عین بیعدالتی است؛ تلاشهایی که تنها به دلیل توجه نکردن و مهیا بودن شرایط به بار نمینشیند، عین بیعدالتی در نوع نگاه آقایان مسئول به رشتههای مختلف است. نگاه متفاوتی که یکی را سوگلی میکند و دیگری را با وجود تمام تلاشها و موفقیتهایی که به دست میآورد در درجه اهمیت پایینتری قرار میدهد، اما نه در خصوص داشتن انتظارات، بلکه در زمینه دادن تسهیلات و فراهم کردن شرایط، دستآخر هم آنها که دیوارشان کوتاهتر است و کمتر دیده میشوند باید جور سایرین را بکشند. چه در دادن قولهای امیدوارکننده و چه در عمل کردن به آنچه میگویند.
در روزهایی که آقایان ۹۰۰ هزار یورو را خرج مردی کردند که سرجمع همه حضورش در ایران به اندازه یکی از اردوهای تیم ملی کشتی هم نیست، دوبندهپوشان با کمترین امکانات و در خانهای که عنقریب است تقدیم جودوکاران شود برای رسیدن به آمادگی ایدهآل و برداشتن قدمهای محکم برای کسب سهمیه المپیک به آب و آتش میزدند. حال آنکه سوگلی آقایان نه فقط سرمربیاش برای حضور در تمرینات ناز کرد، بلکه بازیهایش را هم یکی پس از دیگری باخت تا برای صعود به جام جهانی امیدش به دعای مردم باشد. اما حتی این ناکامیهای پیدرپی هم تغییری در اوضاع ایجاد نکرده و باز هم همه کار و زندگی آقایان برای رسیدگی به فوتبالیها تعطیل شده است.
به درودیوار زدن آقایان را به وضوح میتوان دید. یکبار دیگر کار بیخ پیدا کرده، اما حرفی از کم شدن بودجه و بالا بودن هزینهها نیست، نه برای قشونکشی کردن به کشورهای همسایه با هدف گفتگو با گزینهای جدید برای هدایت تیم ملی و نه برای پرداخت دستمزد آن یکی که اگر قرار به کنار گذاشته شدنش باشد باید حسابش را تمام و کمال تسویه کرد. در تکاپوی واضح آقایان کمتر کسی است که حرفی از مسائل مالی بزند و گویا دغدغهای هم نیست که اگر بود بلیتها سریعاً برای جا نماندن از مذاکره با کسی که قبل از عقد قراردادش باید مبلغی هنگفت به او پرداخت شود، اوکی نمیشد. البته بعد از تسویهحساب با سرمربی پروازی که میتواند بابت اندک زمان حضورش در ایران مبلغ قابلتوجهی به جیب بزند و برود پی کار و زندگیاش. حال آنکه بریز و بپاش همین رفتوآمد ساده که خم به ابروی آقایان هم نمیآورد، میتواند سروسامانی اساسی به روند آمادهسازی تیمهای بسیاری، چون کشتی بدهد که سرمربی آن هیچ ابایی از گفتن اینکه میتواند قول قهرمانی در المپیک را هم بدهد، ندارد. البته به شرط آنکه شرایط مهیا و المپیکی باشد. اتفاقی که بدون تردید با کم کردن اندکی از ریختوپاشهای آقایان برای فوتبال میتواند تا حد عملی شدن وعده بنا برای قهرمانی شرایط را برای کشتیگیران و خیلی از ورزشکاران دیگر در سایر رشتهها فراهم و مهیا کند.
دیوار کشتی، اما کوتاه است، درست مثل تکواندو، وزنهبرداری یا تیراندازانی که شاهکار میکنند با کسب شش سهمیه تاریخی، اما تازه بعد از کسب سهمیه است که چشم مسئولان آنها را میبیند که وعده بدهند در این شش ماه هوایشان را خواهند داشت، اما بعد از طی سختیهای راه تا کسب سهمیه این وعده مانند قبای بعد از عید میماند که به درد گل منار میخورد، چراکه حمایت را ورزشکاران در روزهای سخت برای دستیابی به موفقیت نیاز دارند. هرچند که بعد از این هم اگر وعدههای اینچنینی از حمایت عملی شود، بد نیست!
البته تجربه بارها و بارها ثابت کرده که وعدههایی اینچنینی خوشآب و رنگ بعد از کسب سهمیه ضمانت اجرایی ندارد و در حد حرف است.
نیازی به نبش قبر کردن هم نیست. به درودیوار زدن این روزهای مسئولان از وزارت ورزش گرفته تا فدراسیون و حتی آقایان دولتی برای رفع و رجوع مشکلات تیم ملی فوتبال، چه زمانی که سرمربی آن به واسطه عدم دریافت مطالباتش افتخار حضور در ایران را نداد و چه حالا که حرف از کنار گذاشتن او و نشاندن فردی جدید بر نیمکت تیم ملی مطرح است، خود گواه همین تفاوت است. حال آنکه اندکی از این تقلاها اگر برای سایر رشتهها، چون کشتی شود بدون شک امثال بنا میتوانند به واسطه تلاشهای بیامان خود مثل همیشه به قولها و وعدههایی که میدهند جامه عمل بپوشانند و پرچم پرافتخار ایران را بر فراز دنیا به اهتزاز درآورند. اما افسوس که رسیدگی و دوندگیها برای فوتبال است و وعدهها برای سایرین!