نگاهی به آرا و نظرات کارشناسان عرصه سیاست و روابط بینالملل نشان میدهد که قریب به اتفاق صاحب نظران عرصه روابط بینالملل، اعتقاد به مذاکره آن هم به صورت عادلانه دارند. البته عدهای هم با اقامه دلایل و مستندات و بدعهدیهای طرف مقابل، مخالف مذاکره با امریکا هستند.
تمامی تحلیل گران با بهرهگیری از اطلاعات غیر مستقیم و بر اساس شنیدهها اقدام به تحلیل میکنند، اما وقتی در سطح نظام تصمیمی اتخاذ میگردد، مبتنی بر اطلاعات دقیق و منافع ملی است.
همانطور که رهبر معظم انقلاب به صراحت تبیین کردند، نه زیاد باید به آن خوشبین بود و نه زیاد بد بین، و این هم یکی از اقدامات وزارت خارجه است و نباید همه چیز را به آن گره زد؛ لذا شایسته است نکاتی را در خصوص این دوره از مذاکرات مد نظر قرارداد:
۱- اولین نکتهای که میتوان در خصوص مذاکرات ایران و امریکا بیان کرد، این است که نباید آن را به سرنوشت مملکت گره زد. مذاکره و مخاصمه و ترک مخاصمه و حتی مذاکره در حین جنگ، جزو روشهای متداول در عرصه بینالمللی است، لذا نباید آن را بیش از حد بزرگ و مهم و تبدیل به یک موضوع اساسی کرد، بلکه یک اقدام مدیریتی در مسیر ارتباطات بینالمللی است.
باید گفت که یکی از راههای ایجاد آرامش در شرایط حساس، واگذاری تصمیمگیری به نخبگان و مسئولان براساس مشی رهبری است. لذاگروههای سیاسی نباید با تحریک احساسات مردم اقدام به گروکشی و ایجاد اختلال در جو روانی جامعه بنمایند.
بر این اساس یکی از نیازهای امروز جامعه ما، فرهنگسازی در جهت اعتماد به مسئولان و حمایت از آنها برای افزایش اعتماد به نفس در مسئولیتهای حساس است.
نماینده کشور در پشت میز مذاکره باید پشت گرم به حمایت ملی باشد، تا بتواند با قدرت و اراده محکم، مطالبات وخواستهای مردم خود را نمایندگی و پیگیری نماید.
۲- در خصوص مذاکرات در جریان، نگاه به سوابق طرفین اهمیت ویژهای دارد. بعداز ۴۶ سال قطع رابطه، طرفی که درخواست مذاکره کرده، امریکا است و نه ایران، لذا به رغم برخی مخالفت ها، ایران با پایبندی به عرف بینالملل و بدون هیچ واهمهای به درخواست طرف مقابل پاسخ مثبت داده است. حال شاید عدهای این مذاکره را به خاطر لحن تهدید آمیز طرف مقابل، مذاکره از سر اجبار تلقی کنند، اما نکته اساسی این است که اولا ایران بارها در مورد مسائل مختلف با امریکا مذاکره کرده، لذا این دور از مذاکرات هم در مسیر اقدامات بایسته قبلی است، همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند، عدم اطمینان به طرف مقابل و عدم صرف وقت و هزینه به خاطر بد عهدیهای امریکاییان است.
۳- عرصه تعاملات و همکاریهای بینالمللی مشحون از دادن امتیاز و گرفتن امتیاز است. در واقع روابط بینالملل عرصه بدهبستانهای مختلف است و شما با هر کشوری که برای حفظ منافع و توسعه روابط وارد مذاکرات مختلف میشوید، به دنبال حفظ منافع و کسب امتیازاتی هستید که به تنهایی و بدون شراکت با دیگران، به آن سود و منفعت دست پیدا نمیکردید، لذا در شرایط حاضر که نظام تصمیم به مذاکره گرفته است، وظیفه همگان حمایت از نمایندگان کشور است تا آنها با اعتماد به نفس در میدان مذاکره حاضر و از منافع ملی ما دفاع کنند. البته این همراهی تا زمانی است که رهبری این مسیر را تأیید و منافع ملی ما به رسمیت شناخته شود.
واضح است که هر گونه اعتراض و مخالفتی با مذاکره، قبل از آنکه توافقات حاصل از آن تبیین و سود و زبان آن بر آورد شود، کاری غیر کارشناسی و کنشی از پیش تصمیم گرفته شده است.
۴- مذاکره یک روش و عمل دیپلماتیک است. طرفین مذاکره وقتی که باب گفتوگو را باز میکنند، ممکن است موارد متعددی را که قبلاً با ذهنیت خود تحلیل میکردند، به کناری گذاشته و به دیدگاههای جدیدی در مورد هم برسند.
حال فرقی نمیکند که در دیدگاههای جدید، ممکن است در خصوص برخی موارد مواجه با تشدید اختلافات شوند و در مواردی، منجر به نزدیکی دیدگاهها بینجامد، لذا از ابتدای شروع یک مذاکره، نمیتوان زمان دقیق برای توافق یا اعلام شکست آن را اعلام کرد.
ناگفته پیداست که در مراحل آغازین مذاکره، هر آنچه از تحلیلهای مثبت و منفی ارائه میشود، بر اساس رصد اخبار و دیدگاههای طرفین و مبتنی بر گمانه زنی اتفاق میافتد و به هیچ عنوان نمیتوان آنها را تأیید یا تکذیب کرد؛ لذا میتوان گفت که باید نسبت به نتایج مذاکرات، به دور از خوش بینی و بد بینی مفرط، باید روی پیشبرد اراده جمهوری اسلامی ایران متمرکز شد.
پایان سخن اینکه باید آمادگی برای مواجهه با مواضع مختلف از طرف مقابل و بعضی کشورها داشت و ممکن است هر دولتی بر اساس تحلیلهای خود از نتایج مذاکرات و منافع خود، رویکردی را اتخاذ و مواضعی را اعلام کنند و مداخلاتی اعمال کنند که قبلاً هم این وضعیت تجربه شده است، اما در نهایت این طرفین مذاکره هستند که بر اساس اهداف و رویکردهای خود باید محیط مذاکره را مراقبت و مدیریت نمایند، به خصوص طرف ایرانی باید به این مسئله اهتمام لازم را داشته باشد.