی جبهه منجر خواهد شد. در این میان نکته مهم ضرورت نگاه انتقادی به نزاعهای جبهه انقلاب حول مسئله حجاب است.
در سنت حوزوی مباحثه یعنی در گرفتن یک بحث جدی، چالشی، محکم، اما منطقی، مستدل، با برهان و در عین دوستی و رفاقت و محبت. یک طرف میکوشد با تقویت استدلال خود، استدلال طرف مقابل را تضعیف کند. اگر آنچه بین ما میگذرد از این جنس باشد بسیار عالی است.
اما آنچه عملاً در بسیاری از گروهها در جریان است، مباحثه و گفتگو نیست بلکه مراء و جدال است. یک طرف به دیگری میگوید صورتی و او را به کمبود غیرت و دینداری محکوم میکند. دیگری به این میگوید نادان یا او را محکوم میکند به اینکه «در زمین دشمن بازی میکند». عملاً هر دو یک کار میکنند. فرار از گفتگو و روی آوردن به جدل و انگ زدن و گاه توهین و تحقیر. این مسیر به رشد و فلاح و صلاح نمیرسد.
جبهه حق بیشک نیاز به انسجام و ولایت و استحکام درونی دارد و نتیجه این سبک از مواجهه چیزی جز تفرقه و از بین رفتن انرژی جبهه و بعد انهزام نیست. جبهه انقلاب در این مسیر طولانی تا رسیدن به اهداف عالیه راه دشواری دارد و نباید اینطور همت و سرمایه و انرژی خود را هدر دهد. بحث کنیم، کاملاً جدی و مستدل، اما همدیگر را تخریب نکنیم، جدال نکنیم، توهین نکنیم، برچسب نزنیم. طرف مقابل برادر ایمانی ماست و در یک سنگر ایستادیم. دقت کنید در مسائل مختلف در حال تکرار این چالش هستیم یعنی از یک نارسایی گفتمانی رنج میبریم.
*پژوهشگر دینی