جوان آنلاین: علی سلطانی در کانال تلگرامی خود نوشت: آدمی دودوره در طول عمر فراغت دارد: اوج جوانی و اوج پیری. مقصودم از فراغت معطوف به امکان انجامدادن کاری منسجم، متمرکز و پربازده است. وجه تراژیک زندگی این است که این دو اوج، تقریباً در بیشتر آدمها بیباروبر میمانند. این دو اوج که بیبار باشند، تکلیف بقیه عمر مشغول و بیفراغت معلوم است.
اما اوج جوانی، در اوج جوانی بیشتر ما اسیر هیاهو و هوس هستیم. همین دو قلم کافیست که فراغت طلایی را بسوزانیم. فرصت بیبازگشتی که میتواند یک عمر را غنی کند، در اوج جوانی، پای هیاهوهای هیچوهوسهای پوچ هدر میرود؛ و میدانم این قبیل توصیفها، برای کسی که الان در این دوران است، چقدر مضحک میآید.
اوج پیری نیز دوباره فراغت بازمیگردد. دوباره فرصت آفریدن و کاشتن سر میرسد. ولی کو توان؟ اما کو دانه؟ پیری وقت تماشای بازی است، نه بازیگری. وقت چایخوردن کنار مزرعه است، نه برزگری. اینها تازه برای کسی است که اندوختهای را به آن سن رسانده است. دستهایی که یکسره برای آن سن خالی مانده باشد که حتی به تماشا هم نمیارزد. هیچ در هیچ میرود. آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!