دنيا حيدري
يكي از ماندگارترين عكسهاي واليبال، طي چند سال اخير، عكسي از رگ گردن بازيكنان تيم ملي بود. عكسي كه بسياري دور آن خطي قرمز كشيده بودند و كنارش نوشته بودند فرق واليبال و فوتبال. عكسي كه نشان ميداد موفقيت به دستآوردني است. موفقيتي كه دل مردم ايران را چنان شاد كردهبود كه آن را با غرور به رخ فوتباليها ميكشيدند كه اگر شما هم بخواهيد و اينگونه بازي كنيد، بيشك ميتوانيد موفقيتهايي كه روزي جزو آرزوهاي واليبال ايران بود و امروز در شادي به دست آوردنش غوطهور هستيم را كسب كنيد. اما طولي نكشيد كه واليبال به همان راهي رفت كه چندين سال قبل فوتبال رفته بود و آن عكس خاطرهانگيز و فراموش نشدني، خيلي زودتر از آنچه كه تصور ميشد به تاريخ پيوست!
موفقيتهاي واليبال، از كسب نتايج قابل توجه گرفته تا آن اسپكها و سرويسها و دفاعهاي جانانه كه مردم را به هيجان وا ميداشت، خيلي زود جاي خود را به رفتاري غرورآميز داد كه تأثير مستقيم آن در نحوه بازيها و كسب نتايج كاملاً مشهود بود؛ چراكه نگاهها به واليبال خيلي زود تغيير كرد و توجهها به شكلي افراطگونه بود كه اثرات منفي آن به مراتب بيش از جنبههاي مثبت آن شد. از يك سو زود لنز دوربينهايي كه تا پيش از آن تنها فوتباليها را نشانه ميرفت تا از ثبت كوچكترين اتفاقي، حتي بياهميت جا نماند، روي واليبال زوم شد. با همان شدت وحدت. از سوي ديگر باشگاههايي كه تا ديروز با همين بازيكنان رقابتهاي ليگ را پشت سر گذاشته بودند، براي جذب ستارههاي تيم ملي ارقامي پيشنهاد دادند كه جو واليبال را به طور كامل تغيير داد. به شكلي كه ديگر حتي فكر لژيونر شدن و حضور در تيمهاي اروپايي براي بالا بردن سطح كيفي و كسب تجربه نيز به سر بازيكنان ايران نميرود؛ چراكه كجا بهتر از ايران وقتي هم پول هنگفت و رقمهاي ميلياردي بود و هم توجه افراطي (مسئلهاي كه حتي سرمربيان تيم ملي نيز در مقاطع مختلف به آن اشاره كردند). اين تغيير نگاه باعث شد تا خيلي زود اتفاقات ناخوشايندي كه پيشتر فوتبال را به تباهي كشانده بود، عيناً براي واليبال رخ دهد. با اين تفاوت كه برخلاف فوتبال، بازيكنان براي كسب درآمد بيشتر به جاي آنكه راهي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس شوند، (معضلي كه ضربههاي مهلكي به فوتبال ايران زد) در خانه ماندند و فكر حضور در تيمهاي خارجي را نيز از سر بيرون كردند.
اين اما تنها يك روي سكه بود. سرازير شدن بيحساب و كتاب پول و قراردادهايي كه گاه رقم آن از يك ميليارد و 200 ميليون و حتي يك ميليارد و600 ميليون تومان هم عبور ميكرد، واليبال را از مسير موفقيت دور كرد و اجازه نداد بازيكنان ايران مثل سابق با عشق، با تمام وجود و تنها به خاطر شادي مردم و كسب موفقيت براي ايران براي زدن اسپك، سرويس يا دفاع به هوا بپرند. پول، اشتياق، رقابت و تلاش را از آنها گرفت و چنان اشباعشان كرد كه حالا تكرار موفقيتهاي قبلي بار ديگر به يك رؤيا تبديل شده است. رؤيايي مشابه آن چه كه پدران و پدربزرگها از موفقيتها و بازيهاي فوتبال زمان خود برايمان به تصوير ميكشند. تعريفهايي كه شايد براي بسياري حتي باور كردني هم نباشد!
پولهاي هنگفت همچنان قرباني ميگيرد. واليبال، قرباني بعدي پول بيرويه بعد از فوتبال بود. قرباني كه بسياري براي مانع شدن آن از رفتن به مسلخ بارها هشدار دادند، اما صدايشان به جايي نرسيد. مربياني كه به چشم ميديدند قراردادهاي ميلياردي كه در واليبال امضا ميشود، مانع از پيشرفت تيمها و بازيكنان شده و ميتواند در دراز مدت ضربههايي مهلك به تيم ملي بزند. گويا اين داستان تكراري كه حال به يك مرثيه و تراژدي ديگر تبديل شده، براي آنها كه ميتوانند قبل از تبديل شدن آن به فاجعه جلويش را بگيرند، كمترين اهميتي ندارد. آنها كه دست روي دست گذاشته وبه تماشا نشستهاند. به تماشاي رفتارهاي افراطگونه و بيتدبيريهايي كه ميتواند نهال نوپاي واليبال را قبل از آنكه به درختي تنومند تبديل شود خم كرده و از ريشه درآورد!