انگلیس این روزها دورانی حساس را سپری
میکند بگونهای که بسیاری از ناظران سیاسی آن را روزهای فروپاشی امپراطوری
بریتانیا میدانند و البته برخی نیز این عقیدهاندکه لندن در حال پوست اندازی و
ورود به عرصههای جدیدی در روابط بین الملل است.
تحولات انگلیس از دو منظر قابل توجه است. نخست تشدید بحران سیاسی در عرصه داخلی که نتیجه آن استعفا اجباری کامرون از نخست وزیری بوده که بعد از نتایج همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا روی داد. و دوم ابهام در سرنوشت اروپایی انگلیس بویژه اینکه کشورهای اروپایی استقبالی از حضورش در اتحادیه نکرده وبرخروج هر چه سریعتر آن تاکید داشتهاند. در کنار این چالشها اعلام ناگهانی انتشار گزارش جنگ عراق امری قابل توجه است.
سرانجام پس از سالها گزارش کمیته مستقل انگلیسی به ریاست «سِر جان چیلکات» درباره دخالت انگلیس در جنگ عراق و نقش «تونی بلر» نخست وزیر وقت این کشور در کشاندن بریتانیا به این ورطه، منتشر شد. آنچه در این گزارش آمده آن است که حمله به عراق از روی اشتباه و بدون سند و مدرک صورت گرفته و تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس زمینه ساز این مسئله بوده است. نکته مهم آنکه مقامات انگلیس و البته خود بلر پس از این گزارش اذعان کردهاند که اشغال عراق زمینه ساز ایجاد داعش و گسترش تروریسم شده است. گزارش مذکور در حالی با واکنش گستردهای همراه بوده که چند نکته قابل توجه در باب آن قابل مشاهده است.
نخست آنکه در این گزارش به جنایات ارتش انگلیس آمریکا اشارهای نشده و تعداد قربانیان صرفا 150 هزار نفر عنوان شده حال آنکه گزارشهای نهادهای حقوق بشر بیانگر کشتار صدها هزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر است. به عبارتی دیگر آنچه می تواند زمینه ساز معرفی انگلیس به عنوان جنایت کار جنگی انگلیس را پای میز محاکمه آورد در این گزارش حذف شده و به کشتاری محدود آن هم برگرفته از اشتباه انسانی پرداخته شده است.
در ضمن این گزارش به انتقاد از عملکرد دولت وقت انگلیس در ناتوانی برای سلطه بر عراق و تحقق اهدافش برای تعیین ساختار سیاسی مناسب انگلیس پرداخته نه جنایات صورت گرفته در عراق و اینکه تروریسم ایجاد شده از این جنگ تهدیدی برای انگلیس است. این نوع گزارش نویسی شبیه گزارش وینوگراد صهیونیستها پس از جنگ 33 روزه است که به آسیب شناسی دلایل شکست از حزبالله پرداخته است. لذا گزارش مذکور را نمی توان نشانه اصلاح رفتار انگلیس دانست بلکه بیشتر نگاه آسیب شناسانه به اشغال عراق است.
این امر زمانی آشکارتر میشود که انگلیسیها به جای رویکرد به کنار نهادن گزینه نظامی در جهان بر اجرای ابعاد جدیدی از نظامی گری در جهان به بهانه جبران اشتباهات گذشته تاکید دارند. برآیند رفتار انگلیس نشان میدهد که آنها با ادعای اینکه به اشتباهات گذشته خود اعتراف دارند برآنند تا ابعاد جدید طراحی نظامی و سیاسی در جهان را اجرایی سازند که محور اصلی آن را نیز غرب آسیا و آفریقا تشکیل میدهد. اعلام تشکیل دولت با نخست وزیری جدید ونیز خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و رویکرد آن به سیاستهای مستقل جهانی را می توان حلقه تکمیلی این طرح دانست.
این سیاست عینا از سوی اوباما در سال 2009 صورت گرفت که به بهانه جبران اشتباهات جرج بوش ابعاد جدیدی از سیاستهای جهانی آمریکا را اجرا کرد در حالی که محور آن را نیز استمرار نظامی گری تشکیل میداد که ماندن نیروها در افغانستان، جنگ لیبی، بحران سوریه نمودی از این رفتارها است. اوباما حتی با ادعای جبران اشتباهات بوش در برابر روسیه و اروپا بر افزایش نظامی گری آمریکا در اروپا تاکید کرده چنانکه اخیرا در نشست ناتو در لهستان از اعزام هزار نیروی آمریکایی به لهستان و اجرایی شدن طرح سپر موشکی آمریکا در اروپا با محوریت ناتو خبر داد.
نکته دوم آنکه اذعان انگلیس به اشتباه بودن جنگ
عراق نوعی سوق دادن افکار عمومی به جنایات قدیمی و تاریخ گذشته این کشور است حال
آنکه پرونده انگلیس سراسر جنایت و کشتار است که نمود آن را افغانستان، سوریه، لیبی
و... میتوان مشاهده کرد.
نکته قابل توجه آنکه اسناد نشان میدهد که انگلیس راسا گروههای ترورستی را ایجاد کرده حال آنکه با این گزارش جنگ عراق و عوامل بیرونی را ایجاد کننده تروریسم معرفی می کند که مبرا کردن این رژیم از تروریسم پروری مستقیم است. انگلیس با ادعای جبران اشتباه نقشش ناخواستهاش در ایجاد تروریسم از مقوله فروش تسلیحات به متحدان منطقهای برای آنچه مبارزه با تروریسم مینامد دفاع و آن را مشروع نشان میدهد حال آنکه این سلاحها یا به تروریستها در عراق و سوریه می رسد و یا در یمن خرج کشتار مردم میشود توسط سعودی می شود.
نکته دیگر آنکه نهادهای حقوق بشر خواستار محاکمه
سران آمریکا و انگلیس به بهانه جنایات جنگی هستند حال آنکه انگلیس در اقدامی پیش
دستانه با چنین گزارشی و به اصطلاح خود محاکمه کردن مانع از باز شدن پروندهاش در
محافل جهانی میشود.
این رفتار عینا از سوی صهیونیستها پس از جنگ 33 روزه لبنان و
جنگهای 22، 8 و 51 روزه غزه نیز صورت گرفته که از نمودهای آن حذف گزارش گلدستون
در باب جنایات این رژیم در غزه بوده است. به هر تقدیر گزارش جنگ عراق هر چند که
بیانگر ابعاد اشتباهات و هزینه تراشیهای انگلیس برای جامعه جهانی و نقشش در
بحرانی شدن منطقه است اما سران این کشور برآنند تا از این گزارش برای رسیدن به
ابعاد جدید نظامی گری در جهان بهره گیرند که موج دیگری از نابسامانی را در جهان
حاکم میسازد.
جالب توجه آنکه آنها دقیقا زمانی این گزارش را منتشر کردند که افکار عمومی درگیر مسائل دیگر صحه جهانی است و کمتر توجهی به مسائلی مانند گزارش مذکور مینماید و این امر برای انگلیسی که به دنبال دور زدن نهادهای حقوق بشری و فرار از مجازات است امری مهم و حساس قلمداد میشود لذا در این شرایط بحرانی جهان این گزارش را منتشر کردهاند تا از بازخواست جهانی در امان بمانند حال آنکه سران این کشور و آمریکا به عنوان پیشگامان نسل کشی جهانی و بحران سازی در جهان باید محاکمه و مجازات شوند.