کد خبر: 1239128
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
مهدویان ابعاد یا زوایای ژانر را محدود به دیالوگ‌هایی کرده که اساساً هیچ ربطی به کلیت سریال ندارد
افشین علیار

جوان آنلاین: به نظر می‌رسد محمدحسین مهدویان به نقد‌های منتقدان فصل دوم سریال «زخم‌کاری» توجهی نداشته و تصور کرده با یک فیلمنامه لاغر و کم جان و البته ضد ژانر می‌تواند فصل سوم را هم بسازد، چهار قسمت از فصل سوم ساخته‌شده و همچنان ضعف‌های اساسی دارد. ضعف‌های محتوایی و اجرایی جلوی پیشرفت سریال را گرفته و اگر چه فصل اول این سریال توانست مخاطب را با خودش همراه کند و یک تراژدی درست و به قاعده پدید بیاورد، اما در فصل دوم با اضافه شدن چند شخصیت و حذف چند نفر دیگر اساساً کیفیت سریال تنزل پیدا کرد، چراکه با حذف خان عمو، ناصر و منصور قصه کشش خود را از دست داد. حتی در فصل دوم طلوعی یا شفاعت و سیما نتوانستند هیجان فصل اول را ایجاد کنند. این را اضافه کنید که حضور کمرنگ مالک هم یکی دیگر از نکات منفی سریال محسوب می‌شد، در فصل سوم جدال مالک و طلوعی را قرار است ببینیم و از سوی دیگر سمیرا، کیمیا و سیما در تلاشند تا کنار نقشه‌های مالک قرار بگیرند، اما به نظر می‌رسد فصل سوم حتی ضعیف‌تر و کم‌هوش‌تر از فصل دوم است، چراکه اساساً حضور مالک نتوانسته جذابیت فصل اول را به سریال برگرداند. سمت و سوی موضوع سریال در چهار قسمت مشخص نیست. انتقام مالک از طلوعی تبدیل به یک قصه مضحک شده، اضافه کنید همچنان از فصل اول تا فصل سوم مشخص نیست، دستمالچی برای کدام ارگان دولتی است که می‌خواهد رد پولشویی‌های طلوعی را دنبال کند تا به آدم اصلی برسد! دستمالچی مأمور اطلاعات است یا پلیس؟ او چگونه نمی‌تواند مدارک بشارت را به وسیله سازمان یا نهادی که در آن فعالیت دارد از دوبی به ایران بیاورد؟ چرا دستمالچی با قدرتی که دارد نمی‌تواند به طلوعی نزدیک شود و مالک را طعمه قرار می‌دهد؟ این‌ها سؤالاتی است که به هیچ‌وجه با منطق روایی پیوند نمی‌خورد به طوری که مشخص نیست زوایای روایت رو به کدام سمت است یا اضافه کنید که مالک در فصل سوم چقدر ضعیف و ناتوان است. در بیشتر سکانس‌ها یا گریه می‌کند یا مشت روی میز می‌زند این اکت‌ها - شخصیت مالک را خدشه‌دار کرده و او را از قهرمان‌بودن فصل اول به یک آدم عقیم و الکن تبدیل کرده که حالا مسافرکشی می‌کند، چرا؟ نمی‌دانیم. بازگشت مالک در فصل سوم می‌توانست جذابیت ژانری را به سریال اضافه کند، اما مهدویان سعی کرده از مالک یک انسان ضعیف بسازد که این ضعف باعث می‌شود نقشه‌هایی را که برای انتقام از طلوعی می‌کشد، باور نکنیم. در قسمت چهارم واکنش‌های ژانری جلوی تحرکات قصه را گرفته‌است. مهدویان ابعاد یا زوایای ژانر را محدود به دیالوگ‌هایی کرده که اساساً هیچ ربطی به کلیت سریال ندارد، او درگیر خرده پیرنگ‌هایی شده که چرخه درام را حرکت نمی‌دهد. از هر زاویه که به سریال نگاه کنیم، انگار کمبود‌های فراوانی دارد، این کمبود‌ها به دلیل عدم انسجام متن است و باعث‌شده خط روایی دائماً به سمت شاخ و برگ‌هایی برود که ربط منطقی با کلیت ندارد. شاید اگر مهدویان بعضی از شخصیت‌های مهم فصل اول را از سریالش حذف نمی‌کرد، روند سریال همچنان تعلیق‌وار و هیجان‌انگیز بود، اما در شرایط کنونی زخم‌کاری در سطح حرکت می‌کند، بی‌منطق و کلی‌گو است و در بیشتر سکانس‌ها مخاطب را فراموش می‌کند. عدم تعدد لوکیشن و دیالوگ‌های طولانی در فضا‌های محدود با بازی‌های ضعیف و تکراری مخاطب را آزار می‌دهد. حتی بازی جواد عزتی به شدت ضعیف است و کامبیز دیرباز در دیالوگ گویی ناتوان است، به طوری که انگار دیالوگ‌ها را از روی متن می‌خواند، به هر جهت تا قسمت چهار، زخم‌کاری نتوانسته مخاطب خودش را به دست بیاورد.

برچسب ها: مهدویان ، فیلم ، زخم کاری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار