جوان آنلاین: طیف قابل توجهی از اقتصاددانان، راه رسیدن به رفاه و برخورداری از توزیع مناسب منابع را در گرو رشد اقتصادی بادوام و پایدار میدانند. بنا بر مطالعات پژوهشی صورتگرفته، رشد اقتصادی بادوام در گرو متوسط نرخ درآمد سرانه یک اقتصاد است. رشد درآمد سرانه یک اقتصاد در بلندمدت نیز متأثر از تولید است. به عقیده اقتصاددانها، این نوع از رشد اقتصادی است که میتواند کیک اقتصاد را بزرگتر و از روان و معاش مردم در برابر تکانههای داخلی و خارجی محافظت کند. این موضوع برای اقتصاد ایران نیز جاری است. یکی از مسائل اساسی اقتصاد ایران، کمرشدی و ناپایداری روند آن است. این امر نیز به واسطه رشد اقتصادی مبتنی بر رشد موجودی سرمایه از محل درآمدهای نفتی است. به بیان دیگر نهادههای تولید و عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی سهم قابل توجهی در خلق و حفظ یک روند کمنوسان و پایدار نداشتهاند. با درنظر گرفتن این حقایق، میتوان یک سؤال اساسی طرح کرد؛ چگونه اقتصادها- به صورت ویژه اقتصاد ایران- میتوانند با رشد درآمد سرانه خود، رشد اقتصادی بادوام و پایداری را تجربه کنند؟!
یک پاسخ به این سؤال با توجه به ادبیات رشد اقتصادی، فهم و بسط نقشپذیری فعالانه مردم در زنجیره ارزش داخلی و جهانی است.
سالیان سال زنجیره ارزش به نحوی فهم شده بود که از نقطه ایده تا تولید و توزیع به وسیله نهادههای تولید خودی اجرا و در نهایت محصول نهایی به خریدار داخلی و خارجی فروخته شود، اما امروزه زنجیره ارزش تبدیل به یک شبکه شده است. زنجیرهها در و میان اقتصادها قرار دارند و از بنگاههایی متشکلند که در حال تبادل و بدهبستان اطلاعات، کالا و خدمات هستند. به بیان دیگر این شبکه است که بازارها را در خود جای میدهد و فرصت تولید، خلق ارزش و نوآوری در محصول را برای بزرگترشدن اندازه بنگاه و بیشترشدن روابط اقتصادی آن در اختیار افراد قرار میدهد. این فرم نه فقط برای یک خدمت یا کالا بلکه برای تمامی خدمات و کالاها تعریف و به کار گرفته میشود. اساس و تمرکز این زنجیرهها، مبادلات محصولات و خدمات واسطهای است، یعنی ابزار و وسایلی که میتواند ما را به نقطه پایانی تولید یک محصول برساند. ممکن است در نهایت نام یک نشان تجاری روی محصول حک شود، اما در دل آن، قطعات مختلفی از نشانهای دیگر قرار گرفته شده باشد که به سفارش شرکت سازنده محصول طراحی و تولید شده است.
بنا به نتایج پژوهشی و شواهد تجربی موجود، اقتصاد پویا و موفق از زنجیرههای ارزش در دو صحنه بدهبستانهای داخلی و تجارت جهانی بهره میگیرد. زنجیرههای ارزش در درون اقتصاد با بههمپیوستگی خود میتوانند زمینه فعالیت و مشارکت بیشتر افراد در اقتصاد را فراهم کنند. در این زنجیرهها خلاقیت و مزیت نسبی هر بنگاه از اهمیت بالایی برخوردار است که همین امر موجب میشود زنجیرهها خوداصلاحگر باشند و اجازه ندهند چرخه تجاری درون اقتصاد از تکانهها آثار منفی جدی بگیرد. در صحنه تجارت جهانی نیز این توصیف از حیث ارزش بازار و کیفیت تبادلات اقتصادی حکمفرماست، به نحوی که اگر گروههای اقتصادی بتوانند در نقطهای از این شبکه قرار بگیرند، آنگاه حکم یک بازیگر تجاری را نیز ایفا خواهند کرد، بنابراین میتوان گفت نقشپذیری مردم در این زنجیره چه در داخل و چه در صحنه جهانی مهم است.
در دل مشارکت مردم در اقتصاد و زنجیرههای ارزش، عوامل مؤثر بر بهبود درآمد سرانه و به تبع از آن، رشد اقتصادی قرار دارد. نوآوری، ایدهپردازی و سرمایه انسانی، سه جزء اساسی در نظریههای رشد است. در صورتی که یک اقتصاد بتواند مردم (یا سرمایه انسانی) را در زنجیرههای ارزش خود درگیر کند، آنگاه این زنجیرهها برحسب ماهیت خوداصلاحگرانهای که دارند، از نوآوری و خلق ایده همان سرمایه انسانی مردم بهره میگیرند، در نتیجه بهرهمندی از این ظرفیت نوآورانه و دانشی- مهارتی، محصول یا خدمت، تولید و تهیه میشود. پیامد این چرخه، رشد جمع ارزشافزودههای بخشهای اقتصاد و به تبع آن رسیدن به رشد اقتصادی است. به بیان دیگر جهش تولید زمانی روی میدهد که مردم بازیگران اصلی اقتصاد باشند.
با توجه به بحث ارائهشده میتوان ادعا کرد یکی از چارچوبهای نظری قابل بیان در رابطه با جهش تولید با مشارکت مردم، نقشپذیری سرمایه انسانی در زنجیره ارزش درون و بیرون اقتصاد است. شرط لازم حضور سرمایه انسانی، نقشپذیری فعالانه است، یعنی افراد و بنگاهها بتوانند با حضور همهجانبه خود و به صورت شبکهای، محصولی با دانش و توان درونی و بینکشوری طراحی و روانه بازار کنند، اما شرط کافی آن توجه به دو ساحت سرمایه و مناسبات کارپذیری است. ایده نویسنده طرح تعاونی و رویکرد پایین به بالا در ساختار اقتصادی نیست بلکه نگارنده معتقد است میتوان نسبت به دو ساحت مذکور طرح بحثهای جدی داشت که در آینده به صورت مبسوط درباره آن صحبت خواهد شد. در این متن به صورت گزیده تنها دو گریز به دو ساحت سرمایه و مناسبات کارپذیری زده میشود.
یکی از راههای بهرهمندی از ظرفیت سرمایهای، توجه به نوعی از سرمایهگذاری و تأمین مالی مرسوم برای مجموعههای دانشپایه نوپاست. سرمایهگذاری فرشته (یا انجل) راهی برای پیوند مالی مردم با مردم یا نهادهای عمومی غیردولتی با مردم است. در این نوع سرمایهگذاری بازگشت سرمایه منوط به ضمانتهای سنگین مالی نیست و طرفین با توافق بر امتیاز و فناوری ساخت به اشتراک نذار و عقد قرارداد میرسند. این نوع سرمایهگذاری مختص بنگاه یا افرادی است که در ابتدای راه فعالیت اقتصادی هستند. ساحت دوم، مناسبات کارپذیری است. مناسبات کارپذیری یعنی شأنیت و نوع رابطه کاری، کارفرما- کارگری نیست بلکه طرفین همکار و عهدهدار سود و زیان هستند. این نوع مناسبت خصوصاً برای ارتباط مردم با نهادهای عمومی غیردولتی قابل طرح است، زیرا معمولاً روابط چندلایه در تعریف پروژهها، به فاصله گرفتن نظارت بر عملکرد کارفرما و رعایت توزیع مناسب حقوق و منابع منجر خواهد شد و به تبع، طرف کارگر است که معمولاً دچار تضییع حق میشود. طبیعتاً تضییع حق در شرایطی که کنش سوداگرانه میتواند در کوتاهمدت منافع شخصی فرد را تأمین کند، راهی برای کنار گذاشتن کنش مولد است و این امر به نفع اقتصاد و زنجیره ارزش و تولید نیست!
اقتصاد ایران از کمرشدی رنج میبرد و راه درمان آن، توجه به ادبیات نظری توأم با درگیرکردن مردم در حوزه تولید و خلق ارزش افزوده است. این امر لوازمی و شروطی دارد که متناسب با هر اقتصاد تعریف میشود. یک اقتصاد بخش خصوصی فعالانهای دارد، دیگری مبتنی بر نهادهای عمومی غیردولتی مسیر خود را پیش میبرد و اقتصادهایی هستند که در آن دولت چه از نظر نسبت خود با تولید ناخالص داخلی و چه از حیث نیروی انسانی، اندازه قابل توجهی دارد. به نظر میرسد همانطور که در شعار سال ۱۴۰۳ به درستی از حضور مردم در رونق تولید صحبت شده است، میتوان با طرح نظری و عملیاتی آن در قالبی اقتصادیتر، مسیری برای رسیدن به متوسط درآمد سرانه بادوام و به تبع آن، رشد اقتصادی پایدار طی کرد.
| پژوهشگر اقتصاد