همه ما زنان و دختران با هدف رشد علمي و افزايش حضور اجتماعي درس ميخوانيم. مسير مشخص است. ما تا جايي كه علاقه داريم و احساس نياز ميكنيم درس ميخوانيم و براي جبران بخشي از هزينههاي زندگيمان يا حتي براي استفاده از علمي كه آموختهايم كار ميكنيم. در جامعه سنتي ايراني و اسلامي ما هنوز خانوادههايي هستند كه دغدغه نوع حضور فرزندان دخترشان را در محيطهاي كاري دارند. هنوز مادران و پدراني وجود دارند كه ترجيح ميدهند يا دخترشان سركار نرود يا اگر قرار است شغلي را انتخاب كند جزو مواردي باشد كه با هيچ مرد نامحرمي سر و كار نداشته باشد. اين خانوادهها و حتي دختراني با اين تفكر دغدغهها و نگرانيهايي دارند كه بجا و بحق است چون هم درس ميخوانند كه حضور اجتماعيشان را حفظ كنند و هم دوست ندارند به قيمت در خطر افتادن اعتقاداتشان در جامعه حضور داشته باشند، پس تكليف چيست؟
سيزدهم شهريور ماه سال جاري حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجراي بند يك اصل ۱۱۰ قانون اساسي سياستهاي كلي «خانواده» را كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تصويب شده است، ابلاغ كردند كه در هشتمين بند از اين ابلاغ ايجاد فضاي سالم و رعايت روابط اسلامي زن و مرد در جامعه مورد تأكيد قرار گرفته است. در اين مورد منع حضور زنان در جامعه يا تشكيل مشاغل زنانه هدف نبوده بلكه اگر با دقت بخوانيم ميبينيم كه رهبر معظم انقلاب ايجاد فضاي سالم را اولويت عنوان ميكنند تا زنان با تمركز بر اعتقادات و رعايت حريمها حضورشان را در جامعه حفظ كنند. براي رسيدن به اين هدف قطعاً بايد زمينهها و لوازم بسياري تدارك ديده شود، اما چگونه؟ يكي از راهحلها اين است كه از يك طرف پاي صحبتها و خواستههاي خانوادهها و دختراني بنشينيم كه تغيير و ايجاد فضاي سالم ديني در جامعه خواسته آنان است و از طرف ديگر از كارشناسان مذهبي بپرسيم كه اصلاً حفظ حدود زن و مرد و روابط اجتماعي چيست؟
اگر ايران كشور اسلامي است پس...
سميه عبادي، 28 ساله دانشجوي كارشناسي ارشد عمران گرايش سازه از جمله دختران جوان و محجبهاي است كه براساس علاقهاش درس خوانده است، بنا به فضايي كه در مشاغل مرتبط با رشته او وجود دارد تصميم گرفته كه فعلاً كار نكند و فقط درس بخواند. او در اين باره ميگويد:«من دانشجوي كارشناسي بودم كه براي پيدا كردن كار همراه دوستم كه او هم دانشجوي معماري بود سراغ چند مركز، مؤسسه و حتي شركت خصوصي و دولتي رفتيم. متأسفانه بعداً متوجه شدم فضايي كه بين دانشجويان رشتههاي مهندسي وجود دارد خيلي با روحيه من سازگاري ندارد. البته اين موضوع را زمان دانشجويي و گذراندن پروژهها متوجه شده بودم اما تا جايي كه امكان داشت همگروهي دختر انتخاب ميكردم. حالا بعد از چند سال هزينه كردن و درس خواندن نميتوانم كار كنم. يعني نميتوانم بهخاطر چند ميليون در ماه بپذيرم كه با يك يا چند آقا در يك اتاق همكار باشم، سر پروژه بروم يا براي مأموريت عازم شهرهاي ديگر شوم. چون چارهاي ندارم پس تصميم گرفتم فعلاً فقط درس بخوانم و قيد كار را بزنم. وارد شركتهاي خصوصي كه اصلاً نميتوانم بشوم چون نه تنها زمان مشخصي براي كار ندارند بلكه از نيروي خانم تقاضاهاي غيرمتعارفي دارند مثلاً انتظار دارند چون كارمند شركت آنها هستي مطابق سليقه آنها لباس بپوشي، با آنها مهماني بروي و... در شركتهاي دولتي هم كه رفتارها كنترل شده است باز بايد بپذيرم كه همكار هم رتبه و دائم در حال مراوده با من يك مرد است خب من نميتوانم چنين چيزي را بپذيرم حتي اگر مجبور باشم سالها بيكار در خانه بنشينم اما واقعاً برايم سؤال است كه اگر در كشور ما كه اسلامي بودن افتخارش است اوضاع اينطور است پس كدام كشور شرايط بهتري دارد؟»

دختران فني مهندسي شرايط دشوارتري دارند
معصومه احمدي، 55 ساله مادر سميه دختري است كه دانشجوي دكتراي برق الكترونيك است. او هم با گلايه از شرايطي كه در كشور براي اشتغال زنان محجبه وجود دارد، ميگويد:«خاطرم است كه هميشه بزرگترها و اهل تدين خانواده به دخترهاي جوان توصيه ميكردند كه با همين حجاب، با همين چادر و ظاهر برويد دانشگاه درس بخوانيد تا مبادا پس فردا چشم باز كنيم و ببينيم كه حتي يك چادري در صدر مناصب كشوري وجود ندارد. هميشه نگران بوديم نكند چشم باز كنيم و تعداد دختران چادري فعال جامعه كم باشد. ما مسئوليت خودمان ميدانستيم پس من به نوبه خودم در جايگاه مادري هر سه دخترم را دانشگاه فرستادم تا جايي هم كه ميتوانستم خرجشان كردم اما حالا هر سه دختر من فارغالتحصيل شدهاند. يك نفرشان كه ازدواج كرده و كار نميكند، دومي هم معلم شده و خيالم راحت است اما دختر سومم كه بيش از همه تلاش كرده امروز بيكار است، چرا؟ چون در رشتهاي درس خوانده كه مركز و شركت خواهران وجود ندارد. بهترين شرايط كارياش در شركتهاي خصوصي است. من و پدرش هم حاضر نيستيم به هر قيمتي دخترمان سركار برود چون تمام تلاشمان را كرديم كه حتي در دانشگاه آزاد عقايد و دينش را حفظ كند و حالا نميخواهيم بهخاطر شندرغاز درآمد چوب حراج به چادر و حجابمان بزنيم. كار نباشد كه نباشد اما انصاف اين نيست كه محجبهها در اقليت بمانند و ديده نشوند. حالا چون دختر ما سختترين رشته تحصيلي را خوانده و از اول هم جزو معدود دخترهايي بود كه ارشد و دكتري قبول شد حالا بايد در كار پيدا كردن هم مصيبت داشته باشد؟»
انواع ارتباطهاي شغلي ميان زن و مرد
حجتالاسلام والمسلمين مهدي نيكنژاد، كارشناس مسائل ديني و پژوهشگر مسائل اجتماعي
سؤال اينجاست كه حدود روابط اجتماعي و مراودات كاري زنان در جامعه اسلامي چطور تعريف ميشود؟ چه ملاك و معياري وجود دارد كه بتوان بر اساس آن مشخص كرد كه روابط ميان زن و مرد شاغل و نامحرم تا چه اندازه صحيح است؟ براي آشنايي با حدود روابط زن و مرد بايد اصلاً ببينيم ما چند نوع رابطه ميان دو جنس مخالف داريم. رابطه زن و شوهري اولين رابطهاي است كه كاملاً ديني و شرعي است و در موارد بعدي زنان و مردان ما در سطح جامعه ممكن است رابطه علمي، حرفهاي و شغلي و حتي روابط دوستانه و خانوادگي داشته باشند.
در توضيح مورد اول كه نياز به عنوان كردن موارد خاصي نيست چون همه ما با نوع رابطه زن و شوهري آشنايي داريم. اما در توضيح نوع رابطه دوم بايد بگويم كه نمونه اين رابطه را ميتوان در روابط كاملاً چارچوبدار علمي و پژوهشي، با حفظ موازين شرعي و رعايت حدود الهي ديد مثل رابطه استاد و شاگردي. اگر احكام الهي مراعات شود اين نوع رابطه نه تنها مجاز بلكه مورد تأكيد اسلام است و اگر حدود الهي مراعات نشود و حريمهاي بين محرم و نامحرم شكسته شود اسلام از اين رابطه ناخشنود است و آن را نهي ميكند، زيرا به ضرر زن، مرد و جامعه است. مهم نيست كه كدام جنس استاد و كداميك شاگرد هستند، مهم اين است كه موازين شرعي و حدود الهي در تمام طول مدت رابطه حفظ شود.

اما نكتهاي كه امروز در جامعه ما بيشتر بحثبرانگيز شده، رابطه شغلي و حرفهاي است. ما حتي در اين مورد هم گروههاي مختلفي از مشاغل را داريم. مثلاً ما با سه گروه شغلي در اين گروه روبهرو هستيم. يك گروه مشاغلي كه مختص زنان است، دوم مشاغلي كه مختص مردان است و سوم مشاغلي كه مشترك بين دو جنس است. اين گروهبندي بر اساس قوانين ديني و مشاغل اجتماعي صورت گرفته است مثلاً در گروه اول مشاغلي مثل پزشكان زنان و زايمان، آرايشگري و نظاير اين را داريم كه ورود مردان به اين عرصه اصلاً ممكن نيست. در اين گونه موارد اسلام تأكيد دارد كه شغلهاي حساس و مهمي را كه مربوط به بانوان ميشود خودشان به عهده بگيرند. طبعاً نوع رابطه شغلي در اينجا بين زنان است و مردان حق ورود به اين مشاغل را ندارند مگر در شرايط ضروري.
در گروه دوم گروههايي را داريم كه به دليل سختي انجام و شرايط بد مختص مردان است؛ مثلاً مكانيكي، كار در معدن و كارگري از جمله مشاغلي است كه هم انجام دادنش سخت است و هم در شأن يك زن نيست كه مشغول بهكار شود.
اما نكته مهم در مورد مشاغل مختلط است؛ مشاغلي كه انجام آن بر عهده هر دو جنس است. اين مشاغل بيشترين نوع مشاغل جامعه ما هستند و هر دو جنس در انجام دادن آن فعاليت دارند. در اينگونه كارها اگر زن و مرد ضوابط شرعي را رعايت كنند و مرتكب عمل حرامي نشوند ميتوانند هم زنان و هم مردان مشاركت فعال داشته باشند مانند بسياري از كارها از جمله معلمي، نمايندگي مجلس و صدها كار ديگر. در حقيقت انجام اين كارها منوط به اجراي قوانين و حدود ديني است.
ارتباطات سالم با رعايت چارچوبهاي عرفي، قانوني و شرعي
اسلام در هيچ موردي روابط زن و مرد را تعطيل نكرده است بلكه تلاش كرده با تعريف ترويج روابط صحيح، تبديلي درست در ارتباطات ما با جنس مخالفمان ايجاد كند. امروز در جامعهمان با گروهي روبهرو هستيم كه معتقدند هر نوع ارتباط دختر و پسر و زن و مرد جز در صورت ناچاري ممنوع است چون دختران و پسران جوان صرفنظر از مجرد و متأهل بودنشان مستعد خطا كردن هستند. بر اساس تصور اين گروه سختگيرانه عقل براي دوري از خطر حكم ميكند كه اين دو هرچه بيشتر از يكديگر دور نگه داشته شوند. بر اين مبنا، هر نوع ارتباط ميان دو جنس مخالف، ممكن است باعث جرقهاي شود كه كنترل آن در اختيار هيچ يك از طرفين نباشد.
ادعا و رفتار اين گروه در حالي است كه ما معتقديم در اسلام علما در مواقع ضرور مثل مورد ارتباط ميان زن و مرد در جامعه فعلي فتوا صادر كنند. بر اساس فتواي بسياري از فقها، اصل ارتباط و گفتوگو، معاشرت و مصاحبت، سلام و احوالپرسي ميان زن ومرد با رعايت موازين اسلامي ممنوعيتي ندارد. زن و مرد ميتوانند صداي همديگر را بشنوند ولي با رعايت اصولي مثل عدم تحريك كردن مرد، حذف لذت جنسي از گفتوگو و كوتاه بودن مكالمه.
در بين ما خانوادههايي زندگي ميكنند كه معتقدند كه زن هيچ حضور اجتماعي نبايد داشته باشند. در پاسخ به استناد سطحي اين عزيزان بايد بگويم اگر ائمه(ع) زنان را از حضور در جامعه نهي كردند اين نهي كلي و مطلق نبوده. در حقيقت من معتقدم قطعاً منظور ائمه اين نبوده كه زنان مطلقاً نبايد در امور اجتماعي مشاركت داشته باشند بلكه زنان اولاً، بدون دليل موجه نبايد در ميان مردان و مقابل چشم آنها قرار گيرند. ثانياً، در صورت لزوم بايد حضورشان در حد نياز و ضرورت باشد و زائد بر آن به صلاح زنان و جامعه نيست چه اينكه مفسدههاي زيادي ميتواند داشته باشد.
از طرف ديگر ما با جمعي روبهرو هستيم كه با دليل حضور اجتماعي زنان همه حدودها را كنار زدهاند و هيچ حدود و مرز و ملاحظهاي براي رفتارهايشان ندارند. فراموش نكنيد اجتماعي بودن زنان و داشتن جايگاه اجتماعي مستلزم حضور بيرويه و بدون دليل در ميان مردان نيست. حتماً نبايد يك زن براي اينكه اثبات كند حضور اجتماعي و فعال دارد بين مردان كار كند بلكه ميتواند تشكلهاي اجتماعي - فرهنگي داشته و در اين تشكلها حضور فعال در زمينههاي گوناگون داشته باشد. بنابراين اسلام حضور و مشاركت زنان در مسائل اجتماعي را نهي نميكند و صرفاً ضوابط و قوانين و حدود اين حضور را مشخص مينمايد و اين به خاطر مصونيت زنان از آسيبهاي اجتماعي و از سوي ديگر به خاطر مصون ماندن جامعه از آسيبهايي است كه از ناحيه زنان و مردان فرصتطلب به وجود ميآيد. بنابراين هيچ تناقضي بين آموزههاي ديني وجود ندارد بلكه همه آنها هماهنگ با يكديگر و متناسب با نياز جامعه انساني است.
بهترين و مهمترين راهحل از نظر من اين است كه زن و مرد در محيطهاي كاري ارتباطشان را به حداقل كاهش دهند. زمان ارتباط صرفاً كاري باشد و از گفتوگوهاي تحريككننده و نگاههاي آلوده و شهواني خودداري كنند. هر دو نفر خودشان به رعايت حجاب و عفت شرعي مقيد بدانند. دو نفر نامحرم در محيط بسته تنها نمانند. براي انجام اين رفتارها بايد تلاش كنيد كه تا حد امكان زمان صحبت كردن با نامحرم به او نگاه نكنيد.
خداوند ميفرمايد:«بل الانسان علي نفسه بصيره»؛ «آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست». اين سخن به اين معناست كه آدمي ميتواند نفس خودش را كنترل كند پس مهاركننده نفس باشيد و از شوخي كردن با نامحرمان اجتناب كنيد زيرا اگر شوخي و خنديدن با زن نامحرم موجب فتنه و فساد شود قطعاً حرام است. پس ارتباطات زن و مرد در جامعه بر اساس موازين عرفي، قانوني و شرعي هيچ اشكالي ندارد.