
نویسنده: فريدون حسن
در روزهايي كه وزارتنشينان ورزش با استفاده از فضاي انتخاباتي حاكم بر كشور به اسم مراسم تقدير و سركشي به وضعيت ورزشكاران ميتينگ انتخاباتي برگزار ميكنند، سعي در همسو نشان دادن برخي از چهرههاي مطرح و مدالآور ورزش با دولت را دارند يا حتي ميخواهند با تغييرات در رأس هيئت مديرههاي دو باشگاه سرخابي شرايط را به سود خود در اين باشگاهها رقم بزنند. استقلال به عنوان يكي از پرهوادارترين تيمهاي فوتبال كشور كاسه گدايي سمت هوادارانش دراز كرد تا بابت پرداخت قراردادهاي ميلياردي ستارگانش از آنها كمك بگيرد.
آقايان وزارتنشين اين روزها سعي بسيار دارند كه به خلقالله بقبولانند كه ورزش در سايه دولت يازدهم پيشرفتهاي آنچناني داشته، آقايان در تلاش هستند كه حتي مردم را به اين باور برسانند كه با برجام چه جهش قابل توصيفي در ورزش داشتهايم، اما درست در همين روزها و اين تلاشهاي كاملاً انتخاباتي استقلال با الگوبرداري از رقيب ديرين يعني پرسپوليس دست نياز به سمت هوادارش دراز ميكند تا بتواند تعهدات آنچناني خود به بازيكنانش را انجام دهد.
در واپسين روزهاي سال 95 بود كه پرسپوليسيها با انجام اينكار سروصداي زيادي به راه انداختند و ظاهراً وجه قابل توجهي هم جمع شد و حالا در شروع سال 96 استقلال هم به همان راه ميرود و جالب اينكه اين دو تيم زير نظر مستقيم وزارت ورزش و شخص وزير اداره ميشود، وزيري كه اين روزها بيشتر از آنكه حواسش به ورزش باشد، نگران نتيجه انتخابات 29 ارديبهشت است و البته حق هم دارد بالاخره شايد اين چند ماه واپسين روزهاي حضورش در وزارت باشد، پس چارهاي نيست جز تلاش براي ماندن آن هم به هر قيمتي، اما در اين ميان خيلي چيزها فراموش ميشود مثل همين كه سرخابيها زيرمجموعه وزارت ورزش هستند و در زير سايه تدبير و اميدي كه قرار بود اجرايي شود نبايد مشكل مالي داشته باشند.
اين روزها البته حرف از خصوصيسازي سرخابيها هم بسيار انتخاباتي است، درست مثل آنچه كه يكي از كانديداها عنوان كرده، ولي خب همه ميدانيم كه اين مسئله چيزي در حد يك رؤيا و كاري تقريباً انجام نشدني است كه هرازچندگاهي دستآويز مديران ورزشي و برخي چهرههاي سياسي ميشود، غافل از اينكه اين دو تيم فعلاً پول پرداخت بدهيهايشان را هم ندارند. بگذريم، اصل حرف بر اين است كه سرخابيها متوسل به هوادارانشان شدهاند، تيمهايي كه قرار است از بودجه دولتي استفاده نكنند، اما امروز و از مديريت فوقتصور حاكم بر ورزش به جايي رسيدهاند كه علاوه بر واماندگي از بودجه دولتي از بقيه جاها نيز ماندهاند و حالا دلخوش به جيب هواداران، درخواست كمك سر ميدهند و كاسه چه كنم چه كنم دست گرفتهاند.
استمداد استقلال از هوادارانش در روزهايي اتفاق ميافتد كه هوادار پرسپوليس از پر كردن كاسه باشگاه آن هم با جان و دل با اعتصاب بازيكنان روبهرو ميشود و وقتي لب به اعتراض ميگشايد با بدترين برخوردهاي ممكن روبهرو ميشود. حالا بايد از هوادار استقلال چه توقعي داشت؟ آيا هوادار استقلال بايد دست به جيب شود، دست به جيب براي باشگاهي كه بايد از سوي وزارت ورزش حمايت شود، وزارتي كه مدعي است در جهت توسعه و تجهيز ورزش گام برميدارد و اگر نبود برنامههاي آنان چيزي از ورزش باقي نميماند.
هوادار استقلال بايد دست به جيب شود و بعد شاهد توهين از سوي بازيكنان باشد؟ پرسپوليس و استقلال نماد فوتبال ايران و شايد به جرئت بتوان گفت نماد ورزش كشور هستند، دو نمادي كه كارشان امروز به جايي رسيده كه چشم به دست هوادارانشان دارند چون عزمي براي سروسامان دادن به وضعيت آنها وجود ندارد. سرخابيهاي پايتخت حال و روز خوبي ندارند و وضعيت اين دو تيم بهطور مستقيم به وزارت ورزش مربوط ميشود. اينكه آنها عادت كنند با استفاده از احساسات پاك و كمكهاي هواداران، اتفاقي است بسيار زشت كه پايههاي آن در وزارت ورزش دولت يازدهم ريخته شده، وزارتي كه مدعي است ورزش با مديريت آن به سطحي رسيده كه تاكنون آن را تجربه نكرده است.