کد خبر: 726595
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۴
حسن رشوند
ديپلماسي هسته‌اي ايران و گروه 1+5 با مديريت دولت يازدهم از حدود 20‌ماه پيش آغاز شد و در اين مدت شاهد فشرده‌ترين و بي‌نظير‌ترين اتفاقات و حوادث ديپلماتيك در روابط ايران و قدرت‌هاي بزرگ جهاني بر سر پرونده هسته‌اي كشورمان بوديم. اكنون كه در روزهاي آخر و وقت اضافه پايان ضرب‌الاجل 11 تير 1394 (30 ژوئن 2015) قرار داريم، كليدي‌ترين پرسشي كه مي‌توان مطرح كرد و به نظر مي‌رسد پاسخ آن نيازمند داشتن درك و فهم راهبردي نسبت به فضاي مذاكرات مي‌باشد، آن است كه توافق هسته‌اي احتمالي ميان ايران و گروه 1+5 از چه ماهيت و ويژگي‌هايي برخوردار خواهد بود و در عين حال،‌ آثار و پيامدهاي احتمالي آن در چه حوزه‌هايي قابل توجه و اهميت خواهد بود؟ واقعيت اين است كه شناخت ماهيت و ويژگي‌هاي توافق هسته‌اي احتمالي از ابعاد مختلف «فني- حقوقي» و «سياسي- استراتژيك» قابل بحث است. در مورد ابعاد فني و حقوقي مذاكرات جاري هسته‌اي، حداقل دو نوع ارزيابي و نظريه كارشناسي و اطلاعاتي قابل مشاهده است:  نظريه اول مربوط به ارزيابي رسمي و نيمه‌رسمي ناظر بر نهايي شدن بخش قابل توجهي از متن توافق جامع هسته‌اي است كه در برخي اظهارنظرها از جمله هيئت ديپلماتيك روسيه قابل رؤيت است. آنجا كه مقامات روسي توافق در اين بخش را تا 90 درصد اعلام كردند يا در اظهارات نيمه‌رسمي خود نيز نوشته‌اند كه متن توافق در حدود 80 صفحه و پنج ضميمه آماده شده است.
نظريه دوم ارزيابي رسانه‌اي و نيمه‌رسمي ناظر بر باقي‌ماندن اختلافات طرفين بر سر مسائل و موضوعات اساسي است كه عمدتاً در مواضع ديپلمات‌هاي ناشناس غربي بيان مي‌شود اما پذيرش اين سطح از توافق با اخباري كه به بيرون درز پيدا كرده است، چندان سنخيتي ندارد، چرا كه مي‌دانيم حداقل در سه بخش پيش‌نويس تحريم‌ها، مسئله تحقيق و توسعه و فرآيند بازرسي‌ها هنوز مذاكرات در بن‌بست قرار دارد. اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران ديدگاه‌هاي خود را به طور صريح و شفاف در رابطه با مسائل مورد اشاره بيان نموده و ترسيم خطوط قرمز هسته‌اي در بيانات مقام‌معظم رهبري در دوم ارديبهشت ماه جاري ناظر بر همين نكته است. اما آنچه در اين مقطع و حتي در طول مذاكرات در 20 ماه گذشته وجود داشته است، بعد سياسي- استراتژيك پرونده هسته‌اي ايران است. بدون ترديد رويكرد سياسي- استراتژيك ايران در مذاكرات جاري هسته‌اي متمركز بر اهداف مهمي از جمله اين موارد است:  1- حفظ امكان توانمندي هسته‌اي 2- رفع تحريم‌ها 3-حضور در چارچوب‌هاي حقوقي و قانوني 4- عادي‌سازي مناسبات بين‌المللي. در نقطه مقابل، رويكرد غرب بر اهداف زير تمركز دارد: 1- برچيدن توانمندي‌هاي فني 2- اعمال استانداردها و بازرسي‌هاي بي‌سابقه بر ايران 3- تداوم تحريم‌ها و حفظ زيرساخت‌هاي آن 4- تسري دامنه چالش هسته‌اي به ساير حوزه‌هاي سياسي، امنيتي و اقتصادي ايران در راستاي استراتژي ديرينه مهار دوجانبه.
از طرف ديگر، به نظر مي‌رسد اهداف «فرامتني» كه غرب در اين مذاكرات دنبال مي‌كند، بيانگر ماهيت سياسي- استراتژيك توافق هسته‌اي باشد. نكاتي كه اخيراً در اظهارات «آنتوني بلينكن» قائم‌مقام وزير خارجه امريكا مورد اعتراف قرار گرفته است، بيانگر اين واقعيت است. بلينكن مي‌گويد: «در صورت عدم توافق،  اولاً امريكا ديگر قادر به حفظ رژيم تحريم‌ها نخواهد بود. ثانياً مشروعيت ادعاهاي امريكا درباره برنامه هسته‌اي ايران به شدت مورد ترديد قرار خواهد گرفت. ثالثاً برنامه هسته‌اي ايران با سرعتي غيرقابل پيش‌بيني احيا خواهد شد. رابعاً امريكا با افزايش سطح تنش از امكان همكاري با ايران در حوزه‌هاي منطقه‌اي محروم خواهد شد و در نهايت، امريكا گزينه مؤثري براي مقابله با ايران تحت آن شرايط نخواهد داشت. صرف‌نظر از شناخت ماهيت و ويژگي‌هاي توافق هسته‌اي احتمالي در ابعاد گفته شده «فني- حقوقي» و «سياسي- استراتژيك» به نظر مي‌رسد تحولات هسته‌اي و فرآيند مذاكرات ايران با 1+5 بيانگر آن است كه آثار و پيامدهاي يك توافق هسته‌اي احتمالي بسيار مهم‌تر و كليدي‌تر از ماهيت و جنس توافق باشد، چرا كه روند مذاكرات هسته‌اي در همه ابعاد سياسي، فني و حقوقي آن نشان داد كه موضوع «اراده سياسي» در دستيابي به توافق از نقش و تأثير قابل‌توجهي برخوردار بوده و به همين دليل به نظر مي‌رسد طرفين در اهداف كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و بلندمدت خود، فرآيند مذاكرات را معطوف به آثار و پيامدهاي آن دنبال مي‌كنند. از اين رو بررسي آثار و پيامدهاي جامع هسته‌اي احتمالي در سطوح زير قابل توجه خواهد بود:
1- وضعيت برنامه هسته‌اي:‌ مسئولان نظام جمهوري اسلامي به درستي مي‌دانند كه غربي‌ها در توافق هسته‌اي تعطيلي كامل زيرساخت‌هاي هسته‌اي ايران را نشانه رفته‌اند. به همين دليل تمامي مطالبات و درخواست‌هاي آنان در حوزه‌هاي فني و حقوقي به اين منظور طراحي شده است. در مقابل، ايران نيز پذيرش هرگونه مطالبه غرب در اين خصوص را به عنوان خطوط قرمز خود معرفي كرده است.
2- وضعيت تحريم‌ها:  مواضع امريكايي‌ها در مورد آثار توافق بر حوزه تحريم‌ها بيانگر آن است كه: 1- ادامه فشار تحريم‌ها را بهترين راه تضمين پايبندي ايران به توافق احتمالي مي‌دانند. 2- از آنجا كه توافق احتمالي بر بستر بي‌اعتمادي‌ها شكل خواهد گرفت،‌ بازگشت‌پذيري تحريم‌ها براي امريكا يك اصل اساسي است. 3- امريكايي‌ها بارها تأكيد كرده‌اند كه تحريم‌هاي غيرهسته‌اي را با قدرت ادامه خواهند داد. بنابر اين در خوشبينانه‌ترين وضعيت، به نظر مي‌رسد غرب به دنبال اجازه دسترسي ايران به بخشي از پول‌هاي بلوكه ‌ شده‌اش است ولي بعيد است در الگوي رفتاري غرب نسبت به ايران پس از توافق استاندارد تحريم‌ها حذف شود.
3- چالش‌هاي منطقه‌اي: اگرچه در طول مذاكرات هسته‌اي طرفين از پرداختن به مسائل منطقه‌اي خودداري كرده‌اند، ولي بررسي ماهيت سياسي- استراتژيك توافق هسته‌اي احتمالي، بيانگر اهميت رابطه‌اي است كه ميان مذاكرات هسته‌اي با مسائل منطقه‌اي وجود دارد. در اين خصوص، «مارتين اينديك»، عضو برجسته ايپك رژيم صهيونيستي معتقد است: مذاكرات اوباما با ايران تنها به اينكه ايران به سلاح هسته‌اي- بخوانيد فناوري‌هاي هسته‌اي- دست خواهد يافت يا خير مربوط نمي‌شود، بلكه مذاكرات به آينده خاورميانه مربوط مي‌شود، حتي مقامات غربي در پيش‌فرض ذهني خود اميدوارند از مسير دستيابي به توافق هسته‌اي، به دستاوردهاي بزرگ منطقه‌اي نائل آيند. در همين راستا، رئيس‌جمهور فرانسه چندي پيش ابراز اميدواري كرده بود كه توافق احتمالي هسته‌اي نقش سازنده‌اي در حل مشكلات منطقه‌اي ايفا كند.
4- سطح عمليات رواني:  شايد بتوان مهم‌ترين ويژگي فضاي هشتمين دور مذاكرات وين را كه قاعدتاً روزهاي پاياني خود را سپري مي‌كند، در اين عبارت خلاصه كرد: «مانور مؤلفه‌هاي نامحدود در فضاي محدود». بدين معني كه مجموعه بسيار زياد و پيچيده‌اي از مؤلفه‌ها در سطوح مختلف رسانه‌اي و غيررسانه‌اي موجب توليد فضاي مبهم و كلي از مذاكرات وين شده‌اند و اين امر بيانگر بازي‌هاي پيچيده عمليات رواني غرب عليه ايران در فرآيند مذاكراتي است كه به صورت فشرده در شرايط حساس در حال انجام است. كاملاً روشن است كه غرب در فضاي مذاكراتي وين مجموعه‌اي از تاكتيك‌هاي جنگ رواني را براي اعمال بيشترين فشار به تيم مذاكراتي كشورمان به كار گرفته‌ است كه به برخي از مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود:
1- مقصرسازي در صورت شكست مذاكرات، 2- تهديد به ترك مذاكرات، 3- ارائه دورنماي اميد و نااميدي در شرايط حاضر، 4- القاي بي‌اعتمادي نسبت به ايران، 5- القاي دورنماي مبهم در مورد پساتوافق
بنابر اين كاملاً بديهي است كه بسياري از مفاهيم مانند «شكست»، «پيروزي»، «توافق خوب»، «توافق بد» و بسياري از واژه‌هاي ساختگي در سطح رسانه‌اي و عمليات رواني صرفاً يك حركت مفهوم‌سازي براي رسيدن به هدف است. بنابراين دور از انتظار نيست كه از هم‌اكنون بايد شاهد تلاش رسانه‌اي غرب براي مصادره كردن دستاوردهاي مذاكرات و توافق هسته‌اي احتمالي و خالي بودن دست ايران پس از مذاكرات باشيم. از اين رو بايد گفت كه توافق هسته‌اي از جهاتي خيلي دور و از جهات ديگر خيلي نزديك است. اما آنچه اهميت دارد، هوشمندي و مديريت است كه بايد در سكانس سكانس اين مذاكرات و احياناً توافق حاصل شده آن صورت داد و در اين مسير همه وظيفه داريم نقش خود را به درستي ايفا كنيم تا دچار فريب و اغواگري‌هاي دشمن نشويم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار