فوتبال عجیبی داریم! یک نفر پیدا میشود که بیش از آنچه حقش است، طلب میکند و بعد همه در حمایت از او وارد میدان میشوند.
ماجرای علیرضا بیرانوند کمکم از تب و تاب میافتد، اما نکات جالبی در آن وجود دارد که بد نیست همه با دقت آن را مرور کنند؛ اول از همه باید به هواداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس اشاره کرد، منظورمان همان هوادارانی است که تب و ضعف کردند و عدهای هم تا مرز سکته پیش رفتند، برخی از فراق بیرانوند و برخی از شوق وصال او! هوادارانی که هیچکدام حتی برای لحظهای فکر نکردند ۹۵ میلیاردی که استقلال میخواهد بپردازد یا نیمی از این مبلغ که بیرانوند از پرسپولیس میخواهد از کجا و چگونه تأمین خواهد شد. این هواداران اصلاً فکر نمیکنند در شرایطی برای یک فوتبالیست تب و لرز میکنند که پولش از جیب خودشان پر میکشد و راهی جیب او میشود.
طرف بعدی داستان مدیران دو باشگاه هستند؛ یکی برای اینکه خود را ثابت کند گام پیش میگذارد، مدیری که تا همین چند روز قبل با کمک اراذل و اوباش جلوی اعتراضها به مدیریتش را میگرفت حالا با بهرهبرداری از ماجرای بیرانوند و پرسپولیس سعی دارد برای خود رزومه درست کند. از مدیر سرخها هم که نگوییم بهتر است. انفعال او در مقابل بیرانوند یکی از دلایل عمده بالا گرفتن ماجرا بود. مدیر پرسپولیس باید در این ماجرا قاطعیت بیشتری در مقابل بیرانوند نشان میداد که نداد.
ضلع سوم ماجرا هم بازیکنانی هستند که در نقش میانجی ظاهر شدهاند. بازیکنانی که طی چند روز گذشته تمام سعی خود را کردهاند تا هر طور شده بیرانوند را نگه دارند. بدون هیچ شکی این بازیکنان اصلاً به این موضوع توجه نمیکنند که بیرانوند در صورت ماندن در پرسپولیس بهلحاظ فنی دیگر بهکار سرخها نخواهد آمد. ضمن اینکه همین ماجرا در استقلال هم برای او صادق است. از طرفی این میانجیها به این هم فکر نمیکنند که تداوم حضور بیرانوند با ارقامی که درخواست کرده چه سرنوشتی را برای خود آنها رقم خواهد زد. تلاش آنها در این جمله خلاصه میشود؛ ماندن بیرو به هر قیمت ممکن!
اما دسته دیگری هم در این میان هستند که در پشت پرده مهرهچینیهای خودشان را انجام میدهند؛ دلالها و البته هواداران متمولی که به قول منصور رشیدی، پیشکسوت استقلال معلوم نیست آن زمان که آبیها بهخاطر بدهی از آسیا حذف شدند کجا بودند. دلال جماعت که تکلیفش مشخص است، هر کجا اوضاع به نفعش نباشد و خواستهاش برآورده نشود بلافاصله کارشکنی را آغاز میکند. متمولین هم وقتی زنگ خطر حساب پس دادن را بشنوند خیلی راحت کنار میکشند تا بازیکن بماند، از اینجا مانده و از آنجا رانده. دلالها خوب بردند، چون قیمتها بالا رفت و جناب متمول هم برای خودش اسم رسمی بههم زد و کاسبی کسادش را رونق بخشید. این تمام ماجرا بود.
بیرانوند خواسته یا ناخواسته فقط به این دو قشر آخر خوب کمک کرد؛ خسته نباشی بیرو!