جوان آنلاین: «رشد ۸درصدی، نه رؤیای دستنیافتنی که ضرورتی برای نجات اقتصاد کشورمان است.» این جمله، چکیده دیدگاه علیرضا سلیمانی، کارشناس اقتصادی درباره هدفگذاری برنامه هفتم توسعه است. در حالی که برخی کارشناسان، دستیابی به این رشد را با وجود تحریمها و ناترازیهای اقتصادی غیرممکن میدانند، سلیمانی با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و تجربه فعالان اقتصادی، آن را شدنی میداند. در این مصاحبه چالشی، او از موانع، الزامات و راهکارهای تحقق این هدف سخن میگوید و تأکید میکند با اصلاحات ساختاری، اعتمادسازی و میداندادن به بخش خصوصی، میتوان اقتصاد ایران را به ریل پویایی بازگرداند. این گفتوگو، پاسخی است به تردیدها و نقشه راهی برای آینده.
برخی کارشناسان معتقدند، رشد ۸درصدی با وجود تحریمها و ناترازیهای اقتصادی، غیرممکن است. چرا شما آن را شدنی میدانید؟
تردید درباره رشد ۸درصدی از ناامیدی نسبت به ظرفیتهای داخلی ناشی میشود. اقتصاد کشورمان در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بهطور میانگین رشد ۴درصدی را تجربه کرده و در ششماهه ۱۴۰۳ نیز همین روند ادامه داشته است. این نشان میدهد حتی در شرایط تحریم، اقتصاد ما پتانسیل رشد دارد. فعالان اقتصادی در نمایشگاه توانمندیهای بخش خصوصی، امکان تحقق رشد ۸درصدی بدون وابستگی به خارج را ثابت کردهاند. برنامه هفتم توسعه مشخص کرده ۳۵درصد این رشد از بهرهوری و مابقی از سرمایهگذاری تأمین میشود. ما منابع مالی فراوانی داریم که به دلیل موانع نهادی، به تولید هدایت نمیشوند. با رفع این موانع، رشد ۸درصدی نهتنها شدنی، بلکه برای عقبنماندن از کشورهای منطقه ضروری است.
ضرورت رشد ۸درصدی چیست؟ چرا این عدد برای اقتصاد کشورمان حیاتی است؟
اقتصاد ایران دهههاست با تورم بالا، بیکاری گسترده و وابستگی به نفت دستوپنجه نرم میکند. رشد اقتصادی پایین، یعنی ادامه این چرخه معیوب. رشد ۸درصدی، موتور ایجاد اشتغال، کاهش فقر و افزایش رفاه است. طبق برنامه هفتم، این رشد میتواند سالانه ۹۵۰هزار شغل ایجاد کند و بیکاری جوانان را کاهش دهد. بدون رشد بالا، نمیتوانیم با اقتصادهای منطقه رقابت کنیم. در دهه گذشته، میانگین رشد ما حدود ۳درصد بوده، در حالی که کشورهای همسایه رشدهای بالاتری داشتهاند. اگر به همین روند ادامه دهیم، شکاف اقتصادی ما با منطقه عمیقتر میشود. رشد ۸درصدی، ضرورت حفظ قدرت ملی و تحقق چشمانداز ۱۴۰۴ است.
منتقدان میگویند، تحریمها جذب سرمایهگذاری خارجی را مختل کرده و رشد ۸درصدی را غیرواقعی میکند. پاسخ شما چیست؟
تحریمها مانع هستند، اما نباید ظرفیت داخلی را دستکم بگیریم. در سال ۱۳۹۵، با افزایش درآمدهای نفتی و رشد ۸/۳۲ درصدی تشکیل سرمایه ناخالص، اقتصاد ما رشد بالایی را تجربه کرد. این نشان میدهد، با مدیریت درست، میتوان از منابع داخلی بهره برد. اولویت ما باید جذب سرمایههای داخلی باشد. نقدینگی عظیم کشور که اغلب به سمت سفتهبازی در ارز و طلا میرود، میتواند با ابزارهایی مثل بازار سرمایه به تولید هدایت شود. قانون تأمین مالی تولید و زیرساخت که مجلس آن را تصویب کرده، بستری برای این هدف است. سرمایهگذاری خارجی مکمل است، اما رشد ۸درصدی حتی بدون آن هم شدنی است، به شرطی که تحریمهای داخلی مثل بوروکراسی و قوانین دستوپاگیر را حذف کنیم.
ناترازیهای بانکی و کسری بودجه چطور؟ اینها بزرگترین موانع رشد نیستند؟
کاملاً درست است، ناترازیهای بانکی و کسری بودجه، سم اقتصاد هستند. کسری بودجه با استقراض از بانک مرکزی، تورم را شعلهور میکند و سرمایهگذاری را پرریسک. نظام بانکی هم به دلیل مطالبات غیرجاری، توان تأمین مالی تولید را ندارد. اما راهحل وجود دارد. اصلاح ساختار بودجه با شفافیت مالی و کاهش هزینههای غیرضروری، کسری را مهار میکند. برای ناترازی بانکی، باید بانکها را ملزم به اصلاح ترازنامه و هدایت تسهیلات به تولید کنیم. طبق برنامه هفتم، ۳۵درصد رشد از بهرهوری میآید، یعنی بدون نیاز به منابع جدید، میتوان با مدیریت بهتر، بازدهی را بالا برد. اینها چالش هستند، اما قابلحلاند، اگر اراده ملی وجود داشته باشد.
برخی میگویند، برای رشد ۸درصدی، ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیارددلار سرمایهگذاری نیاز است. این عدد از کجا میآید؟
اعداد زیاد و متنوع گفته میشود. در خوشبینانهترین حالت این برآوردها از محاسبات تجربه تاریخی اقتصادهای با رشد بالا ناشی میشود. یک گزارش در سال ۱۳۹۵، با بررسی ۱۳ اقتصاد با رشد ۷درصد و بالاتر نشان داد، سرمایهگذاری بالا، کلید رشد است. برای ایران، این عدد به معنای افزایش تشکیل سرمایه ثابت ناخالص است که در دهه گذشته میانگین رشد آن منفی ۶/ ۱ درصد بوده. اما نباید فراموش کنیم، بخش عمده این سرمایه میتواند از منابع داخلی تأمین شود. برای مثال، هدایت نقدینگی موجود از طریق صندوقهای سرمایهگذاری و عرضه سهام شرکتهای تولیدی در بورس، بخشی از این نیاز را پوشش میدهد. نکته کلیدی، بهبود فضای کسبوکار است تا این منابع به جای سفتهبازی به تولید برسند.
بهرهوری در ایران نزدیک به صفر بوده. چطور میخواهید ۳۵درصد رشد را از بهرهوری تأمین کنید؟
رشد بهرهوری پایین، نتیجه سؤمدیریت و استفاده ناکارآمد از منابع است. اما پتانسیل بالایی در این بخش وجود دارد. برای مثال، صنایع دانشبنیان ایرانی در حوزههایی مثل فناوری اطلاعات، با بهرهوری بالا عمل کردهاند. تقویت این بخش، ارتقای زیرساختهای دیجیتال و آموزش نیروی کار میتواند بهرهوری را متحول کند. کره جنوبی با سرمایهگذاری در فناوری و آموزش، بهرهوری را به موتور رشد تبدیل کرد. در ایران، اصلاح فرایندهای تولید، کاهش بوروکراسی و حمایت از نوآوری، میتواند ۸/ ۲ درصد از رشد ۸درصدی را تأمین کند، همانطور که برنامه هفتم هدفگذاری کرده است. این شدنی است، اگر از شعارزدگی فاصله بگیریم.
بخش خصوصی چه نقشی در این هدف دارد؟ چرا اعتماد آنها به سیاستگذاریها کم است؟
بخش خصوصی، قلب تحقق رشد ۸درصدی است. اما سالهاست با تحریمهای داخلی مثل قوانین ناپایدار و بوروکراسی، از میدان اقتصاد رانده شده است. رتبه ۱۲۷ ایران در شاخص سهولت انجام کسبوکار، فاجعه است. برای جلب اعتماد، باید امنیت سرمایهگذاری را تضمین کنیم. این یعنی اجرای قراردادها، تضمین حقوق مالکیت و حذف قیمتگذاری دستوری. قانون تأمین مالی تولید و زیرساخت، ابزارهایی برای جذب سرمایههای خصوصی فراهم کرده است. فعالان اقتصادی نشان دادند، با میداندادن به آنها، رشد ۸درصدی بدون وابستگی به خارج ممکن است. بخش خصوصی آماده است، اگر دولت موانع را بردارد.
اگر رشد ۸درصدی محقق نشود، چه تبعاتی برای اقتصاد ایران دارد؟
توقف در رشد ۴درصدی فعلی، یعنی ادامه بیکاری، فقر و شکاف با کشورهای منطقه. بدون رشد ۸درصدی، نمیتوانیم زیرساختها را نوسازی کنیم، یا ناترازیهای انرژی و بانکی را حل کنیم. این یعنی تشدید مهاجرت نیروی انسانی متخصص و کاهش قدرت ملی. رشد پایین، اقتصاد را در تله رکود تورمی نگه میدارد و اعتماد مردم را تضعیف میکند. رشد ۸درصدی، نهفقط یک هدف اقتصادی، بلکه یک ضرورت سیاسی و اجتماعی برای حفظ انسجام ملی است.
چشمانداز شما برای تحقق این هدف چیست؟ چه پیامی برای سیاستگذاران دارید؟
چشمانداز روشن است، اگر اراده ملی شکل بگیرد. با اصلاح بودجه، بهبود فضای کسبوکار، تقویت بازار سرمایه و حمایت از نوآوری، میتوانیم خط تولید را از کاغذ به میدان بیاوریم. پیام من به سیاستگذاران این است: از شعارزدگی پرهیز کنید و به بخش خصوصی اعتماد کنید. فعالان اقتصادی ثابت کردهاند، رشد۸ درصدی شدنی است. حالا نوبت دولت و مجلس است که موانع را بردارند و اقتصاد را به ریل توسعه بازگردانند. این هدف، نهتنها ممکن، بلکه برای آینده ایران حیاتی است.