قدرت و احراز آن پدیدهای تاریخی است که همواره هم در عمل
و هم در اندیشه مطرح بوده است. قدرت عنصری محوری در حیات انسانی است. به تعبیری میتوان گفت قدرت جزئی لاینفک از حیات بشری است این پدیده
در کلیه روابط بین انسان ها از ساده ترین تا پیچیده ترین آن ها مشاهده می شود، که در جامعه و به تبع
آن در همه ارکان اجتماعی از جمله خانواده مطرح است. بی شک قدرت
در کانون روابط خانوادگی نیز جای دارد.
توزيع قدرت در خانواده نمايشگر موقعيت افراد در سلسله مراتب خانوادگي است.هر یک از اعضای خانواده که دسترسی بیشتری به منابع قدرت داشته باشد، امکان نظارت بیشتری بر دیگر اعضای خانواده خواهد داشت. به عبارت دیگر، فردی که به منابع قدرت بیشتری دسترسی دارد، می تواند با اتکای به منابعی که در اختیار دارد، بر فرآيند تصمیم سازی در خانواده تاثیر بیشتری گذاشته و حتی دیگری را وادار به قبول تصمیم های خود نماید.توزیع نابرابر قدرت همچنین ممکن است موجب عدم طرح نظرات و خواسته های فردی که به منابع قدرت کمتری دسترسی دارد، شود. در جریان تاریخ مشاهده میشود که در برخی مواقع قدرت در خانواده به مرد یا زن تفویض میشد و با آن پدرسری و مادرسری فراهم میآمد. بنابر این قدرت هر جا به صورتی اعمال میشود و هر کس میبایست برای کسب آن به منابعی دست یابد و از شیوههای خاصی استفاده کند.(ساروخانی،1384: 29).
صاحبنظران منابع قدرت در خانواده را به شرح زیر دسته بندی کردهاند: قوانين، هنجارهاي فرهنگي،منابع اقتصادی،هنجارهاي جنسيتي، تحصيلات و دانايي، تفاوتهاي فردي (اعتماد به نفس يا سن)توانايي برقراري ارتباط، عوامل احساسي، ويژگيهاي ظاهري و قدرت بدني و همچنين موقعيت و جایگاه فرد در زندگي. با نگاهی ساختاری به منابع قدرت میتوان گفت که تحت تأثیر این منابع(قوانین، هنجارهای فرهنگی، منابع اقتصادی و قدرت بدنی) مردان در موقعیتی فرادست قرار میگیرند(اعزازی، 1376: 68).
یکی از کهن ترین اشکال قشربندی در جامعه مبتنی بر جنسیت است. بدین ترتیب زنان و مردان به منابع قدرت در جامعه و همچنین خانواده دسترسی برابر ندارند. بنابراین معمولا مردان طرف قدرتمندتر در خانواده هستند. منابع قدرت می تواند منابع اقتصادی قدرت، روابط اجتماعی و حتی قدرت جسمی باشد. زنان به طور معمول کمتر از 2 درصد مالکیت ها را در دنیا در اختیار دارند ( علیرضانژاد، 1383). منابع اقتصادی ناشی از درآمد نیز با توجه به میزان اشتغال زنان ایرانی و درصد بالای زنان خانهدار در ایران دسترسی به فرصت های درآمدزایی معمولا در اختیار مردان است. این شرایط دیگر اعضای خانواده از جمله زنان را برای گذران زندگی به مردان وابسته می کند و مردان نقش محوری را در تصمیم های اصلی خانواده در اختیار خواهند داشت.
عامل اقتصادی منبع قدرت خانواده است؛ یعنی وابسته بودن امرار معاش خانواده به مرد / زن و اینکه اهرم اقتصادی در دست کدامیک از زوجین باشد بر میزان قدرت آنها در خانواده موثر است و اینکه زنان با داشتن منبع اقتصادی در برابر همسر خود احساس قدرت بیشتری خواهند داشت. با اتکای به پژوهش های متفاوت هر چه میزان دسترسی زنان به منابع قدرت، به ويژه منابع اقتصادی قدرت افزون شود، بر قدرت آنان و نقش آنان در تصمیم گیری نیز افزوده می شود.از سوی دیگر زنان، همچون دیگر اعضای جامعه، در دوره های مختلف زندگی خود در شرایط متفاوتی زندگی کرده و نقش ها و وظایف گوناگونی را برعهده دارند. از اینرو می توان گفت که زنان در دورههای مختلف زندگي با ایفای نقشهای متفاوتی چون همسر، فرزند، مادر، مادربزرگ و غیره با مسایل متفاوتی روبرو میشوند و منابع قدرت میتواند نقش های متفاوتی در زندگی آنان ایفا نماید. پرسش آن است که زنان چگونه طی دورههاي متفاوت زندگي خود،احساس قدرت را تجربه ميکنند و تلقي و برداشت زنان از احساس قدرت خود چيست؟
کارشناسی ارشد جامعه شناسی.