
محمد اسماعیلی
1- موضع محمدجوادظريف طي48ساعت گذشته در قبال برجام تغييرمحسوسي داشته است؛ براي نخستين بار در گفتوگو با سي ان ان صراحتاً و نه در قالب جملهاي مشروط و مبهم از «نقض متن»برجام سخن به ميان آورده و براي اولين بار در مصاحبه با نشنال اينترست، «تهديد»به كنارهگيري ايران از توافق هستهاي كرده است.
اين تغيير را بايد به فال نيك گرفت، مشروط به آنكه «استمرار»داشته باشد و در صورت ادامه روند كنوني امريكاييها ، «شيب ملايم»ومتناسب با «نوع مواجهه آنها با كشورمان»چاشني اين تغيير شود تا فراتر از اين منافع ملي در دوران پسا برجام ذبح نشود.
حال اگر چه تغييرمواضع محمدجوادظريف تا حدودي ديرهنگام است ودرشرايطي واقع ميشود كه «ساختار محاسبات امريكايي» بهواسطه برخي از رفتار ـ مواضع نادرست دولتمردان ايراني سازمان گرفته اما اين تغيير موضع(كه بايد بهزودي به تغيير باور ـ رفتار از سوي دستگاه سياست خارجه نيز تبديل شود) نميتواند دفعتاً به تغيير رويكرد امريكاييها منجر شود و اجراي تعهدات طرف غربي را تضمين كند؛ چرا كه استخدام كلمات و لغات در متن برجام به گونهاي است كه به فرض محالي كه دولت ترامپ نيز با وضع تحريمهاي مجدد اين توافق بينالمللي را نقض نكند ، تضمين حقوقي مناسب براي اجراي تعهدات امريكايي وجود ندارد.
بااين حال دليل اصلي تغيير فعلي را نخست، قطع اميد از ملاطفتهاي امريكاييها؛ دوم، تغييرناپذيري سياستهاي ضدايراني امريكاييها با مذاكره و بي مذاكره و سوم، نتيجه بخش بودن رويكرد انقلابي گري در عرصه سياست خارجه به شمار آورد.
پرسش آنكه صرف تغيير لحن ميتواند تأمينكننده حداقل منافع اقتصادي ايران در دوران پسابرجام باشد؟قبل از پاسخ به پرسش ضروري است سيرمواجهه دستگاه ديپلماسي با امريكاييها در برجام در قالب «گام به گام وزارت خارجه» مرور شود تا شاهد كاهش تكرار اين رويهها درآينده باشيم.
2 ـ گام «حاشاي واقع گرايي ـ تصديق روياپردازي امريكاييها»: كه بر اساس اين ديدگاه از توافق ژنو3 تا لوزان و روزهاي نخست بعد از امضاي برجام، دستگاه سياست خارجه انتقادات متقن منتقدان حقوقي ـ سياسي را تماما انكار و بر مولفههاي از متون توافق شده با غرب تاكيد ميكرد كه با متن آن همخواني نداشته و بيشتر بيانكننده آمال و آرزوها بود.
چه اگر رويه كنوني قبل از امضاي اين متون، روي ميداد بخشي از ضعفهاي فاحش برجام كه منتقدان بارها قبل از تنظيم و نگارش متن به آن اشاره كرده بودند، امروز عامل نقض برجام نميشد وقوانيني نظير محدودسازي ورودشهروندان38كشور به ايران يا تمديدقانونISAروي نميداد.
گام بعدي«اصرار بر دستاوردسازي ـ مقاومت در پذيرش اشتباهات»: از روز پس از امضاي برجام تا شش ماه بعد از روز اجراي برجام، دستگاه ديپلماسي با ادبياتي خاص از دستاوردهاي غيرحقيقي متن برجام همانند«برداشته شدن سايه جنگ از سر ايران»و«خارج شدن ايران از ذيل فصل هفتم شوراي امنيت»سخن به ميان آورده و قائل به پذيرش اشتباهاتي مانند«تفسيرپذيربودن متن»و«تعهدات عيني ايران و تعهدات كلي و مبهم امريكا»و«فقدان تضمين كافي براي عدم اجراي تعهدات امريكايي ها»نبودند، اشتباهاتي كه عامل اصلي وضعيت ناگوار برجام در شرايط فعلي است.
گام«گلايه صرف ـ بي تابي در مقابل بدعهدي ـ تكيه بر عدم اجراي تعهدات توسط امريكاييها»: شش ماه بعد از روز اجراي برجام تا بهار96 امورخارجه كشورمان مماشات گسترده و وسيعي در قبال «مانع تراشي امريكاييها در قبال دستيابي ايران به منافع برجامي» نشان داد و طي اين مدت ودر شرايطي كه متن و روح برجام بارها نقض شده بود تنها به گلايه ـ بيتابي و عبارتهاي خنثي نظير«خلاف برجام» بسنده كردند تاآنكه دولت ترامپ روي كارآمد واقدامات ضد ايراني به ظاهر توسعه بيشتري پيدا كرد.
گام نهايي دولت«تصريح به نقض برجام»و«تهديد به كنارهگيري از توافق هستهاي» است؛ سياستي كه 48ساعت اخيرآغازبه كار كرده وبايد منتظر ماند وديد كه «تغييرلحن» جاي خود را به «تغيير باور ـ رفتار» نيز ميدهد ياخير.
3 ـ نبايد انتظار داشت كه سياست امريكايي ها«حفظ برجام ـ نقض برجام»تنها با تغييرلحن، تغييركند وآنچه اولويت دارد «تغيير محاسبات امريكايي»يا«تغيير نگرش ايران در قبال نوع نگاه دولتمردان»است بهدليل آنكه عامل منجر به اتخاذ سياست«حفظ برجام ـ نقض برجام»توسط امريكاييها بهكارگيري ادبيات بحث برانگيز از روز آغاز مذاكرت هستهاي در دولت يازدهم بود. ادبياتي كه طرف ايراني درپيش گرفت پيامهايي نظير«ايران به شدت محتاج مذاكرات هستهاي است»را به دستگاه محاسبه سنجش امريكاييها مخابره ميكرد ودر عبارتهايي مانند«خزانه خالي است»، «مذاكره با غرب پايان دهنده مشكلات اقتصادي –معيشتي است»، «با برجام مشكل آب شرب و محيط زيست حل ميشود»و«امريكاييها با يك موشك تمام سيستم دفاعي ما را ازكار مياندازند»كاركرد پيدا ميكرد.
4 ـ بنابراين تغييرلحن كنوني در صورتي که با چند مولفه ذيل همراه شود، قدرت اثرگذاري پيدا ميكند:
الف ـ از اين تاريخ به بعد دستگاه سياست خارجه از لحن ملايم در قبال تهديدات امريكاييها منصرف و تهديدات را با تهديد پاسخ داده و اظهارات مداخله جويانه مقامات ارشد اين كشور را نيز پاسخ درخور و متناسب دهد.
ب ـ برخلاف گذشته، مقامات وزارت امور خارجه عامل مذاكرات هستهاي و پذيرش برجام را نه«اوضاع اقتصادي مردم ويا وضع تحريمهاي غربي» بلكه حركت در مسير اثبات «پايبند نبودن امريكا به اصول حقوق بينالملل»عنوان و تكرار كنند كه ايران در مورد موشك يا ساير مباحث مورد مناقشه حاضر به مذاكرات مجدد نيست و وضع تحريمهاي مجدد در حوزه موشكي و غيره تأثيري در سياستهاي جمهوري اسلامي ايران نخواهد داشت.
ت ـ دستگاه ديپلماسي بايد به صرف تهديد«خروج ايران از توافق هسته اي» بسنده نكند و فراتر از چهارگانه حل وفصل اختلافات در نظام حقوقي برجام، پيگير نقض برجام از مسيرهاي حقوقي ـ سياسي نيز باشد نظير«بيانيه رسمي به دبيركل سازمان ملل»، «بيانيه به اجلاس نم و درخواست براي برگزاري جلسه فوري كشورهاي عضو»، «طرح شكايت در مراجع حقوقي»كه اگرچه مسير دشواري است اما ميتواند هزينههاي نقض برجام را تا حدودي براي امريكاييها افزايش دهد.
ج ـ حمايت پررنگ تر از آزمايش موشك توسط نيروهاي مسلح در تريبونهاي عمومي و بينالمللي.
چ ـ انتخاب جغرافياي اسلامي به جاي جغرافياي خاكي در سياستها و موضع گيريهاي وزارت امور خارجه كه مصداق آن حمايت صريح تر از گروههاي آزادي بخش ملي نظير حزبالله و حماس بهويژه در تريبونهاي بينالمللي است.
ي ـ اجراي بخشي از «قانون اقدام متقابل مجلس»يا «نامه 9 مادهاي رهبري درباره برجام»است.