کد خبر: 614386
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۰

تأكيد بر خطر افراط‌گرايي در منطقه به ويژه حضور القاعده در سوريه به عنوان تهديد امنيت منطقه و جهان، از سوي مقامات ارشد كشورمان امري مناسب و ضروري بود، اما ورود به بحث خلع سلاح طالبان بدون توجه به ساير ملاحظات بازيگران منطقه‌اي در افغانستان و تبارشناسي كامل از اين جريان متعدد‌الاطراف و چند‌طيفي، عجولانه به نظر مي‌رسيد.

كسي در اين امر ترديد ندارد كه گروه‌هاي افراطي مسلح، تهديدكننده امنيت منطقه و داراي اثري سلبي بر رونق اقتصادي و سياسي آن هستند، صحبت بر سر بايدها و نبايد‌ها نيست، بلكه سخن از نحوه موضع‌گيري‌ها و تعاملات در فضاي تعدد بازيگران و شرايط خاص اين عرصه است.

هنوز بحث بر سر مذاكره امريكايي‌ها با طالبان در آستانه خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان داغ است و همچنان تحليل‌ها مبني بر اينكه واشنگتن چاره‌اي جز به رسميت شناختن جريان طالبان در چارت قدرت آينده افغانستان ندارد، در محافل غربي مطرح است. اين بدان معناست كه حتي امريكايي‌ها هم با وجود سرنگون كردن حكومت طالبان در سال 2001 ديگر باوري به حذف طالبان از صحنه سياسي افغانستان ندارند. اين را هم شنيديم كه آقاي دكتر روحاني اظهار اميدواري كرد كه اين گروه با دست كشيدن از برخي باورهاي خود بتواند وارد مذاكره شود و در روندهاي سياسي افغانستان نقش بازي كند، اما اينكه همنوا با نغمه امريكايي‌ها از نگراني درباره آينده افغانستان و همزمان، لزوم خلع سلاح طالبان بگويند، اظهارنظري متأملانه و دقيق به نظر نمي‌رسد. باز هم بايد تأكيد كرد كه صحبت بر سر بايد و نبايد و آرمان‌هاي صلح‌طلبانه پست مدرنيستي نيست كه حتي خود امريكايي‌ها هم جايي كه منافعشان ايجاب كند، آن را به راحتي زير پا مي‌گذارند، بلكه سخن از درك فضاي موجودي است كه قرار است اين آرمان‌ها را در بستر تحولاتي كاملاً رئاليستي و منفعت‌طلبانه به تحقق نزديك كند. فراموش نكنيم كه حتي خود امريكايي‌ها هم با وجود تلقي القاعده به عنوان تهديد شماره يك امنيت ملي خود و گنجاندن آن در صدر فهرست گروه‌هاي تروريستي، درباره جريان طالبان خيلي محتاطانه عمل مي‌كنند و آن را جرياني تروريستي نمي‌دانند، حتي اگر از ادبياتي خفيف‌تر مانند اصطلاح نيروهاي افراطي يا تندروهاي اسلامي درباره آنها استفاده كنند. طبيعي است كه هر واژه‌اي در معادلات بين‌الملل باري دارد و به همان اندازه تأثيرات و تبعات.

شايد بتوان گفت، تلاش مي‌شود از اين رهگذر زمينه‌هاي تفاهم بيشتر با امريكايي‌ها درباره تهديدهاي مشتركي مانند القاعده گوشزد شود، اما چه كسي است كه نداند اگر قضيه افغانستان و گروه‌هاي متعدد منتسب به طالبان در اين كشور و همچنين بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي آن اعم از امريكا، هند، پاكستان، عربستان، انگليس، اسرائيل، روسيه و ايران، پيچيده‌تر از صحنه سوريه و بحران آن نباشد، باز كردن گره آن چندان آسان‌تر نيست و در چنين عرصه ملتهبي از تصادم منافع بر سر مذاكره با جرياني مانند طالبان كه بسياري از اعضا و گروه‌هاي منتسب به آن زير بليت دستگاه‌هاي امنيتي منطقه‌اي و بين‌المللي هستند، اظهاري بدين عرياني از سوي تهران مي‌تواند تنها جبهه‌اي از تنش جديد را به روي ايران بگشايد. اين را هم نبايد فراموش كرد كه اساساً تعدد بازيگران داخلي عرصه افغانستان و متناظر با آن، تعدد گروه‌هاي وابسته با طالبان در دو كشور افغانستان و پاكستان، اعم از «طالبان پنجابي»، «طالبان پشتوني»، «لشكر جهنگوي»، «تحريك طالبان»، «شبكه حقاني»، «گروه حكمتيار» و حتي شاخه شبه نظامي احزاب كراچي كه عناصري از طالبان را در خود دارند، مانند «جنبش متحده قومي»، «حزب ملي عوامي»، «حزب مردم»، «جماعت اسلامي» و حزب «سني تحريك»، ساير طرف‌هاي صلح اعم از امريكا يا دولت افغانستان را هم سردرگم كرده است و دقيقاً نمي‌دانند كه با كدام شاخه يا شاخه‌هاي طالبان بايد وارد گفت‌و‌گو شوند و اينكه در روي ديگر سكه مذاكرات صلح افغانستان، ناديده گرفتن ساير گروه‌هاي شبه نظامي يا حتي برخي دستگاه‌هاي اطلاعاتي دخيل مانند «آي اس آي» پاكستان (كه نفوذ هند در آينده افغانستان را در غياب سلاح طالبان، تهديدي موجوديتي براي خود مي‌داند)، چه تبعاتي به بار خواهد آورد.

در چنين فضايي، بايد همان تدبير و اعتدال را پيشه كرد و مراقب بود تا آهنگ تنش‌زدايي با امريكا، سياستمداران ما را در ديگ تنش با ساير بازيگران مياني و منطقه‌اي نيندازد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار