جوان آنلاین: بعد از گذشت یک سال از آغـــــاز عملیـــات طوفانالاقصی و آغاز مجدد جنگ در غزه اکنون میتوان نتایج این جنگ و اهداف رژیمصهیونیستی را در آن دقیقتر مطالعه کرد. هجوم نیروهای حماس از زمین، هوا و دریا به شهرکهای صهیونیستی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، در حالی که صهیونیستها مشغول جشنهای یومکیپور بودند، رهبران رژیمصهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم را بر آن داشت تا اهدافی بزرگی را در قالب برنامه «پیروزی کامل» نظیر نابودی کامل حماس و آزادی گروگانها مطرح کنند. در عین حال شرایط میدانی نبرد نشان میدهد که نه تنها این اهداف محقق نشدهاند، بلکه قدرت آفندی حزبالله در مرزهای شمالی، فرار بیش از ۲ میلیون نفر از شهرکنشینان و درگیری مستقیم ایران در این جنگ، موجودیت رژیمصهیونیستی را نیز در معرض تردید قرار داده است.
بنیامیننتانیاهو بلافاصله بعد از مرحله اول عملیات طوفانالاقصی به ساکنان سرزمینهای اشغالی گفت که اسرائیل درگیر جنگی گسترده شده و با وعده پیروزی کامل، حذف حماس به عنوان تهدید فوری رژیم اشغالگر را مطرح کرد. اکنون مقامات صهیونیست مدعی هستند که حماس به عنوان یک نیروی نظامی در غزه وجود ندارد، اما دادهها نشان میدهد که حماس هنوز بخشی از قابلیتهای عملیاتی خود را حفظ کرده و به هماوردی با ارتش صهیونیستی نه تنها در سراسر نوار غزه، بلکه در کرانه باختری نیز ادامه میدهد. در واقع به دلیل اینکه تمرکز نیروهای دفاعیرژیمصهیونیستی بر رؤیارویی با حزبالله در مرزهای شمالی معطوف است، حماس توانسته است بهرغم کاهش توان نظامی، همچنان بازیگری مهم در میدان باقی بماند. برخلاف ادعاهای سران رژیم اسرائیل درباره کشتن بیش از ۱۷ هزار عضو حماس، دادهها تنها کشتهشدن ۸ هزار و ۵۰ نفر را تأیید میکند، این در حالی است که ارتش رژیمصهیونیستی سانسور گستردهای را در مورد تعداد کشتهها و زخمیها اعمال میکنند. ارتش این رژیم تا سپتامبر ۲۰۲۴ تعداد کشتههای خود را ۶۹۵ نفر اعلام کرد؛ در این چارچوب کانال ۱۲ پیشتر در گزارشی اعلام کرده بود که ارتش از مسئولان بیمارستانها خواسته است بدون هماهنگی آمار تلفات را منتشر نکنند.
موضوع دیگر چالشبرانگیز برای رژیمصهیونیستی شکست بازدارندگی است. در عرصه نظری بازدارندگی رژیمصهیونیستی در چند سطح شکل گرفته است؛ سطح اول بازدارندگی هستهای است که عمدتاً با هدف موازنه علیه ایران و کشورهای عربی مخالف شکل گرفته است. آنچه بازدارندگی علیه گروههایی مانند حماس و حزبالله نامیده میشود در سطح دوم قرار دارد. در این سطح، رژیمصهیونیستی با به کارگیری سیستمهای پدافندی همچون گنبد آهنین و آرو ۲ و ۳ در داخل سرزمینهای اشغالی و سامانههای تاد و پاتریوت که در پایگاههای امریکا در مدیترانه و کشورهای عربی قرار دارد، پرندههای متخاصم را هدف قرار میدهد. قبل از هفتم اکتبر اغلب گزارشهای مراکز مطالعاتی حکایت از موفقیت بیش از ۸۰ درصدی سیستمهای پدافندی این رژیم بود، اما در طول یکسال اخیر بار سنگین حملات هوایی موشکی و پهپادی از سوی حماس، حزبالله لبنان، ارتش ملی یمن، گروههای مقاومت عراقی و نیروی هوافضای سپاه پاسداران، ناکارآمدی نسبی سیستمهای پدافندی از جمله گنبد آهنین را نشان داد؛ از جمله این بازدارندگی در طول دو ماهه اخیر از سوی حزبالله در ابعاد مختلف و به صورت مداوم نقض شده است. یوئل گوزانسکی، محقق برجسته اندیشکده مطالعات امنیت ملی رژیمصهیونیستی در مصاحبه با شبکه خبری سیانان حزبالله را دولتی در یک دولت با قابلیتهای نظامی بسیار پیچیدهتر توصیف کرد. در مجموع مهمترین نتیجه شکست بازدارندگی رژیمصهیونیستی، مواجهه با حماس و حزبالله به عنوان نیروهای نظامی در زمین است.
ادعای دیگر نتانیاهو آزادی اسرا بود. در هفتم اکتبر نیروهای حماس حدود ۳۰۰ صهیونیست را به اسارت درآوردند. در طول یک سال اخیر برخی از این اسرا به دلیل اقدامات ناکام ارتش رژیمصهیونیستی کشته شدهاند و در حال حاضر نیز تخمین زده میشود که حداقل ۱۰۱ نفر همچنان در دست حماس هستند. شاید بتوان گفت که درخواستها برای آزادی اسرا به اندازه ضربهای که حماس به رژیم اشغالگر وارد کرد، برای سران این رژیم هزینهزا بوده است. این درخواستها نه تنها موجهای گسترده اعتراضات داخلی علیه نتانیاهو را سبب شد، بلکه منجر به درگیریهای داخلی درون هیئت حاکمه رژیم گردید. شاخصترین چهرههای مستعفی، بنی گانتز، وزیر جنگ سابق و گادی آیزنکوت، فرمانده سابق ستاد مشترک ارتش بودند. این دو نفر بارها اظهار کردهاند که نتانیاهو مانعی در توافق تبادل اسرا با جنبش حماس است و شایسته حکومت نیست. به ویژه آیزنکوت در اظهارنظری همزمان با اعلام استعفای خود گفت: «نتانیاهو نمیتواند اسرای اسرائیلی را زنده بازگرداند، زیرا او سرگرم بقای سیاسی خود است.»
شرایط اجتماعی و اقتصادی داخلی رژیمصهیونیستی نیز فرق آشکاری با شرایط میدانی این رژیم ندارد. بعد از هفتم اکتبر تعداد زیادی از مهاجران صهیونیست از سرزمینهای اشغالی خارج شدند. این افراد در واقع به عنوان پایههای اصلی ثبات رژیمصهیونیستی تلقی میشوند. آمارها نشان میدهد بیش از نیم میلیون نفر از این پهنه جغرافیایی به خارج مهاجرت کردهاند. علاوه بر آن در یکسال اخیر میزان صهیونیستستیزی در اقصی نقاط جهان از جمله در اروپا رشد داشته است. در عرصه اقتصادی نیز تخمینزده میشود که هزینههای میان مدت جنگ برای سالهای ۲۰۲۳-۲۰۲۵ میتواند به ۶/۵۵ میلیارد دلار برسد که حکایت از افزایش تورم و کاهش بودجه در حوزههای غیرنظامی دارد. همچنین شرکت خدمات مالی امریکایی Fitch Ratings امتیاز اعتباری رژیمصهیونیستی را به دلیل ادامه جنگ در غزه و افزایش خطرات ژئوپلتیکی از A+ به A کاهش داده و هشدار داد که امکان کاهش رتبه بیشتر وجود دارد. جنگ همچنین تأثیرات غیرقابل انکاری بر بخشهای مختلف اقتصاد رژیمصهیونیستی همچون مسکن و کشاورزی داشته است. بخش ساخت و ساز و مسکن که در ماههای اکتبر و نوامبر ۲۰۲۳ م به یک سوم کاهش یافته بود، اکنون وضعیت به مراتب بغرنجی دارد. بخش کشاورزی نیز که به ویژه با گسترش حملات حزبالله در شمال سرزمینهای اشغالی تحت تأثیر قرار گرفت و با کاهش قابل توجهی در برخی مناطق آسیب دیده همراه شده است. همچنین از آنجا که بعد از هفتم اکتبر میزان کارگران فلسطینی که اجازه ورود به سرزمینهای اشغالی را داشتند، کاهش یافت. رژیم سعی داشت که آنها را با کارگران هندی و سریلانکایی جایگزین کند. عدم موفقیت کامل این حربه منجر به کمبود کارکنان در بسیاری از شرکتها شده است.
برآیند کلی این شکستها در تغییر نگرش ساکنان سرزمینهای اشغالی به موضوعات کلان مانند امنیت و اعتماد به رژیم به خوبی مشخص است. نتایج نظرسنجی رادیو و تلویزیون رژیمصهیونیستی در سالگرد یک سالگی جنگ درباره موضوعات مختلف نشان داد که کمتر از ۲۵ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی، ارتش این رژیم را در جنگ علیه حماس پیروز میدانند و ۳۵ درصد نیز بر بازنده بودن ارتش تأکید دارند. در حوزه امنیت ۶۱درصد از کل جامعه صهیونیستی و ۷۱ درصد از ساکنان شمال سرزمینهای اشغالی اعلام کردند که بعد از گذشت یکسال از آغاز این جنگ به هیچ عنوان احساس امنیت ندارند. در مورد اعتماد به ارتش نیز ۳۵ درصد از صهیونیستها اظهار کردند به ارتش اعتماد دارند، حال آنکه ۴۱ درصد نیز اظهار بیاعتمادی کردند. تنها ۱۴ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی اعلام کردند که بعد از پایان جنگ در شهرکهای اطراف غزه ساکن میشوند و ۸۶ درصد بر عدم آمادگی به این منظور تأکید کردند.