اردو یک رویداد «سناریومحور»، «مربیمحور» و «دارای فرایند ارزیابی شرکتکنندگان در چند مؤلفه شخصی- عملکردی» است که این فرایند ارزیابی شروع سلسلهرویدادهای بعدی (تداوم ارتباط) است. بر اساس این سه مؤلفه میتوان درباره ضرورت اردو صحبت کرد:
اول: اردو به عنوان یک رویداد سناریومحور به صورت برنامهریزی شده، بخشی از دادههای مربوط به هم را در قالب یک مسیر تصمیمگیری در اختیار مخاطب قرار میدهد که دستگاه محاسباتی او را به چالش بکشد تا یک تصمیم واقعی بگیرد. مثلاً در اردوهای راهیان پیشرفت ابتدا با حداقل دو بازدید که یکی در محیط مهندسی باشد و یکی در محیط نظام سلامت، دانشآموز و دانشجو در جریان دو مسیر شغلی متفاوت و اتفاقاتی که در لبه دانش رخ میدهد، قرار میگیرد و در عین حال حس خوشایندی از آن چیزی که به دست آوردهایم به او دست میدهد. در برنامه بعد از ظهر با مهارت روایتگری و برخی چالشهایی که رسانه بر او مستولی میکند، آشنا میشود و در کارگاه درباره انتخابهای آینده خود با منتورهای حاضر در برنامه و دیگر حاضران حتی مباحثه میکند. در برنامه نیمروز بعد با مسئله کار تیمی آشنا میشود چراکه رشد فردی از پیشرفت جمعی، جدا نیست و در بازیهای تشکیلاتی آنها را تمرین میکند و هیجان کار تیمی را میچشد. پس اردو با یک فیلمنامه، شرکتکنندگانش را به یک تصمیمگیری میرساند.
دوم: در پیادهسازی سناریو همان طور که دیدیم، منتورها و تسهیلگرانی هستند که همه آنها از منظر تربیتی مربی هستند، یعنی همه افراد حتی رانندهای که زحمت ایاب و ذهاب را میکشد، نقش تربیتی دارد و این افراد هستند که شرکتکنندگان را در مسیر فیلمنامه برنامه نگه میدارند. این افراد میتوانند در تمام عمر شرکتکنندگان مثل یک مراد محل رجوع افراد باشند.
سوم: ارزیابی بسیار مهم است چراکه اردوی فاقد ارزیابی، اردو نیست. در پایان هر اردو و در یک فرایند ۳۶۰ درجه تمام ذینفعان، اعم از مجریان و شرکتکنندگان به ارزیابی یکدیگر میپردازند. این امر رشد ایشان را در پی خواهد داشت، اما به طور خاص، مربیان بسته به سناریوی برنامه باید کارنامه ارزیابی از شرکتکنندگان ارائه دهند، بنابراین ضرورت اردو در به چالش کشیدن افراد برای آشنایی با خود و رسیدن به یک تصمیمگاه دشوار است.
اردو میتواند عمومی یا تخصصی باشد و نیازهای متفاوتی را پوشش دهد، اما ابتدا باید گروههایی وجود داشته باشند که این امر را بر عهده بگیرند، یعنی نیازهای مختلف را شناسایی و برای آنها سناریوهای اجرایی پیشبینی و بعد امکانسنجی و در نهایت آنها را پیادهسازی کنند.
اما موانع اردو در چند سطح قابل بررسی است: در یک سطح با تبیینی که ما داشتیم اول جا نیفتادن نگاه جامع به اردو و دوم بی توجهی به اقتصاد اردو حائز اهمیت است، یعنی اردو برگزار کردن به عنوان یک صنعت که در دنیا تعریف شده است و حتی ترنول مالی مناسبی نسبت به اندازه مشتریانش هم دارد، در ایران به رسمیت شناخته نمیشود و به عنوان یک امر جانبی و حتی گاه لاکچری حساب میشود. در سطح آموزش و پرورش و اردوهای دانشآموزی، بعد از وقوع چند حادثه، آییننامه جدیدی از سوی شورایعالی آموزش و پرورش تصویب و با امضای رئیسجمهور وقت ابلاغ شد که برگزاری اردوها در مدارس را تقریباً غیرممکن ساخت. تغییر این مصوبات و ابلاغ مجدد، ضمن حفظ رویکردهای ایمنی شاید مهمترین اولویت مورد نیاز این سطح از اردوها باشد. در سطح دانشجویی شرایط مساعدتر است، اما تقریباً به محتوا توجه جدی نمیشود و تداوم ارتباط پس از اردو فاقد متولی است. همچنین بیتوجهی به اولویتهای واقعی دانشجویان در نگاه مدیران از دیگر مسئله اردوهاست. از طرفی در سطح عمومی هم به دلایل مختلفی از جمله مسائل مالی و تغییرات نگرشی اردوها مورد توجه خانوادهها قرار نمیگیرند و بیشتر شاهد سفرهای خانوادگی گروهی هستیم که فاقد آن سه مؤلفه مربوط به اردوها هستند.
برای تسریع در اردو بردن دانشآموزان و دانشجویان نیاز است که اول: بخشهایی از دولت، تسهیلگریهایی را انجام دهند. دوم: بخش خصوصی مشابه فرایندی که در اکوسیستم نوآوری و استارتآپی کشور رخ داده است، پای کار بیاید و با تحویل گرفتن بخشی از زیرساختها در این زمینه فعالیت داشته باشد، البته باید مراقب باشیم بخش خصوصی به فکر درآمدزایی صرفاً سودی بیش از مصوبات از این راه نباشد و عدالت اجتماعی را مدنظر قرار دهد. بعد از آن، نهادهایی مانند آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت ورزش و جوانان به عنوان استفادهکنندگان اصلی باید کار تخصصی را بپذیرند و کارها را برونسپاری کنند، البته با سیاستگذاریهای اصولی و بجا و همچنین نظارتهای کلان.
عضو هیئت مدیره مؤسسه تربیت اردویی مهارتی اردوبهشت