هیچ جای تعجبی ندارد که رئیس کمیته داوران بدون کوچکترین شرمساری و با قیافهای حق به جانب از صغر سنی فرزندش بگوید و آن را قانونی بخواند، مگر با مقصران رسوایی بزرگ سال ۸۸ که در جریان سقوط هواپیمای توپولوف رو شد برخوردی صورت گرفت که خداداد افشاریان نگرانی بابت صغر سنی فرزندش به خود راه دهد؟ مگر زمانی که مشخص شد سه نفر از اعضای تیم جودوی ایران با شناسنامههای جعلی در پرواز ۷۹۰۸ حضور داشتند آب از آب تکان خورد و مقصران آن واقعه تلخ مورد بازخواست قرار گرفتند که رئیس کمیته داوران امروز از افشاگری درخصوص صغر سنی فرزندش بیمناک شود؟ مگر کسی یقه فلان فوتبالیست مشهور را که سابقه حضور در جام جهانی و به جا گذاشتن ردپایش روی صورت فیگو را دارد، گرفت که سالها با شناسنامه برادرش بازی کرد و ابایی هم از مطرح شدن آن نداشت که امروز رئیس کمیته داوران نگرانی از این بابت به خود راه دهد؟ سالها حضور در فوتبال ایران به خداداد افشاریان ثابت کرده که بسیاری از تخلفات، کوچکترین دردسری ایجاد نمیکند، حتی اگر سروصدای زیادی ایجاد کند. به همین دلیل هم وقتی مجری از افشاریان در خصوص سال و ماه تولد پسرش میپرسد، او بیهیچ ابایی مدعی میشود پوریا افشاریان، متولد سال ۷۱ است و وقتی متوجه میشود که مجری از سن و سال واقعی پسرش باخبر است با خونسردی هرچه تمامتر تأکید میکند که دو سال صغر سنی فرزندش به سالهایی که در پایههای فوتبال ذوبآهن فعالیت داشته، برمیگردد و ارتباطی به حضور او در داوری و البته سمت پدرش در این حوزه ندارد.
افشاریان با توپ پر روبهروی مجری مینشیند، اما عصبانیت او نه از باب افشاگری در خصوص صغر سنی پسرش که بابت خلل ایجاد شده در باند خانوادگی است که بعد از حضور او در کمیته داوران به راه افتاده است، چراکه درست قبل از حضور رئیس کمیته داوران در برنامه تلویزیونی متوجه میشود که نام دخترش به دستور رئیس فدراسیون فوتبال از فهرست داوران لیگ برتر بانوان خط خورده است. دختری که چندی پیش بدون هیچ سابقه و رزومه خاصی در کلاسهای داوری شرکت کرد و خیلی زود در لیست داوران لیگ برتر فوتبال بانوان قرار گرفت تا باند خانوادگی افشاریان در کمیته داوران تکمیل شود. پوریا افشاریان (پسر)، روحالله شریفی (داماد)، راحیل افشاریان (دختر) و حمیدرضا افشون (برادرزن برادر) باند خانوادگی رئیس را تشکیل میدهند.
افشاریان، اما نه نخستین مسئول فوتبال و ورزش کشور است که اینچنین از جایگاهش سوءاستفاده میکند و نه آخرین آن خواهد بود. رئیس کمیته داوران که طی ماههای اخیر به واسطه ضعف مشهود داوری هجمه زیادی علیه او به راه افتاده مشتی است نمونه خروار و به طور مثال هم میتوان به عدم نظارت بر عملکرد مدیران و مسئولانی اشاره کرد که بیهیچ ابایی از جایگاه و موقعیتی که در اختیار دارند استفاده سوء میکنند. در واقع مشکل نهادهای نظارتی هستند که به امثال خداداد افشاریان اجازه میدهند بیهیچ شرم یا ابایی صغرسنی فرزندش را تأیید کند، آن را قانونی بخواند و به دفاع از باند خانوادگی که در کمیته داوران ایجاد کرده، بپردازد! شاید، چون او بهتر از هر کس دیگری میداند که قرار نیست بابت هیچ یک از این تخلفها بازخواست شود. همانطور که خوب میداندن حتی اگر برای آرام کردن افکار عمومی و جو حاکم کنار گذاشته شود نیز رزومهای که برای خانواده خود درست کرده، پابرجاست.
بیشک، اما گرفتن نوک تیز پیکان انتقادات به سوی افشاریان دردی از مشکلات فوتبال و ورزش دوا نمیکند، چراکه خانه از پایبست ویران است و مشکل از جایی دیگر آب میخورد. بیتردید نه خداداد افشاریان و نه هیچ مقام و مسئول دیگری نمیتوانند به چنین تخلفاتی بیندیشند اگر بدانند که برخوردی صریح و قاطع با آنها میشود، اما حضور یکی از خاطیان رسوایی سال ۸۸ در جریان سقوط هواپیمای توپولوف در جمع جودوکارانی که در این دوره از بازیهای پاراآسیایی راهی هانگژو شدند و اتفاقاً اینبار هم رسوایی دیگری را به بار آوردند به خوبی ثابت میکند که برخورد با متخلفان در ورزش ایران معنا و مفهومی ندارد که اگر داشت امثال رئیس کمیته داوران در رسانه ملی سعی در خوراندن حرفهای خلاف واقع به مردم نمیکرد.