جوان آنلاین: زن میانسال که برای رسیدن به کرسی مجلس از رقبایش شکست خوردهبود، برای سحر و جادو به دو برادر رمال مراجعه کرد، اما آنها برای شکستن طلسم، نسخه قتل شوهرش را پیچیدند. متهم در حالی جرم خود را انکار میکند و مدعی است شوهرش ناپدید شدهاست که دو برادر رمال اعتراف کردهاند او مردی را برای قتل شوهرش اجیر کردهبود.
اوایل بهار امسال زنی همراه برادر شوهرش در تهران به اداره پلیس رفت و اعلام کرد همسرش به نام حسام به طرز مشکوکی ناپدید شدهاست.
وی در توضیح ماجرا گفت: «همسرم در کار خرید و فروش خودروهای خارجی، زمین و خانه فعالیت و وضع مالی خوبی دارد. او روز قبل مثل همیشه برای کار از خانه بیرون رفت، اما دیگر بازنگشت. احتمال دادم برای کاری بیرون از تهران رفتهباشد و شام هم منتظرش بودیم، اما خبری از او نشد. نگرانش شدم و با تلفن همراهش تماس گرفتم، خاموش بود. به سراغ خانواده شوهرم رفتم و موضوع گم شدن حسام را به آنها گفتم و الان همراه برادرشوهرم به اداره پلیس آمدیم تا همسرم را پیدا کنید. تصور میکنم برای شوهرم اتفاقی رخ دادهاست، چون سابقه نداشته او بدون خبر به ما به مسافرت یا جایی برود. از طرفی هم همسرم با کسی اختلافی نداشت و نمیدانم چه حادثهای برای او افتاده است.»
۸ ماه بعد
با شکایت زن میانسال، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند. بررسیها نشان مرد پولدار روز حادثه با خودرویش از خانهاش در یکی از خیابانهای شمالی تهران بیرون آمده و داخل تهران به طرز مشکوکی ناپدید شدهاست. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، اما مأموران هیچ سرنخی از حسام پیدا نکردند تا اینکه هشت ماه بعد از حادثه در تحقیقات میدانی دریافتند مرد گمشده از مدتی قبل با همسرش ثریا اختلاف پیدا میکند، به طوری که بارها با هم درگیری و مشاجره داشتهاند. گفتههای بستگان مرد گمشده حکایت از آن داشت ثریا همیشه میگفته که تمام مال و اموال متعلق به اوست و مدعی بوده شوهرش به واسطه خانواده او پیشرفت مالی کردهاست و باید حسام تمامی سرمایهاش را به نام او بزند و بعد هم او را طلاق بدهد، اما حسام زیر بار نمیرفته و میگفته اموالش دسترنج خودش است.
مأموران دریافتند اختلاف مالی آنها ادامه داشته و حسام هم هیچ یک از اموالش را به نام همسرش نزده و ثریا هم چند باری او را تهدید به مرگ کرده و گفته به هر طریقی شده اموالش را از او پس میگیرد. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران به ثریا مشکوک شدند و احتمال دادند او از سرنوشت شوهرش با خبر است و به دستور بازپرس جنایی وی را بازداشت کردند. زن میانسال در بازجوییها اظهار بیگناهی کرد و مدعی شد با شوهرش اختلاف داشته، اما قصد جدایی نداشته و الان هم در جریان سرنوشت او نیست و نگرانش است.
برادران رمال
در حالی که متهم جرم خود را انکار میکرد، کارآگاهان در بررسیهای فنی متوجه شدند ثریا چند سال قبل کاندیدای مجلس شورای اسلامی میشود و برای اینکه در رقابت انتخاباتی پیروز شود، از طریق یکی از دوستانش به دو برادر رمال معرفی میشود تا با نسخه جادوگری آنها راهی مجلس شود و بر یکی ازکرسیهای مجلس تکیه زند. بنابراین ثریا بارها به دو برادر رمال مراجعه میکند و هر بار هم با پرداخت مبلغ کلانی دست به دامن سحر و جادوی آنها میشود، اما در نهایت موفق به راهیابی به مجلس نمیشود. پس از این شکست، وی چند بار دیگر به خانه دو برادر رمال میرود و به آنها اعتراض میکند که چرا نسخه آنها نتیجهای نداده و او در جریان انتخابات مجلس از رقبایش شکست خوردهاست و دو برادر رمال هم مدعی شدهاند او از طریق شوهرش طلسم شدهاست.
مأموران پلیس در ادامه چند روز قبل دو برادر رمال را هم بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. دو متهم در بازجوییها اعتراف کردند که زن میانسال از آنها خواسته جان شوهرش را بگیرند، اما آنها قبول نکردند. یکی از متهمان گفت: «من و برادرم رمال هستیم، چند سال قبل ثریا پیش ما آمد و گفت میخواهد کاندیدای مجلس شود و از ما خواست با سحر و جادو به او کمک کنیم بر رقبایش پیروز شود. او دستمزد خوبی به ما داد و ما هم تلاش زیادی کردیم با سحر و جادو او را راهی مجلس کنیم، اما نسخههای ما نتیجهای نداد و او موفق به رفتن به مجلس نشد. ثریا خیلی ناراحت و مدعی بود او را جادو کردهاند و طلسم شده و به همین دلیل هم نتوانسته به مجلس برود. از طرفی در این مدت که با ما رفت و آمد داشت، فهمیده بودیم با شوهرش اختلاف زیادی دارد و میگفت شوهرش او را طلسم کردهاست، چون به او حسادت میکند. ما هم گفتههای او را تأیید کردیم و به او پیشنهاد دادیم برای اینکه طلسمش باطل شود باید یا از همسرش جدا شود یا اینکه او را به قتل برساند. وقتی این نسخه را برای او پیچیدیم، از ما خواست شوهرش را از میان برداریم و پول زیادی هم به ما داد و ما هم وسوسه شدیم و قبول کردیم، اما مدتی بعد ترسیدیم و پشیمان شدیم و احتمال دادیم دست ما رو میشود و بعد هم دستگیر و قصاص میشویم، به همین دلیل به او گفتیم اگر او را ما به قتل برسانیم، سحر و جادوی ما اثری نمیکند و طلسمش باطل نمیشود و باید او فرد دیگری را برای قتل اجیر کند. ثریا قبول کرد و بعد به ما گفت که فرد دیگری را برای قتل اجیر کرده و شوهرش را به قتل رساندهاست.»