
نویسنده: غلامحسن رشوند
ترديدي نيست كه انتخابات مهمترين سر فصل نظام سياسي و عامل استمرار و بقاي هر واحد سياسي است و اين مهم در شرايطي كه يك نظام سياسي از بستر انقلابي مردمي شكل گرفته باشد از اهميت و ضرورتي دو چندان بهرهمند است. از همين رو حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب مكرر در باب نقش مردم در تعيين سرنوشت خود در بستر انتخابات تأكيد داشتهاند و مردم را ضامن بقاي انقلاب و نظام سياسي را بر آمده از آن دانستهاند.
امام راحل ميفرمايند: «بدانيد كه انتخابات از اموري است كه در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد و بالاترين نقش است واين انتخابات است كه همه امور كشور را چه در داخل و چه در خارج بايد بگذراند. » يا رهبر معظم انقلاب علاوه بر تأكيدات پيش گفته در خصوص نقش مردم در تعيين سرنوشت خود و كشور، در خصوص انتخابات پيش رو در جمع كارگران ميفرمايند: «مردم عزيز ما بايد بدانند كه حضور آنها در عرصههاي مختلف تعيينكننده است؛ اگر مردم در صحنه حضور داشته باشند، كشور در امنيت خواهد بود. اينكه ميبينيد گردنكلفتها در مقابل جمهوري اسلامي از هر عمل سختي اجتناب ميكنند، به خاطر حضور مردم است؛ از مردم ميترسند. اينها تحليل نيست واقعياتي است كه مستندات آنها جزو مسلمات است. وقتي ملت حضور پيدا ميكند دشمني كه ميخواهد با اين نظام مبارزه كند مجبور ميشود عقب بنشيند و تعرض نكند. وقتي بين ملت و نظام فاصله ايجاد شد و ملت در صحنه حضور پيدا نكرد، آن وقت هر كاري بخواهند ميتوانند انجام دهند. »
دو نكته اساسي درباره اهميت و نقش مردم در استمرار و بقاي نظام سياسي وجود دارد كه همواره مورد تأكيد حضرت امام(ره) و رهبري انقلاب بوده است كه عبارتند: 1- تا زماني كه ملتي از نظام خود حمايت و پشتيباني كند هيچ قدرتي توان مقابله با آنها را نداشته و نميتواند حيات مادي و معنوي او را با خطر مواجه نمايد. اين قاعده حتي براي نظامهاي سياسي كه با چالشهاي جدي اقتصادي و سياسي مواجهند صدق ميكند. در طول سالهاي گذشته مصاديق آشكار آن را بارها ديدهايم كه از آن جمله ميتوان به ترس امريكا از ورود به جنگ با ملت يمن كه با وجود قرار داشتن اين كشور در سختترين شرايط اقتصادي، هنوز امريكا را متقاعد به تعرض به اين كشور نكرده است. و برعكس، عدم پشتيباني مردم عراق از حكومت بعث باعث اقدام نظامي امريكا در اين كشور شد و درست بر عكس دز زماني كه دولت مردمي در عراق شكل گرفت با وجود تهديدات آشكار منافع آنها در عراق، مقامات امريكايي نتوانستند كوچكترين اقدامي را عليه داعشي كه حتي دولت عراق خواهان سرنگوني آنها بود، بدون هماهنگي دولت عراق در فلوجه يا شمال عراق انجام دهند.
حضور مردم در صحنههايي همچون انتخابات ضامن اجراي برنامههاي درست رئيسجمهور و مانع جدي از عدم انحراف برنامههاي او خواهد بود. اكنون كه مديريت چهارساله دولت تدبير آقاي روحاني را ملت ايران تجربه كردهاند، ميتوانند تمييز دهند كه آيا با بي تفاوتي نسبت به آينده باز هم رئيس دولتي را انتخاب كنند كه در همان فضاي چهار سال گذشته طي طريق كند يا با يك حضور جديتر تحول جديدي را آغاز كند و ضمن تحرك بخشي به بدنه مديريتي كشور و شتاب در عرصه پيشرفت كشور، دشمن را كه تصور ميكند با به نتيجه رسيدن مقصود خود پس از برجام باعث عقب نشيني ملت ايران از آرمانهاي خود شده است، مأيوس و نااميد سازد.
نبايد فراموش شود كه دشمن در يك برنامه هدفمند، چند سالي است كه بهجد بهدنبال سناريوي از پيش طراحي شده خود است؛ سناريويي كه چهار مرحله تغيير باورها، تغييرافكار، تغيير رفتار و در نهايت تغيير ساختار را در پي داشته باشد. براي حركت در اين مسير نيز همزمان دو گام را بر ميدارد. اول آنكه با درگيرسازي ذهني مردم و دادن آدرس غلط به جامعه ايران در باور مردم به حقانيت نظام اسلامي و تغيير ذائقه مردم از ارزشهاي انقلابي و ديني و گرايش آنها به آموزهها و انديشههاي ليبراليسم و حركت در مسير سبك زندگي غربي و مدرنيزم وارداتي، ترديد اين باورهاي غلط، رفتار مورد انتظار خود را در كمترين زمان حاصل نمايد و طبيعي است كه با طي شدن اين سه گام، تغيير ساختار نظام دور از ذهن نخواهد بود. اما آنچه تسهيلكننده براي تغيير ساختار نظام خواهد بود تغيير محاسبه در مسئوليني است كه قرار است سكان اجرايي و هدايت جامعه را بر عهده گيرند. كساني كه بدون توجه به ظرفيت بي نظير ملت ايران كنار نيامدن با كدخدا را موجب بازگشت سايه جنگ بر سر كشور بدانند و بر اساس دادههاي دشمن معادله اداره كشور را محاسبه كنند اين همان اشتباه محاسباتي بودكه در مقاطع مختلف شاهد بوديم كه دولت مستقر فعلي گرفتار آن بود. ملت ايران هر گاه ميديدند مسئولانشان با اين خطاي محاسباتي مواجه هستند با حضور خود، دشمن را از رسيدن به آرزوهاي خود نااميد ميكرد و حتماً در اين انتخابات نيز به نقش كليدي خود عمل خواهد كرد.