جوان آنلاین: اگرچه حامد مهربانی را بیشتر با تهیهکنندگی و اجراهای تلویزیونیاش به خاطر میآوریم، ولی حدود دو سال است که به فضای حرفهای در سینما و کارهای نمایشی رویآورده که نتیجهاش، این شده که امسال تنها تهیهکنندهای است که در جشنواره فیلم کوتاه تهران دو اثر دارد که نظرات منتقدان و تماشاگران را به خود جلب کرده است. به همین مناسبت گفتوگویی با او داشتیم.
تهیهکنندگی فیلم سختتر است یا یک برنامه تلویزیونی؟
در این دو فقط اسم تهیهکنندگی مشترک است وگرنه دو مقوله جدا از هم هستند و به همین نسبت، سختیها و چالشهای مختص به خودشان را دارند.
شما هر دو این کارها را تجربه کردید. برای خودتان کدام سختتر بود؟
خیلی به این موضوع دقیق فکر نکردم. فکر کنم همین تجربه کارهای نمایشی سختتر بوده. ولی خب از طرفی هم، شیرینیهای بیشتری هم برایم داشته است.
پس میتوانیم پیشبینی کنیم که در تولید کارهای نمایشی نام شما را بیشتر میشنویم؟
خدا را شکر در این مسیر با جایی مثل باشگاه فیلم سوره برخورد کردم که فرصت مشقکردن تهیه و تولید فیلم را خیلی حسابشده و بابرنامهریزی در اختیارم گذاشته است. من اصولاً در کارها و تصمیمهای مهم زندگیام، آدمی شتابزده و هیجانی نیستم. درباره تهیهکنندگی فیلم و آثار نمایشی هم سعی میکنم با فکر و انتخابهای درست قدم بردارم. اینکه مثلاً امسال یا سال بعد کار سینمایی بلند بسازم اصلاً هدفم نیست. مطمئنم هرچیزی به وقت درستش برام رخ بدهد، فقط اینکه در هر مرحلهای هستم کار را درست رو بکنم و البته، از مسیری که در آن هستم لذت ببرم.
فیلم کوتاه طلوع سرد و خسرو ۱۲۷ در دو ژانر متفاوت است. برای فیلمهایی که میسازید این تفاوت ژانر مهم بود؟
بله، انشاءالله همینطوره. من که به شدت علاقهمند به تجربه کردن در ژانرهای مختلفم. حتی به عنوان تماشاگر فیلم هم دوست دارم فیلمهای ژانرهای مختلف را تماشا کنم. ولی در مسیر تهیهکنندگیام، بیشتر به دنبال امضای خودم در مضمون کارهایی هستم که میسازم و البته تیمی که برای کار انتخاب میکنم. اگر کسی چهار فیلم قبلی را که ساختم با دقت نگاه بکند متوجه میشود که همه آنها در مضمون اشتراکاتی دارند و یک موضوع ارزشمند انسانی را سوژه خود قرار دادهاند و از طرفی هم در تمام اینکارها بیش از ۵۰ درصد اعضای تیمم مشترک بودهاند. من خیلی علاقهمندم این مسیری که تا کار بلند حرفهای دنبال میکنم با همسفری همین بچهها باشد. چه آدمهای پشت دوربین چه جلوی دوربین، برای من به عنوان تهیهکننده مهم هستند و دوست دارم در رشد حرفهایشان شریک باشم و در نهایت تیم منحصر به خودم را داشته باشم. برای همین در دیده شدن زحمات تکتک این بچهها تمام تلاشم را میکنم.
پس قائل به تجربه کردن با آدمهای جدید در کارها نیستید؟
خیلی نه. مگر به ضرورت و شرایط کار.
از مضمونهای انسانی کارهایتان گفتید. فیلم طلوع سرد و خسرو۱۲۷ چه مضمونی را دنبال میکنند؟
هردو موضوع «بخشش» را دستمایه قصه و داستانشان قرار دادهاند، اما در دو ژانر مختلف. من طرح کردن این موضوع بخشش را در شرایط و زمانه کنونی خیلی مهم و ضروری میدانم.
با توجه به اینکه هر دو فیلم شما، به نوعی فیلم ارگانی محسوب میشوند، چقدر برای ساخت یک فیلم خوب هزینه و بودجه بالا را مهم میدانید.
هیچی! شاید این حرف شعاری باشد ولی جداً معتقدم که فیلم پرپول، فیلم خوب نیست. در تکمیل سؤال شما این را هم بگویم، فیلمهایی که در باشگاه فیلم سوره ساخته میشود، به جهت پولی که پرداخت میکنند در مقایسه با جاهای دیگر صد در صد نمیشود بهش گفت فیلم ارگانی! ویژگی اصلی جایی مثل باشگاه، حمایت از ساخت اثر است. اینکه مشاورانی از متن تا کارگردانی و تولید همواره در کنار پروژه هستند و اینکه پذیرفتن فیلمها برای ساخته شدن، از مسیری است که کارگردان آن را طی میکند. اینکه کارگردان الان چه فیلمی بسازد بستگی به تجربه کار قبلیاش دارد وگرنه پول خاصی در ساختن فیلمهای باشگاه نیست. همین الان میتوانم خدمت شما بگویم جمع هزینهای که من برای ساختن هر دو فیلم طلوع سرد و خسرو۱۲۷ کردم، از نصف میانگین هزینه سایر فیلمهای حاضر در جشنواره کمتر است. یعنی اینکه میشود فیلمی در کیفیت بالا و درتراز سایر فیلمهای جشنواره ساخت ولی با هزینه بسیار پایین؛ و همین هم به نظرم ویژگی جایی مثل باشگاه فیلم سوره است که تهیهکننده و کارگردان را ولخرج بارنمیآورد.
اینکه کاری را ارزان بسازید که بقیه با هزینه بیشتری میسازند، به دلیل همان تیم مشترک کارهایتان است که دارید؟
حتماً که این هم دلیل مهمی است. چون بار اصلی هزینههای تولید متاثر از همراهی تیم و گروه سازنده است. میتوانم از این همراهی دهها مثال و مصداق ذکر کنم. بخش دیگری از این مدیریت هزینهها هم به خلاقیت تیم تهیه و تولید برمیگردد که چطور خواستههای هنری کارگردان و تیم طراحان را با کمترین هزینهها مهیا کنند. مثلاً در یکی از سکانسهای فیلم کوتاه طلوع سرد که شاهد اعدام در ملأ عام هستیم، باید تعداد زیادی مردم در صحنه تماشا میکردیم. برآورد طبیعی برای چنین کاری حضور حداقل ۶۰، ۷۰ هنرور به عنوان شاهدان اعدام بود که با هزینه امروزی تولید سینما حدود ۳۰ میلیون تومان میشد. به اضافه هزینه غذا و مدیریت این جمع و حاشیههایی که میتواند داشته باشد، اما باتوجه به اینکه لوکیشن ضبطمان در امامزادهای در شهریار بود، رفتیم تولیت امامزاده را قانع کردیم که با همراهی ایشان به مردمی که برای نماز یا زیارت اهل قبور آخرهفته به آنجا آمده بودند بگوییم در پشت امامزاده قرار است یک قاتل زنجیرهای اعدام شود و برای تماشایش بیایند؛ و خیلی بیش از جمعیت برنامهریزی شده ما به صحنه اعدام آمدند و در رفتارهای کاملاً واقعی مثل فیلم گرفتن با موبایلشان یا تحیر و ترس جلوی دوربینهای ما حاضر شدند و در نهایت، ما هم با یک برداشت آن سکانس را گرفتیم. دست آخر وقتی فهمیدند که این کار برای یک فیلم بود خیلی واکنشهای جالب و بامزهای داشتند. ما هم در تیتراژ از همه آنها تشکر کردیم. این یک مدل از خلاقیت در تهیه و تولید. باز هم مثال و مصداق در این کارها دارم که، چون باعث لو رفتن داستان فیلمها میشود، میگذرم.