جوان آنلاین: سال ۱۳۷۹ در جشن بزرگ سینمای ایران که مقارن با صدمین سال ورود سینما به ایران بود ۲۱ شهریور روز ملی سینما نامگذاری شد، در این ۲۴ سال این روز فقط به عنوان یک مناسبت در تقویم کشورمان جا گرفتهاست، فارغ از اینکه تلاشی کردهباشیم به سینمای ملی رسیده باشیم. سینمای ایران هیچگاه نتوانسته در این سالها به ملی بودن حتی نزدیک شود، اگر چه سینمای دفاع مقدس ما میتواند یک ژانر ملی به حساب بیاید، اما هیچ وقت این ژانر مهم به جهان عرضه نشد (دیدهبان در اینباره یک استثنا محسوب میشود) و این میتواند باعث تأسف باشد. از سوی دیگر ملی بودن سینمای کشوری که از فرهنگ و هنر غنی است، در چه فیلمهایی خلاصه میشود؟ آثاری که در دهههای اخیر ساخته میشوند حتی نمیتوانند به سینما نزدیک شوند. آثار سینمای ایران به دو بخش تبدیل شده است فیلمهای سیاهی که سودای جشنوارههای سیاستزده خارجی و جایزههای بیاصالت آن را دارند و آثار شبه کمدی که ابتذال را گسترش میدهند و سلیقه فرهنگی مخاطب را تنزل میبخشند. سینما فرهنگ است و باید تولید اندیشه کند سینما باید برای مخاطب آورده داشته باشد، اینکه فلان تهیهکننده تصور میکند فروش میلیاردی فیلمش یعنی دستیابی به ارزشهای سینما و رضایت مخاطب از اثر نهتنها یک شوخی است بلکه فضای فرهنگی و هنری را به یک بنگاه اقتصادی تبدیل کردهاست، تعریف ملیبودن یعنی منسوب به فرهنگ یک ملت. چیزی که واقعاً مربوط به مردم باشد و در آن شاهد بزرگنمایی نباشیم، اما در فیلمهایی که ساخته میشوند هیچتوجهی به مردم نمیشود، مخاطب باید خودش را در فیلم ببیند، اما عدم توجه فیلمساز و تهیهکننده و سرمایهدار باعث شده سینمای حال حاضر در رکورد زدنهای فروش خلاصه شود، بیآنکه دغدغه مخاطب و خوراک فرهنگیاش برای طبقات اجتماعی در فیلمها لحاظ شود، هنر سینما این توانایی ارزشمند را دارد که فرهنگ یک مملکت را ارتقا بخشد، اما انگار در کشور ما کارگردانان تبدیل به یک اپراتور شدند و فقط قصد دارند با فیلمهایی که میسازند، تجارت کنند در این میان بهای گران بلیت سینما و سطح پایین کیفیت فیلمها باعث میشود مخاطب از فیلم دیدن در سالن سینما منصرف شود، درامهای سیاه یا شبهکمدیهای مبتذل چگونه میتوانند سینمای ایران را ملی کنند؟ به نظر میرسد در این سالها و سالهای قبلتر از آن هیچ تلاش اثربخشی برای بهتر شدن کیفیت فرهنگی فیلمها صورت نگرفتهاست. نه کارگردان نه تهیهکننده و نه حتی سازمان سینمایی فکری به حال کیفیت آثار نکردهاند. تا زمانی که فسیل و شهرهرت و هاوایی ساخته میشود، مگر میشود به سینمای ملی رسید؟ سینمای ملی باید تأملبرانگیز و آورده فرهنگی داشتهباشد، نه فیلمی مثل برادران لیلا که فرهنگ ایرانی را در فلان جشنواره سیاستزده خارجی دچار خدشه میکند، تا زمانی که سینمای ایران تولیدات فیلمهای سیاهنما یا مبتذل و فیلمفارسی گونه داشته باشد، نمیشود انتظاری از ایجاد فرهنگ در جوانان داشت، تا زمانی که سینمادار برای سود بیشتر ۱۲ سانس یا بیشتر در روز به آثار مبتذلی مثل فسیل یا دینامیت اختصاص میدهد دیگر نباید روز ملی سینما را تبریک بگوییم سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ جریانساز بودند، سینمایی که باعث شد تعداد کثیری از جوانان عاشق سینما شوند، اما حالا نسل جوان با چه فیلمهایی باید عاشق سینما شوند؟ تگزاس؟ خجالت نکش؟ دینامیت؟
این را بدانیم که فروش یک فیلم دلیلی بر خوب بودن آن نیست، اما سیاستهای جدید سینمایی نظرمثبت به اکران طولانی فیلمهای کمدی مبتذل دارند، زمانی که یک اثر که رویکردش به ژانر کمدی ابتذال است، چرا باید چندین ماه روی اکران باشد؟ در این میان فیلمهای مهم نادیده گرفته میشوند. حالا سینمای ایران حتی قادر نیست بومی باشد، سینمای ملی یعنی سینمایی که مردم در آن حضور داشته باشند. سینمایی که سال به سال رو به جلو حرکت کند نه اینکه همچنان فیلمهایی ساخته شوند که قبل از فیلمفارسی است. متأسفانه ۲۱ شهریور صرفاً یک مناسبت است که به حقیقت نرسیده و با این رویه نخواهد رسید.