
نويسنده: هادي محمدي
پرونده سوريه زماني كه در دست ترامپ قرار گرفت، همچون بسياري از پروندههاي سياست خارجي امريكا از شرايط نااميدكنندهاي برخوردار بود و اهداف تاكتيكي و استراتژيك امريكا و شركاي منطقهاي آنها با تمامي هزينههاي مالي، نظامي، حقوقي و انساني و سياسي، در آستانه و مرحله غيرقابل تحقق قرار گرفته بود. شراكت راهبردي تهران - مسكو و روندهاي هوشمند مبارزه با تروريسم كه ابزار جنگ نيابتي غرب بودند و شكستهاي سنگين تروريستها در محورهاي مختلف، ناكارآمدي تركيه و عربستان و بقيه كارگزاران جنگ در سوريه و ناتواني تروريستها براي تغيير معادله نظامي و سياسي موجب شد به دليل اهميت و نياز امريكا به پيروزي نسبي يا كامل در سوريه، سناريوي جديدي را تدارك نمايد. در اين سناريو، روسيه بايد مرعوب يا منفعل شده و معاملهپذير شدن پروژه سوريه در مقابل اوكراين را بپذيرد و در شرايط حداقلي اين سناريو، از شراكت با ايران منصرف و جدا گردد. راهبرد كلي در قبال روسيه اين است كه اجازه ارتقاي قدرت و جايگاه به روسيه در عرصههاي جهاني و منطقهاي داده نشود.
مسئله ايران از نگاه ترامپ و ساختارهاي مختلف امريكايي، اين است كه قدرت منطقهاي ايران و از جمله سوريه، براي اهداف سلطه امريكا بر منطقه و شركاي آنها خسارت بار است و لذا حذف يا به حداقل رساندن قدرت بازيگري منطقهاي ايران در اولويت امريكا، رژيم صهيونيستي و بقيه شركاي شكست خورده امريكا قرار دارد. تغيير معادله ميداني و اميدوار كردن تروريستهاي تكفيري و ساماندهي جديدي از همكاري شركاي امريكا در سوريه، بخش ديگر اين سناريو است.
اين كار با مجموعهاي از اقدامات نظامي و سياسي و رسانهاي مستقيم و غيرمستقيم دنبال ميشود تا سوريه و متحدان آن در شرايط تسليم و امتيازدهي قرار گرفته و مديريت اين بحران و ابتكار عمل صحنه از دست روسيه و ايران و سوريه خارج شود.
به جز فعالسازي تروريستها در محورهاي مختلف و تأمين تسليحات جديد و گسترده و از جمله موشكهاي ضدهواپيما، اقدامات نمادين و كنترل شده نظامي مستقيم امريكا با هدف مرعوب سازي، نقض حاكميت و عاديسازي رويه مداخله نظامي در سوريه، بخش ديگري از سناريوي امريكايي به دنبال واقعي كردن زمينههاي تجزيه در مناطق شمالي و غربي و جنوبي است كه با بهانه و عنوان مبارزه با تروريسم به اجرا در ميآيد.
نيروهاي امريكايي از ماهها قبل با عنوان مبارزه با داعش در محور رقه، بخشهاي مهمي از سه استان حسكه، ديرالزور و رقه را اشغال كرده و نيروهاي داعش را به سمت مناطق مركزي هدايت ميكنند تا فشار مستمر بر دولت سوريه ادامه يابد. همين شكل و رويه عملياتي به زودي در دستور كار از محور مرزهاي اردن است تا با هماهنگي رژيم صهيونيستي و حمايت مالي كامل عربستان و امارات و قطر، استانهاي قنيطره، درعا و بخشهاي مهمي از سويدا را اشغال نمايند و بازهم تروريستها را به سمت مناطق مركزي از جنوب هدايت كنند. اين احتمال كه در استان ادلب و با حمايت و اقدام تركيه نيز همين سناريو تكرار شود وجود دارد. بديهي است كه اين مناطق اشغالي كه در مرزهاي جلويي خود تروريستها را قرار دادهاند، از آنها به عنوان يك منطقه حائل استفاده ميكنند و موضوع مناطق پرواز ممنوع در دستور كار امريكا براي اين مناطق خواهد بود. به موازات مجموعه اقدامات فوق، فشار سياسي، تحريم و اهرمهاي حقوقي و بينالمللي عليه روسيه و ايران و سوريه را قرار دادهاند تا امكان تحقق اهداف خود در اين سناريو را به آزمون بگذارند. بديهي است كه روسيه، ايران و متحدان سوريه نيز برنامههاي خود را خواهند داشت و در عرصههاي نظامي، سياسي و رسانه اي، ضمن همگرايي و هم افزايي، اجازه تغيير معادله ميدان را نخواهند داد و همانند بقيه سناريوهاي غربي - عربي 60 سال گذشته، اين مرحله جديد را نيز به فرصت تبديل خواهند كرد.