کد خبر: 678852
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۹
زمينه ها و موانع «اوكرانيزه كردن هنگ‌كنگ»
آمريكا براي استفاده از اين موضوع و «اوكرانيزه كردن هنگ» از دو گرايش ضد برخوردار است. واشنگتن از يك سو براي اينكه چين طي ده سال آينده اقتصاد درجه اولي اين كشور را به همراه قدرت هژمونش با مشكل بنيادي مواجه نكند، علاقه مند به ضعيف سازي چين...
رضا حجت شمامي

جوان آنلاين: منطقه تجاري و حساس همگ كنگ مدتي است كه با اعتراضاتي مواجه است و پكن نيز مدارامحور به دنبال كنترل اين مسئله است. يكي از مهم ترين رويكردهاي سياسي چين جلوگيري از جدايي سرزميني و همچنين بازگرداندن سرزمين هاي پيشين به وطن اصلي است. از اين رو هر گونه تحرك تجزيه طلبانه را كه سرطان مي نامند،‌ برنمي تابد. با اين وجود بسيار مهم است كه پكن در خصوص تحولات هنگ كنگ چگونه برخورد خواهد كرد. به هر حال اعتراضات عمومي و مردمي مسئله تازه اي نيست و تنها به چين يا هر كشور شرقي ديگر خلاصه نمي شود. طي ماه هاي اخير آمريكا بارها شاهد چنين بحراني بوده است كه آخرين آن به شورش هاي ايالت ميسوري در ماه گذشته بازمي گردد. بنابراين مي توان گفت اين دوره را كه با سومين بحران اقتصادي – مالي سرمايه داري همراه است،‌ مي تواند به سال هاي «بازگشت بحران»ها نام گيرد.

مسئله مهم در اين ميان به توسعه چيني و نوع نگاه آمريكايي باز مي گردد. چين كه استارت اوليه اقتصادي را در آخرين روزهاي دهه 1970 زد در حال حاضر و با گذشت تنها 35 سال خود را به سطح دومين كشور پرقدرت اقتصادي رسانده است. برآوردها نشان مي دهد كه اقتصاد چين در ده سال آينده، جاي آمريكا را گرفته و تبديل به قدرت اول اقتصادي جهان مي شود. اين مسئله براي واشنگتن بسيار مهم و البته خطرناك است. اقتصاد ضعيف شده و درجه دومي مي تواند تفكرات هژمونيك آمريكا را به شدت مخدوش كند. فراموش نكنيم كه قدرت اقتصادي آمريكا است كه توان بازيگري اين كشور را در جهان تضمين كرده است نه قدرت نظامي يا سياسي.

بنابراين افول قدرت اقتصادي آمريكا به معناي شكست سياسي آن است. سيطره آمريكا بر اروپا پس از جنگ جهاني دوم به واسطه اقتصاد كه بخشي از آن از دريچه طرح مارشال نمايان شد، به وجود آمد كه هنوز هم ادامه دارد. پيمان نظاي ناتو به اين منظور بال نظامي آمريكا نام گرفته است كه بيش از 60 درصد بودجه آن را آمريكا تامين مي كند. از اين رو اگر آمريكا در حوزه اقتصاد با شكست مواجه شود، بي شك قدرت پنچ‌گانه ديگر خود را در حوزه هاي نظامي،‌ سياسي،‌ اجتماعي،‌ فرهنگي و حتي فني افول پذير خواهد ديد.


آيا آمريكا از «هنگ‌كنك چين»، «اوكراين روسيه» مي‌سازد؟


با چنين تصويري آمريكا در پي پاشنه آشيلي براي چين است تا از اين موضوع بهره لازم را ببرد. آنچه كه امروز به تنش هاي شرق و جنوب شرق آسيا لقب گرفته، برآمده از اين مسئله است. حتي برخي از تحليل گران بر اين عقيده هستند كه واشنگتن سعي دارد استقاده لازم را از منطقه سين كيانگ در شمال غربي چين كه متصل به آسياي مركزي و خارج نزديك روسيه است ببرد. از اين منظر تحولات و تحركات هنگ كنگ به عنوان يك مركز تجاري مهم براي واشنگتن بسيار مغتنم است. حال اين سوال پيش مي آيد كه آيا آمريكا از هنگ كنگ همان گونه استفاده خواند كرد كه از اوكراين در برابر روسيه كرده است. بايد به اين نكته دقت شود كه آنچه در هنگ كنگ در حال انجام است بخشي از موج همه پرسي اسكاتلند براي استقلال از انگليس است. به هر حال هنگ كنگ در سال 1997 از انگليس به ميهن اصلي (چين) الحاق شد اما بخش هايي از خودمختاري در آن رعايت شد كه محدوده مرزي، پاسپورت مجزا، محاكم قضايي به سبك و سياق انگليس و ... از جمله آنها است. بنابراين اين تمايل استقلال گونه اسكاتلند و حتي ولز مي تواند در شريان فكري هنگ كنگ نيز به جريان انداخته شود. همان مسئله اي كه پكن به هيچ وجه آن را كه نمادي از تجزيه طلبي و برانگيختن در ديگر مناطق است برنمي تابد. با اين وجود بايد كاملا هوشمندانه عمل كند به اين دليل كه اين مسئله براي آمريكا كمين‌گاه خوبي است.

آمريكا براي استفاده از اين موضوع و «اوكرانيزه كردن هنگ» از دو گرايش ضد برخوردار است. واشنگتن از يك سو براي اينكه چين طي ده سال آينده اقتصاد درجه اولي اين كشور را به همراه قدرت هژمونش با مشكل بنيادي مواجه نكند، علاقه مند به ضعيف سازي چين و حتي دخالت در امور هنگ كنگ و اوكرانيزه كردن آن است تا از اين طريق با ايجاد تحريم هايي اقتصاد و روند رو به رشد چين را با مشكل مواجه كند. در چنين شرايطي ممكن است چين با محدوديت هايي مواجه شود.

با اين وجود دو دليل قابل توجه وجود دارد كه آمريكا را از رفتن به اين سمت نگران مي كند. ابتدا گره خوردن اقتصاد جهان و بخصوص اروپا و آمريكا به اقتصاد چين و دوم ترس از اتحاد مشترك تقويت شده بين روسيه و چين كه به لحاظ نظامي و امنيتي و حتي اقتصادي براي غرب بسيار خطرناك خواهد بود. در چنين شرايطي شكل گيري يك اقتصاد شرقي كه مملو از انرژي و زمينه هاي رشد اقتصادي است، مي تواند غرب را به چالش بكشاند. البته در اين ميان براي آمريكا اقتصاد اروپا تا جايي اهميت دارد كه تضعيف آن،‌ به زيربناي اقتصادي آمريكا لطمه وارد نكند. در حالي كه اين چشم انداز وجود دارد كه بحران سازي اقتصادي براي چين اقتصاد اروپا و آمريكا را با چالش هاي سختي مواجه خواهد كرد. آمريكا اگر بتواند براي اين گلوگاه چاره اي بينديشد بي شك از ابزار تحريم عليه چين نيز استفاده خواهد كرد...

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ساعد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
0
1
به نام خدا
پردازش جايگاه راهبردهاي امريكائي عليه امنيت و تماميت دولتهائي كه با غرب ناسازگاري داشته يا در موقعيت رقابت جدي قرار دارند، يكي از ظرافت هاي ديدگاه و منظر مقاله فوق است.
جا دارد از نويسنده انديشمند و پر توان، جناب حجت شمامي تشكر كنم. گفتني است كه اين راهبرد، مختص به چين يا اوكراين (اروپاي شرقي) نيست بلكه در آسيا و به ويژه منطقه هم نبايد آن را از نظر دور داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار