
فرض كنيم سردبيرمان از من ميخواست مطلبي درباره يك موضوع خاص بنويسم و بعد از نوشتن مطلب رضايت خودش را اعلام ميكرد ولي خودش بعد از واكنش كساني كه مطلبم را خواندهاند و احساس كردهاند در اين مطلب به آنها توهين شده است، من را بازخواست يا اخراجم ميكرد يا كاري ميكرد كه خودم مجبور به استعفا شوم. اين محالترين تصوري است كه تا همين چند روز پيش ممكن بود به ذهنم برسد تا اينكه يك مثال نقض براي محال بودن اين فرضيه پيدا كرديم!
وقتي در خبرها خوانديم سامان گوران بازيگر جنجالي برنامه خندهبازار كه نقش بسياري از چهرهها از جمله عادل فردوسيپور، علي دايي، رضا صادقي و مهران مديري را بهتر از خودشان بازي ميكرد(!)، اخراج يا ناچار به استعفا شده، اولين سؤالي كه در ذهنمان به وجود آمد اين بود كه اگر در هر كدام از نقشهايي كه سامان گوران بازي كرده به كسي توهين شده، خود سامان آخرين كسي نيست كه بايد مقصر شناخته شود؟!
هر چند ما عادت داريم هميشه صورت مسئله را پاك كنيم تا جوابي كه دوست نداريم از دهانمان بيرون نيايد. شايد يكي از همين جوابها اين بود كه «ما از سامان خواستيم آن ديالوگها را بگويد و اگر كسي احساس ميكند در اين برنامه به او توهين شده، گوران به هيچ عنوان مقصر نيست و ما از او كاملاً حمايت ميكنيم.»
همه ميدانيم چنين جملاتي را نخواهيم شنيد. برنامه كه به لطف گوران مطرح شده، مخاطب خودش را هم پيدا كرده، پس چرا از كسي حمايت شود كه ميتواند اين شكايتهاي سريالي را ادامه دهد؟ دوباره همه چيز آرام شده. شكايتها ديگر به برنامه مربوط نميشود و ميتوان بدون حاشيه به ساخت برنامه ادامه داد.
تازه حالا به عنوان يكي از آموزندهترين برنامهها شناخته ميشود چون همه آموختيم نبايد بهتر از بقيه كاري را كه از ما ميخواهند انجام دهيم تا مشكلي برايمان پيش نيايد و با اين تجربه منتظر قسمتهاي بعدي خندهبازار باشيم و ببينيم در آينده چه چيزي از آن خواهيم آموخت!