
سرویس اقتصادی جوان آنلاین – جواد عسگر: متأسفانه درشرایطی که اقتصاد کشور روزهای خوبی را سپری نمیکند در این میان میلیاردها دلار منابع و درآمدهای کشور به اسم یارانههای ارز دولتی و یارانههای انرژی هدر میرود و به جای آنکه به دست دهکهای پایین برسد به نظر میرسد بیشتر به دهکهای درآمدی بالای جامعه میرسد.
بیش از ۲۰ میلیارد دلار ارز به قیمت دولتی به شرکتهای خاص داده شد تا کالای ارزان به دست مصرفکنندهها و طبقه پایین جامعه برسد، در حالی که کالا با دلار ۸ هزارتومان قیمت میخورد. روزانه 3/5 میلیون دلار با قیمت ۴ هزار و ۲۰۰ تومان به عنوان ارز مسافرتی از منابع ارزشمند بیتالمال فروخته شد تا عدهای ثروتمند برای تفریح به مسافرت بپردازند و نتیجه آن شد که ۸۰ هزار میلیاردتومان پول که میتوانست وارد خزانه دولت و بیتالمال شود به جیب عدهای خاص وارد شد. در بخش یارانهها دولت سالانه ۳۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه انرژی توزیع میکند و متاسفانه بخش اندکی از این پولها به دست طبقه فقیر وضعیف جامعه میرسد. اگرچه دولتمردان با توزیع یارانههای دلاری و انرژی قصد دارند از طبقه پایین جامعه حمایت کنند و مانع فشار اقتصادی بر این افراد شوند، اما نتیجه همیشه برعکس میشود. مثلاً در بخش یارانه سوخت بیشترین استفاده را کسی میکند که خودرو داشته باشد. هرچه تعداد خودروهای شخصی آن فرد بیشتر باشد از یارانه بیشتری برخوردار میشود. حال اگر با خودروی شخصی مسافرتهای درون شهری و برون شهری بیشتری انجام دهد، در حقیقت یارانه سوخت بیشتری به این فرد تعلق گرفته است. به عنوان مثال تصور کنید شما یک خودرو دارید و در ماه ۱۰۰ لیتر بنزین مصرف میکند. با توجه به سوبسیدی که به بنزین تعلق میگیرد شما ۴۰۰ هزارتومان یارانه گرفتهاید. اگر خودروی شما هزار لیتر بنزین مصرف کند در ماه شما ماهی ۴ میلیون یارانه گرفتهاید و اگر شما هیچ خودرویی نداشته باشید پس از گرفتن یارانه محروم بودهاید.
دولت در برنامههایی میتواند به جای قطع یارانه بنزین یا افزایش قیمت آن برای همه اقشار جامعه، فروش بنزین یارانهای و ارزان به خودروهای لوکس را قطع کند. بدون شک افراد دارای خودروهای لوکس گرانقیمت احتیاجی به یارانه سوخت ندارند و ادامه این پرداخت یارانه به نظر از عدالت اجتماعی به دور است.
در بخش آب و برق نیز وضعیت تقریبا به همین صورت است. بیشترین یارانه برق به پرمصرفها تعلق میگیرد، در حالی که بخش عظیمی از جامعه استانداردهای مصرف برق را رعایت میکنند. متملک و ثروتمندی را تصور کنید که در هر اتاق خود یک کولرگازی نصب کرده است و مقایسه کنید با فرد روستایی که ممکن است حتی کولر نداشته باشد و پیشرفتهترین دستگاه سرمایشی موجودش یک عدد پنکه قدیمی باشد. مقایسه این دو فرد نشان میدهد هر کدام چقدر میتواند از یارانه انرژی برخوردار باشد.
براساس آمار صندوق بینالمللی پول که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، مقایسه ۲۰ درصد جمعیت ایران که در بالای هرم درآمدی قرار دارند با ۲۰ درصد پایین این هرم گواه این است که گروه اول ۴۱ درصد کل یارانه پرداختی به بخش انرژی را جذب میکند، در صورتی که تنها ۸ درصد یارانه پرداختی به بخش انرژی توسط طبقه پایین جذب میشود.
به نظر میرسد در حال حاضر هدف از توزیع یارانه، حمایت از قشر ضعیف و دهکهای پایین جامعه است، اما در عمل به نفع ثروتمندان میشود و آنها بیشترین بهره را میبرند.
در پایان باید گفت: اگرچه قصد دولتمردان از توزیع یارانهها جلوگیری از شکاف طبقاتی و حمایت از طبقه محروم و متوسط است، اما فعلاً در عمل چنین اتفاقی نمیافتد. دولتمردان باید به دنبال راهکارهایی باشند که یارانهها به دست طبقه محروم برسد نه اینکه یارانههای مستتر در انرژی و دلار را توزیع کند و هر روز فشار اقتصادی بیشتری بر طبقه متوسط و محروم جامعه وارد شود.