
نویسنده: فريدون حسن
تا همين چندي پيش مدارس فوتبال و گستردگي بدون برنامه آنها و البته بيتوجهي به قوانين و مقررات باعث شده بود تا بخش بزرگي از نوجوانان و نونهالان به اين مدارس روي آورند، اما وقتي در اواخر سال گذشته پرده از اتفاقات دردناك و غيرقابل باور روي داده در اين مدارس برداشته شد، آن وقت حس اعتماد خانوادهها از بين رفت به گونهاي كه حالا در آستانه تعطيلات تابستان دوباره اين خانوادهها هستند كه بايد به دنبال جستوجوي جايي امن براي سپردن عزيزانشان شهر را زير پا بگذارند.
ديروز البته خبري در يكي از سايتهاي خبري منتشر شد مبني بر اينكه مدارس فوتبال بدون مجوز پملب ميشوند. اين خود جاي خوشحالي دارد، اما بايد توجه داشت كه ايراد كار تنها اين نبوده كه برخي بدون مجوز اقدام به تأسيس مدرسه فوتبال كرده بودند. امروز به اذعان مسئولان هزار و 100 مدرسه فوتبال در سطح كشور فعاليت ميكنند كه تمامي آنها تحت نظارت فدراسيون هستند، نكته قابل توجه مسئله درست همينجاست، اتفاقات تلخي كه پيش از اين در مدارس فوتبال رخ داد ربطي به اخذ مجوز نداشت، چراكه بيشتر آنها در مدارس بنام و حتي مدارس برخي باشگاههاي بزرگ رخ داد. بنابراين بايد پرسيد نظارتي كه مسئولان دم از آن ميزنند چگونه نظارتي است، آيا اينكه مثل خيلي از طرحهاي پيشگيرانه تنها با برخي خردهپاها و حتي آنها كه ضعيف هستند و به قولي لابي و پارتي ندارند مبارزه شود، كار را اصلاح خواهد كرد؟
پرسش اينجاست كه آيا كميته اخلاق و نيروي انتظامي تنها بر پملب مدارس بدون مجوز نظارت خواهند داشت يا اينكه نگاهي دقيق بر عملكرد هزار و 100 مدرسه با مجوز هم دارند؟ آيا اين هزار و 100 مدرسه به صورت نامحسوس و سرزده كنترل هم ميشوند يا به صرف اينكه برگهاي به عنوان مجوز فعاليت به عنوان مدرسه فوتبال دارند يا نام بزرگي را يدك ميكشند به امان خدا رها ميشوند؟
شناسايي نخبهها و استعدادهاي ناب از اين طريق برنامهاي بسيار عالي و قابل توجه است، اما نبايد فراموش كرد كه پيش از رسيدن به اين هدف جلب اعتماد مردم و خانوادهها اصليترين مسئله است.
بدون ترديد استعدادهاي فوتبال در شرايطي شكوفا خواهد شد كه تحت تعليم درست و سالم قرار گيرند و اين به هيچ عنوان ارتباطي به داشتن مجوز ندارد، هرچند كه اخذ مجوز يكي از اصول داير كردن مكانهاي آموزشي است، اما بيشك شرط لازم براي تأييد سلامت افراد حاضر در آنها نخواهد بود. بنابراين بر فدراسيون فوتبال و معاون آموزش و پژوهش آكادميهاي آن است كه ترتيبي اتخاذ كنند كه تمامي مدارس فوتبال فعال كشور با ريزترين و حساسترين ارزيابيها و بازرسيهاي مستمر كنترل شوند تا جايي كه علاوه بر پلمب مدارسي كه مجوز ندارند آنها را هم كه تخلف كرده و ميكنند بدون اغماض و بدون توجه به نام، جايگاه و مجوز فعاليتشان پملب شوند.
مديران فوتبال بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه بهرغم تمامي اتفاقات ناخوشايند قبلي هنوز خانوادهها به كليت فوتبال و مدارس آن اعتماد دارند، ولي چنانچه به هر دليلي اين اعتماد كم يا از بين برود (كه البته حقيقت اين است كه كم شده) آن وقت جلب دوباره آن بسيار سخت و دشوار خواهد بود. بايد توجه داشت كه سالمسازي محيط مدارس فوتبال تنها به صرف صدور يك مجوز و كاغذ مهر شده تحقق پيدا نميكند و با پملب چند مكان بدون مجوز نهايي نميشود. رسيدن به اين هدف مستلزم يك اقدام عملي و با برنامهريزي درست، نظارت دقيق و برخورد قاطع با متخلفان است، كارهايي كه بايد انجام شود تا در سايه آن بتوان استعدادها و نخبههاي نونهال و نوجوان فوتبال ايران را شناسايي كرد.