
محمدحسين رجبيدواني (اختصاصي)
با سينما و تلويزيون بهتر و موفقتر ميتوان پيامها را به مخاطبان رساند. وقتي دشمنان براي مقابله با ارزشهاي ما فيلمهايي با كيفيت خوب و هزينههاي سنگين توليد ميكنند كه ميتواند بازخوردهايي منفي در ذهن مخاطبان ايجاد كند، طبعاً برعكسِ آن هم صادق است. اگر ما هم بتوانيم درباره ارزشهاي ديني، انقلابي و ملي خودمان، آثاري را به بهترين وجه توليد و عرضه كنيم، در انتشار و تبليغ پياممان موفق خواهيم بود.
قرآن كتابِ داستان و تاريخ نيست. قرآن از بيان داستان و تاريخ براي ايجاد تنبّه و بصيرت استفاده ميكند و با ديد عبرتآموزي به مسائل تاريخي نگاه كرده است، به جز داستان حضرت يوسف (ع) كه از حوادث كودكي آن بزرگوار آغاز ميكند تا رسيدن او به رسالت و عزيزي مصر و نقش بزرگ و تأثيرگذاري كه در مصر و حاكميت آنجا ايفا كرده است. زندگي حضرت يوسف (ع) درسها و عبرتهاي بسياري دارد. هم صحبت حسادت انسانهاست كه حتي اگر فرزندان پيغمبر از خدا غافل شوند، مثل برادران يوسف(ع) در معرض انحراف و خطا و شقاوت قرار ميگيرند، هم درس استقامت و پايداري و توكل به خداوند و نهراسيدن از مشكلات است، هم درس تبليغ و نشر معارف الهي است كه حضرت يوسف(ع) حتي در زندان، وظيفه و رسالت خود را براي هدايت زندانيان انجام ميداد و موفق هم ميشد. يوسف(ع) اينها را به جان خريد تا به آن جايگاه رفيع رسيد.
در احوالاتِ «أحسنالقصص»
حضرت يوسف(ع) تدبير صحيح در اداره حكومت و رفع مشكلات را به ديگران ميآموخت. مفهوم گذشت و عدمكينهورزي در قبال كساني كه در حق انسان ظلم ميكنند، با گذشت حضرت يوسف(ع) از بردارانش معنا پيدا ميكند. تلاش براي اينكه از طريق خدمت به مردم بتواند آنها را از نظر معنوي و اعتقادي هم هدايت كند، ويژگي ديگر او بود كه براي اين امر، از جايگاه عزيزي مصر بهره ميبرد، يعني در عين اينكه به آنها خدمت ميكرد، در هدايت آنها هم موفق بود. از ديگر آموزههاي داستان حضرت يوسف(ع) حفظ عفت و پاكدامني، تسلط بر نفس و تن ندادن به خواهشهاي نفساني است كه اين خود نيازمند توكل به خدا و حاضر و ناظر ديدنِ خدا در همه عرصههاست، بنابراين داستان حضرت يوسف(ع) هم داراي آموزههايي در عرصههاي فردي و اجتماعي است و هم داراي آموزههايي در ارتباط با حفظ ارزشهاي ديني و مقابله با انحرافات است. شايد از اين جهت است كه قرآن آن را «أحسنالقصص» خوانده است، يعني بهترينِ قصهها، چون در ارتباط با پيامبران ديگر، ما بيشتر مواجهه آن بزرگواران را با مشكلاتي كه با آن رودررو هستند ميبينيم كه اين مشكلات هم ناشي از جهل مردم است. زمان و مقاومتها در برابر نداي حق آن پيامبران الهي و زحماتي است كه براي هدايت جامعه كشيدهاند اما زندگي حضرت يوسف(ع) از همان دوران كودكي درس و آموزه دارد تا پايان كار.
وقتي خيابانهاي تركيه خلوت ميشود
وقتي ما بر مبناي داستان قرآني حضرت يوسف(ع) فيلمي بسازيم كه از منابع تحريفشده و غيرالهي يهود و نصاري پيراسته باشد، مردم استقبال ميكنند و آنگاه است كه سينماي پاك معنا پيدا ميكند. مسلّم است كه قرآن كتاب هدايت و ساختن فرد و جامعه است، پس اگر آثارمان را بر مبناي تعاليم قرآني خلق کنیم و به امّتهاي توحيدي و مقابله آنها با دشمنانشان بپردازيم، هم ميتوانيم اصل وقايع را بهدرستي به مخاطب غيرايراني منتقل كنيم و هم افق ديدِ آنها را با حقيقت تطبيق بدهيم. چنين كاري باعث نشر حقايق خواهد شد و ميتواند گرايش به ارزشهاي معنوي و الهي را در سطح جهاني به دنبال داشته باشد. اخيراً يكي از مسئولان صدا و سيما ظاهراً به نقل از رئيس راديووتلويزيون تركيه گفته بود كه هر وقت تلويزيون ما سريالهاي ايراني را نمايش ميدهد، خيابانهاي شهرهاي بزرگ تركيه خلوت ميشود. اين نشاندهنده موفقيت كار ماست، حتي فيلمهايي كه ما در ارتباط با مسائل اجتماعي و خانوادگي ميسازيم، چون از مفاسد مرسومِ سينماي جهان به دور است، ميتواند در دلهاي پاك اثر گذاشته و آنها را مجذوب كند.
ما بايد در مقابل سينماي جهان، چهره پاك شيعه را بهخوبي به تصوير بكشيم. بايد براي معرفي مكتب شيعه و ائمه اطهار(ع) و نيز معرفي خدمات اصحاب و شاگردان آن بزرگواران در عرصههاي گوناگون سياسي، فرهنگي، اجتماعي و علمي تلاش كنيم. اين كارها اولويت دارد، براي اينكه بتوانيم در برابر اين هجمههاي ناجوانمردانهاي كه با ابزارهاي گوناگون از جمله سينما و تلويزيون عليه ارزشهاي شيعي در جريان است، از حقيقت شيعه دفاع كنيم.