کد خبر: 1201686
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۰۰
خوردنی چیزی در خانه هست؟ فاطمه گفت: نه، به خدا سوگند دو روز است که خود و فرزندانم گرسنه‌ایم. علی گفت: چرا به من نگفتی؟

جوان آنلاین: کانال تلگرامی علامه «محمدرضا حکیمی» به استناد کتاب «شهر گمشده: ص۴۵۰» روایتی از حضرت فاطمه (س) را به اشتراک گذاشت. در این روایت آمده است: روزی علی (ع) به فاطمه (س) گفت: خوردنی چیزی در خانه هست؟ فاطمه گفت: نه، به خدا سوگند دو روز است که خود و فرزندانم گرسنه‌ایم. علی گفت: چرا به من نگفتی؟ فـاطمه گفت: از خدا شرم کردم چیزی از تو بخواهم که نتوانی آن را فراهم کنی. علی از خانه بیرون آمد و از کسی یک دینار وام گرفت تا برای همسر و فرزندانش غذا تهیه کند. در راه دوستش مقدادبن‌اسود را دید که با آشفتگی در زیر آفتاب سوزان در کوچه می‌گردید. از او پرسید: چه شده؟ چرا در این هوای گرم از خانه بیرون آمده‌ای؟ مقداد اکراه داشت که پاسخ بدهد و علی اصرار داشت که پاسخ بشنود. سرانجام مقداد گفت: نتوانستم صدای گریه کودکان گرسنه‌ام را تحمل کنم. علی یک دینار وامی را که گرفته بود، به مقداد داد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار