عبدالله گل به عنوان رئيسجمهور تركيه بيشتر بر مقامي تشريفاتي تكيه زده تا آنكه نقش مستقيم و مؤثري در اين كشور داشته باشد. بنا بر اين مقام و موقعيت است كه او نسبت به ديگر سياستمداران تركيه مثل رجب طيب اردوغان، نخست وزير و احمد داوداوغلو، وزير امور خارجه، كمتر چهرهاي رسانهاي است يا كمتر در محافل و كنفرانسها حضور داشته است. با وجود اين، مصاحبه گل با نشريه امريكايي فارين پالسي از جمله مواردي است كه او مجالي يافته تا ديدگاههاي خود را در مسائل مهم منطقهاي و داخل تركيه بيان كند كه گذشته از تحولات قريب به دو سال در جهان عرب، سخنان او به خصوص در سه زمينه پرونده هستهاي ايران، بحران سوريه و مسئله اسرائيل و محاصره غزه قابل توجه هستند. به طور كلي ميتوان گفت او چه در مورد تحولات عربي و چه در اين سه مورد به نحوي سخن گفت كه ميشد اميال و اغراض دولت تركيه و رهبران حزب عدالت و توسعه را از ميان كلماتش جست.
او در مورد پرونده هستهاي ايران سعي كرد تا به روشي دو پهلو سخن بگويد و كنايهگويي را برگزيد. از يك سو، او تلقي غربي مبني بر نگراني از برنامه هستهاي ايران را نپذيرفت، اما از سوي ديگر، گفت كه «ما اين موضوع را به هيچ وجه دست كم نميگيريم» و «تركيه نميتواند قبول كند كه يك كشور همسايه اسلحهاي داشته باشد كه تركيه خود آن را در اختيار ندارد». او به اين وسيله آن گونه لفاظي سياسي به كار برد تا با نپذيرفتن ظاهري ادعاهاي غرب، اما به نحوي ديگر اين ادعاها را در مورد فعاليت هستهاي ايران تكرار كرد. غرب به رهبري امريكا مدام مدعي نظامي بودن فعاليت هستهاي ايران بوده هر چند كه هيچ گاه نتوانسته كوچكترين مدركي در اين زمينه ارائه دهد و اينك، عبدالله گل به گونهاي سخن ميگويد كه گويا اين ادعاهاي بيدليل و مدرك را قبول دارد. البته يك نكته در جمله او قابل توجه است و آن طمع رهبران فعلي تركيه براي خيز برداشتن به سوي سلاح هستهاي است، زيرا او به نحوي موضوع را مطرح كرده كه در آن حقي براي تركيه در داشتن اين سلاح در نظر گرفته است. گذشته از اين، عبدالله گل چگونه حقي براي تركيه در داشتن سلاح برتر از همسايگان خود قائل است، در حالي كه با استقبال از نيروهاي خارجي در خاك خود اجازه داده تا با استقرار سيستم موشكي پاتريوت، موازنه منطقهاي و فرامنطقهاي به هم بخورد. او به همين شيوه ارزيابيهاي خود را در قبال بحران سوريه و مسئله محاصره غزه بيان كرد. فارين پالسي از او پرسيد كه تركيه هم مثل عربستان سعودي و قطر به مخالفان دولت سوريه اسلحه و امكانات مادي ميدهد و گل به صراحت گفت؛ نه! و در ادامه چنين وانمود كرد كه تركيه تنها از غير نظاميان و جهت حفظ جان آنها حمايت كرده است. آيا ميزان دخالت تركيه در بحران سوريه همين حد انساندوستانه بوده است. شواهد بيش از يك سال گذشته همگي حكايت از دخالت آشكار نظامي تركيه در سوريه دارد. يك نمونه اين دخالت در دستگيري اخير گروه شش نفره نظاميان تركيه در خاك سوريه است كه تارنماي طه خبر تركيه مشخصات كامل و موقعيت پرسنلي اين افراد را اعلام كرده است. اين شش نفر جداي از ديگر نظاميان تركيه هستند كه پيش از اين در خاك سوريه دستگير يا كشته شدهاند و در ارتباط با حمايت تسليحاتي تركيه از معارضان سوري بايد به دو كشتي تركيهاي حامل سلاح اشاره كرد كه در بندر عدن توقيف شدهاند. در واقع، آن نه عبدالله گل را نه او و نه هيچ كس ديگري نميتواند باور كند و ادعاي «همه امكانات بشردوستانه» براي آوارگان سوري جز يك طنز سياسي چيز ديگري نميتواند باشد.
سياست رئيسجمهور و دولت تركيه در قبال بحران سياسي بيش از دخالت در امور داخلي يك كشور است و تا حدي پيش رفته كه نميتوانند گناه خونريزي و كشتار در سوريه را از كارنامه خود پاك كنند. اين نحو لفاظي و دوپهلوگويي در مورد اسرائيل و محاصره غزه نيز ديده شد، به نحوي كه او از يك سو «رفتار غيرانساني» رژيم اسرائيل را عنوان ميكند و از سوي ديگر، بر تضمين امنيت اسرائيل تأكيد ميكند و ميگويد: «آنچه اهميت دارد، تضمين امنيت اسرائيل در منطقه است». البته او اين امر را گام نخست براي حركت به سوي منطقهاي عاري از تسليحات هستهاي ميداند، اما بايد توجه داشت كه تضمين امنيت اسرائيل وجه مشترك ديدگاه او با ديدگاه امريكا و حتي خود رژيم اسرائيل است. به عبارت ديگر، او به اين نحو بلندگويي براي طرح ديدگاه استراتژيك امريكا و رژيم اسرائيل است و انتقادها و سرزنشهايش عليه اسرائيل را تنها بايد يك لفاظي دانست تا بتواند در ميان كشورهاي اسلامي جايي داشته باشد و آن ديدگاه مشترك را رواج دهد. از مجموع نظراتي كه عبدالله گل در اين مصاحبه مطرح كرده چنين برميآيد كه دولت فعلي تركيه با يك سياست دوگانه سعي در اجرا كردن دستورالعملهاي غربي- امريكايي در منطقه دارد. بنا بر اين سياست، عبدالله گل و دولت تركيه با شركت در بيانيه تهران، ادعاهاي بشردوستانه در قبال بحران سوريه و انتقاد از رژيم اسرائيل وجههاي دوستانه نسبت به كشورهاي منطقه از خود نشاني ميدهد اما اين براي ايجاد فضايي است تا بتواند اهداف مورد نظر امريكا براي دخالت در مسائل داخلي كشورهاي منطقه را اجرا كند. اين سياستي است كه به نظر ميرسد تجديدنظري اساسي را ميطلبد و دولتمردان تركيه بايد به جاي بازيگر امريكا و غرب بودن، بيشتر به فكر منافع مردم منطقه و از جمله مردم تركيه باشند.