کد خبر: 727345
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۵
به بهانه پخش «شكارچي شنبه» در روز قدس
هر ساله روز قدس، مخاطبان تلويزيون شاهد بازپخش معدود فيلم‌هاي سينماي ايران با موضوع فلسطين و جنايات صهيونيست‌ها هستند
مهدي آذرپندار
هر ساله روز قدس، مخاطبان تلويزيون شاهد بازپخش معدود فيلم‌هاي سينماي ايران با موضوع فلسطين و جنايات صهيونيست‌ها هستند. از فيلم ماندگار و تكرار نشدني «بازمانده» ساخته مرحوم سيف‌الله داد  بگير تا محصولات اين چند سال اخير مثل «سي‌و‌سه‌روز» و «ريسماني نزديك‌تر از رگ» و «فيلادلفي». اما قطعاً شاخص‌ترين اثر ضد صهيونيستي سينماي ايران در چند سال اخير، فيلم «شكارچي شنبه» است كه توليد و اكران پرحاشيه و سختي را تجربه كرده است. «شكارچي شنبه» (۱۳۸۸) به نويسندگي و كارگرداني «پرويز شيخ‌طادي» با اينكه در جشنواره و در زمان اكران خود در دولت دهم قدر نديد و حتي با مخالفت‌ها و سنگ‌اندازي‌هاي زيادي هم روبه‌رو شد و به مذاق دولتي‌ها خوش نيامد، اما بعد از پخش تلويزيوني و به خصوص پس از تقدير رهبر انقلاب از اين فيلم، جاي خود را در ميان مخاطبان تلويزيون پيدا كرد و حالا به پاي ثابت كنداكتور روز قدس تبديل شده است. گرچه حواشي «شكارچي شنبه»، فقط مربوط به دوران اكران آن نيست؛ چنانكه پروسه‌ انتخاب بازيگر اين فيلم، خود داستان عبرت‌آموزي دارد.

براي توضيح اين داستان عبرت‌آموز، بايد ابتدا كمي در مورد بازيگران دوتابعيتي سينماي ايران توضيح داد. احتمالاً پيش از اين،  راجع‌به دوپاسپورته‌ها در سينماي ايران چيزهايي شنيده‌ايد. دوپاسپورته‌هاي سينماي ايران چنانكه از نامشان نيز پيداست، معمولاً در كنار تابعيت ايراني، تابعيت كشور ديگري را نيز دارند. خب تا اينجاي كار ماجرا ظاهراً شخصي است و به ديگران ارتباطي ندارد، اما داستان وقتي جالب‌تر مي‌شود كه بدانيد همين پذيرفتن تابعيت كشور بيگانه، روي عملكرد و انتخاب‌هاي سينمايي اين هنرمندان تأثير مي‌گذارد. به خصوص كه در سال‌هاي اخير، رفت و آمدهاي سينماگران ايراني به سفارت‌هاي خارجي چند برابر شده و متعاقباً پديده‌ دوپاسپورته‌ها نيز عموميت بيشتري يافته است. چنانكه سال گذشته «ابراهيم حاتمي‌كيا» در برنامه‌ «راز» زبان به انتقاد از اين پديده‌ رايج در سينماي ايران گشود و گفت: «اين بحثي كه امروز مطرح شده و افراد و هنرمندان دوپاسپورته در فرهنگ وجود دارند، نگران‌كننده است. چرا بايد يك هنرمند و فيلمساز يك پايش در اين ور مرز و يك پايش در آن ور مرز باشد؟»
حال تصور كنيد در چنين وضعيتي با انبوهي از سينماگران دوپاسپورته و البته در ميانه‌ هياهوي اتفاقات سال ۸۸، «پرويز شيخ طادي» تصميم به توليد فيلم «شكارچي شنبه» با مضموني تند و جسورانه عليه صهيونيست‌ها گرفت. طبيعي بود كه نقش نخست اين فيلم، نياز به بازيگري توانا و قدرتمند داشت كه توفيق او در بازي، روي توفيق فيلم تأثير مستقيم مي‌گذاشت و هر كسي نمي‌توانست اين نقش را بازي كند. مخصوصاً اينكه معمولاً در سنين بالا، كانديداهاي مناسب براي ايفاي نقش محوري، در سينماي ايران زياد نيستند. بنابراين كار سخت «پرويز شيخ طادي» شروع شد.  بالاخره اما يكي از بازيگران نام‌آشناي سينماي ايران كه پيش از اين هم سابقه‌ همكاري موفقي را با «شيخ طادي» داشت و البته در رسانه‌ها به عنوان يكي از بازيگران طيف ارزشي شناخته مي‌شد، قرارداد بازي در «شكارچي شنبه» را براي ايفاي نقش خاخام يهودي به عنوان بازيگر نقش اول فيلم امضا كرد. بدين ترتيب، همه چيز داشت به خوبي پيش مي‌رفت و پروسه‌ انتخاب بازيگران خارجي و بازديد از لوكيشن‌ها در جريان بود كه ناگهان، بازيگر مذكور از بازي در اين نقش انصراف داد.
دليل اين بازيگر مشهور و قديمي و مدعي انقلابي‌گري براي انصراف از بازي در اين فيلم، شنيدني بود. او اقامت دائم يكي از كشورهاي اروپايي را داشته و بعد از اينكه به اطمينان مي‌رسد بازي در اين فيلم ضدصهيونيستي ممكن است تابعيت دوم او را با چالش مواجه كند، تصميم مي‌گيرد چند روز مانده به آغاز فيلمبرداري، از بازي در اين فيلم انصراف دهد.   روز از نو و روزي از نو؛ دوباره‌ پروسه‌ انتخاب بازيگر آغاز شد و كمي بعد، اين بار، گروه به نام بازيگر شناخته شده و مطرح ديگري رسيد كه از هر جهت مناسب ايفاي اين نقش و حتي از بازيگر نخست نيز نامدارتر و كاربلدتر بود: «استاد علي نصيريان». اما او هم به شكل اولي، همان مشكل بازيگر اول را داشت.
  به عبارت دقيق‌تر «علي نصيريان» هم به سبب اقامت فرزندانش در امريكا، داراي گرين كارت ينگه دنيا بود و بدتر اينكه، با ابطال اين گرين كارت، ممكن بود از ديدار فرزندانش محروم شود. نكته‌ ديگر اينكه لااقل در ظاهر، او به اندازه‌ بازيگر نخست به عنوان يك چهره‌ ارزشي شناخته نمي‌شد. اما در شرايطي كه اوضاع خيلي اميدواركننده به نظر نمي‌رسيد، گروه كارگرداني ترجيح داد تا شانسش را امتحان كند.
 نتيجه اما كمي غافلگيركننده بود. در عين ناباوري، اين بازيگر مطرح، بازي در اين نقش را پذيرفت و خيلي هم به تبعات ابطال گرين كارتش فكر نكرد. در نتيجه، «شكارچي شنبه» با بازي «استاد علي نصيريان» كليد ‌خورد و در ادامه هم، بر خلاف انتظارها، از انصراف او خبري منتشر نشد و بالاخره فيلمبرداري اين فيلم با همه‌ حواشي عجيب و غريبش و همه‌ مخالفان دولتي و غير دولتي و شبه‌روشنفكري كه داشت، به پايان رسيد.
 كمي بعد، فيلم با وجود همه‌ مخالفت‌ها و بي‌مهري‌ها، روي پرده رفت و با وجود سالن‌هاي سينماي كم و سانس‌هاي غيرمنظم، با استقبال طيف ارزشي و بيش از همه دانشجويان روبه‌رو شد، چنانكه «شكارچي شنبه» جزو نخستين فيلم‌هايي بود كه اكران‌هاي دانشگاهي فراواني براي آن برگزار شد و اصلاً پس از اين فيلم بود كه بازار اكران‌هاي دانشگاهي فيلم‌هاي سينمايي رونق گرفت. اما در ميان همه اين اكران‌ها، جالب اينجا بود كه قاطبه‌ مخاطبان فيلم، نظر واحدي روي مهم‌ترين نقطه‌ قوت «شكارچي شنبه» داشتند: بازي «استاد علي نصيريان».
كمي بعد، مقام معظم رهبري فيلم «شكارچي شنبه» را ديدند و آن را ستودند. اما در اين ميان، ايشان نظر ويژه‌اي روي بازي «علي نصيريان» داشتند. چنانكه عزت‌الله ضرغامي ماجرا را اين طور روايت مي‌كند: «چندين بار - اگر نگويم مكرراً- به دلايلي كه فرصت پيش آمد، از لسان رهبر معظم انقلاب شنيدم كه ايشان بازي بسيار خوب آقاي علي نصيريان را يادآوري كردند كه چقدر فيلم «شكارچي شنبه» را باورپذير كرد.»
 حالا چند سالي از اكران فيلم مي‌گذرد و «شكارچي شنبه» جاي خود را در ميان سينمادوستان باز كرده است. اما تأسف‌آور است اگر بدانيد در ميان نهادهاي عريض و طويل فرهنگي اين مملكت، هيچ‌گاه هيچ نهادي از «استاد علي نصيريان» به خاطر بازي در اين فيلم تقدير نكرد. آن هم در شرايطي كه بعد از توقيف فيلم ضد ايراني «خانه‌ پدري» به مدد خاصه‌خرجي‌هاي سازمان سينمايي، هفته‌اي نبود كه از «كيانوش عياري» تقدير نشود يا بعد از اكران «قصه‌ها»، هفته‌اي نبود كه «رخشان بني‌اعتماد» به خاطر ساخت اين فيلم افسرده‌، روي سن همايش‌ها و جشنواره‌هاي دولتي و غيردولتي نرود!
 اين ماجراي عدم تقدير، وقتي تأسف‌آورتر مي‌شود كه بدانيد «استاد علي نصيريان» به خاطر بازي در اين فيلم، قيد گرين كارت خود را زد: «من گرين كارت هم داشتم و به‌خاطر اينكه ديگر به امريكا سفر نكردم باطل شد و من هيچ احتياجي به سفر به اين كشورها ندارم و اين واكنش‌ها براي من اصلاً هم مهم نيست.» (مصاحبه با خبرگزاري تسنيم- ۱۸ تير ۹۴)
 شايد البته به نظر برخي كه با فضاي سينماي ايران آشنايي چنداني ندارند، اهميت اين كار ايشان چندان روشن نباشد. اما بد نيست بدانيد كه به طور مثال، يكي دو بازيگر مطرح سينماي ايران به خاطر همين دوپاسپورته بودن و داشتن همسر خارجي، با وجود عقد قرارداد حاضر به بازي در فيلم «روباه» به كارگرداني بهروز افخمي نشدند و در حين فيلمبرداري، از بازي در اين فيلم انصراف دادند. يا اينكه سال گذشته در كوران حملات وحشيانه‌ رژيم صهيونيستي به غزه، چهره‌هاي اسكاري سينماي ايران از ترس ابطال گرين كارت‌هاي خود و بايكوت در جشنواره‌ها، كمپين حقوق بشري «هم غزه هم اسرائيل» تشكيل دادند و در ميانه‌ لحاف خوابيدند تا خدايي ناكرده هزينه انتقاد از رژيم كودك‌كش صهيونيستي را پرداخت نكنند. گرچه بعداً اعتراضات باعث شد تا صريح‌تر موضع بگيرند.
با چنين توصيفاتي و در روزهاي سرايت محافظه‌كاري به بدنه‌ سينماي ايران، احتمالاً شما هم موافقيد كه «علي نصيريان» فارغ از اينكه چه گرايش سياسي دارد و به كدام دولت رأي داده، دلواپس مذاكرات هست يا نيست، نظرش در مورد فتنه‌ ۸۸ كدام است و...، فقط و فقط به اين دليل كه حاضر است به خاطر بازي در يك فيلم ضد صهيونيستي، بي‌سر و صدا و بدون ادعا، قيد گرين كارت ينگه دنيا را بزند و تبعات بايكوت بعدي‌اش را در سينماي ايران بپذيرد و با وجود استادي در بازيگري، چند سالي كنار گود بنشيند تا متوجه باشد كه ديگر نبايد در آثاري از اين دست بازي كند، شايسته‌ بالاترين تقديرهاست.  حال اينكه وزير فرهنگ و رئيس سازمان سينمايي كشور، خود در چنگال عده‌اي يأجوج و مأجوج گرفتار آمده‌اند كه با هياهو كردن بر سر فيلم‌هاي توقيفي و مسائل مربوط به مميزي، فرصت انديشيدن به تقدير از امثال «علي نصيريان»‌ها را از سكانداران حوزه فرهنگ گرفته‌اند، خود بحث ديگري است كه در اينجا مجالي براي پرداختن به آن نيست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار