يكي از مهمترين موارد و عواملي كه غرب به عنوان ارزش به آن مينگرد مسئله آزادي بيان افراد ميباشد. مسئلهاي كه به جرئت ميتوان آن را يكي از پايهها و بنيادهاي مهم دموكراسي غرب نام نهاد؛ غربي كه حتي نسبت به خدا، انبياي الهي و مقدسات اديان، كه هيچ ارزشي والاتر از آن نيست هيچ حريمي را به رسميت نميشناسد و به بهانه آزادي بيان و نشر آزاد اطلاعات و افكار، هر مطلبي را در يك فضاي سكولاريستي و بر مبناي اومانيسم نشر ميكند. در چنين فضاي سكولار و تقدسزدايي كه هيچ مفهوم مقدسي از شيطنتهاي جريانهاي رسانهاي غرب بيبهره نيست يك واقعه تاريخي كه در هالهاي از ابهام هم است به عنوان خط قرمز نهادهاي مدعي حقوق بشر شناخته شده و رسماً تعرض به آن حريم مستوجب مجازات و عقوبت است و آن چيزي نيست به جز هولوكاست. اينكه هم اينك در تهران و در جايي كه پرچمدار مبارزه با صهيونيسم بينالملل است مسابقهاي با حضور هنرمندان كشورهاي مختلف و در رشتههاي كارتون و كاريكاتور برپاست هيچ جاي تعجبي ندارد زيرا ايران با موضعي مشخص و شفاف به اين مهم مبادرت نموده است زيرا ايران و ايراني كه پيوندي ناگسستني با هنر دارد و مبدأ و خاستگاه هنرمندان بزرگي در طول تاريخ بوده است همواره توانسته است حتي ديدگاههاي ايدئولوژيك خود را نيز در قالب و به زبان فاخر هنر تئوريزه كند. از اين رو نهادهاي غربي مدعي آزادي بيان به جاي اينكه به بهانههاي واهي سعي در ايجاد خلل براي اين مسابقه هنري نمايند شايد بهتر باشد روزه سكوت خود را بشكنند و سؤالات خيل عظيم مناديان آزادي و صلح جهاني را پاسخگو باشند.
بسيار جاي تعجب است كه مدير كل يونسكو خانم ايرينا بوكووا كه از زيرمجموعههاي سازمان ملل متحد شناخته ميشود با عباراتي نظير به سخره گرفتن نسلكشي مردم يهود، ضدارزشهاي جهاني، تحمل و اقدام متقابل، خلاف آموزشهاي يونسكو براي ترويج آموزش هولوكاست و... از اين رخداد فرهنگي ياد ميكند. دبير مسابقه بينالمللي كارتون و كاريكاتور هولوكاست عنوان ميكند كه ما در پي نفي يا اثبات هولوكاست نيستيم و تنها افكار جامعه جهاني را متوجه سه سؤال مهم و عمده داريم و از مراجع آكادميك و دانشگاهي غرب انتظار ميرود به دور از هيجانات كاذب رسانهها و در فضاي معقول و با حضور رسانهاي بيطرف تنها به اين سؤالات پاسخ دهند:
1- اگر براي غرب آزادي بيان و ابراز عقيده هيچ خط قرمز و محدوديتي نميشناسد حتي تا آنجا كه اجازه وهن و تمسخر به مقدسات ديگر اديان را ميدهد چرا اين ظرفيت وجود ندارد كه پاسخ به يك واقعه تاريخي كه به مراتب اهميت معنوي كمتري از موضوعات معنوي و الهي دارد را در فضايي به دور از تشنج و در حضور رسانههاي آزاد بدهد؟
2- اگر بر فرض اينكه واقعه هولوكاست اتفاق افتاده باشد و در صورت صحت اين فرضيه، آيا به راستي مردم ديگري از جهان بايد تاوان آن را بدهند، آيا اين مسئله كه ضرب المثل: گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن مسگري را در اذهان متبادر ميسازد اهميت كمي دارد كه حقوقدانان و سياستمداران خبره جهاني اين چنين مهر سكوت بر لبهاي خويش زدهاند و حاضر به طرح بحث علمي اين ماجرا نيستند؟
3- هولوكاست واقعي امروزه در يمن و بحرين و از همه مهمتر در سرزمينهاي اشغالي و ضدنژاد مظلوم و بيپناه مسلمانان فلسطين در حال اتفاق است. آيا سازمان ملل براي كشتگان و قربانيان فاجعه اتمي هيروشيما و ناكازاكي كه توسط دولت امريكا رقم زده شد يا براي فاجعه صبرا و شتيلا كه توسط رژيم صهيونيستي اتفاق افتاده اين همه از اعتبار و آبروي خودش خرج كرده كه حالا اينچنين براي يك واقعه صرفاً تاريخي، يهودنوازي ميكند؟
همه اين سؤالات و سؤالاتي كه از اين دست در ذهن هنرمندان آزاد ساير ملل نهفته است از شرق تا غرب عالم فطرت پاك انساني و روح بيآلايش اين هنرمندان را موضوعاتي از اين دست درگير نموده است.
سازمانهاي بينالمللي ميبايست پاسخي براي اين سؤالات و افكار عمومي بدهند نه اينكه با حرفهاي سياسي در پي ضربه زدن به روح اين مسابقه باشند. هنرمندان آزاد سراسر جهان، به منزله جزئي از پيكره عظيم جامعه بشري كه همواره استمداد و كمك به مظلومان عالم را به واسطه حديث شريف: كونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا سرلوحه خويش ساختهاند تا ظهور دولت يار (عج) به اين راه پاي فشاري ميكنند و چشم انتظار نابودي رژيم منحوس صهيونيستي نشستهاند.
باشد كه صبح پيروزي نزديك است.
اليس بصبح قريب