
با شدت گرفتن بحث توافق هستهاي يك رويكرد جديد و قابل توجه از سوي بعضي صاحبنظران سرشناس امريكايي در عرصه روابط بينالمللي عليه كشورمان شكل گرفته كه بر اساس آن سعي ميشود چهرهاي امپرياليستي از ايران نشان داده شود و برداشته شدن تحريمها دستهاي تهران را براي پيشبرد «سياست خارجي توسعه طلبانه» خود بيش از پيش باز خواهد گذاشت.
هنري كيسينجر وزير خارجه اسبق امريكا اولين كسي بود كه بهصورت جدي ايران را يك كشور با گرايشهاي امپراياليستي توصيف كرد كه بزرگترين تهديد براي غرب محسوب ميشود. وي در 15 خرداد 1393در گفت وگو با راديو ملي امريكا (NPR) با اشاره به اينكه «يك محور شيعه از تهران تا بغداد و سوريه و از آنجا تا جنوب لبنان و مرزهاي مديترانه كشيده شده است» افزود: «اين به ايران فرصت ميدهد تا امپراتوري باستاني فارسي را _ در اين زمان با عنوان شيعه_ بازسازي كند.» كيسينجر در ادامه آنچه را كه امپراتوري ايران ميخواند بزرگترين خطر براي امريكا توصيف ميكند: «شرايط كنوني از منظر استراتژيك يك فرصت بينظير در اختيار ايران قرار داده است. من ايران را مشكل بزرگ تري از داعش ميدانم.»
تهران در طول سه دهه گذشته با وجود تمامي فشارها و توطئهها هيچگاه از شعارهاي ضدامريكايي دست برنداشته اما مهمترين رقيب آن در منطقه يعني يك نظام خانوادگي پادشاهي ثروتمند در عربستان بيش از پيش به امريكا نزديك و به ويژه در حوزه امنيتي و نظامي به آن كشور وابسته شد.
شروع ناآراميهاي جهان عرب كه در خارج به «بهار عربي» و در داخل به «بيداري اسلامي» معروف شد، باعث شد رقابت ايران و عربستان شدت بگيرد و رياض به سياست خصمانه خود عليه تهران و متحدانش در بيروت، دمشق و بغداد سرعت بيشتري بدهد. اين سياستها با هزينه ميلياردها دلار نفتي و در قالب حمايت از پروژه سلفيگري وهابي منجر به ايجاد ناامني در سوريه و عراق شده است.
هر چند ناآراميها در كشورهاي متحد هزينههاي زيادي بر ايران تحميل كرده است ولي تهران نشان داد به رغم تمامي محدوديتهايي كه غرب از جمله تحريمها اعمال كرده توانايي دفاع از متحدان خود را دارد. ايران نه تنها دولتهاي متحد خود در سوريه و عراق را حفظ كرد بلكه در سپتامبر با سقوط دولت تحت حمايت عربستان در صنعا، به آلسعود كيش و مات داد.
رياض كه نميتوانست شاهد شكستهاي پي در پي خود در بغداد، دمشق، بيروت و صنعا باشد، قاعده بازي را به هم ريخت و به يمن حمله هوايي كرد. اما اين حملات به رغم حمايت اطلاعاتي و فني امريكاييها با گذشت سه ماه به اذعان اكثر كارشناسان هيچ دستاوردي نداشته است و تنها باعث آشكار شدن ضعف نظامي عربستان سعودي و وابستگي آن به يك ارتش اجارهاي شده كه حتي توان دفاع از مرزهاي خود را ندارد، چه برسد كه بخواهد از طريق زور به اهداف خود در يك كشور ديگر دست يابد.
از طرف ديگر ايران با شش قدرت جهاني درباره فعاليتهاي هستهاي خود وارد مذاكره شد. حضور بدون قيد و شرط امريكا بر سر ميز مذاكرات اعتبار ديگري براي رويكرد مقاومتي ايران بود. مذاكرات هستهاي به مراحل آخر خود نزديك شده و احتمال دستيابي به يك توافق هستهاي كه ميتواند بسياري از دارايي بلوكه شده كشورمان را بازگرداند، كم نيست. در چنين شرايطي امريكاييها ميگويند تزريق ميلياردها دلار بيش از پيش باعث افزايش قدرت ايران خواهد شد كه هم اكنون به رغم تمامي تحريمها دست برتر امنيتي را در منطقه دارد. ري تكيه، عضو شوراي روابط خارجي امريكا با اشاره به اينكه مذاكرات هستهاي به مراحل پاياني خود نزديك ميشود، اين سؤال را مطرح ميكند كه جمهوري اسلامي چگونه ميخواهد ميلياردها دلار ناشي از توافق هستهاي را هزينه كند؟ وي تأكيد ميكند كه «دستيابي منابع مالي عظيم ناشي از توافق [هسته اي] موج امپرياليستي جمهوري اسلامي را توانمند خواهد كرد.»
توماس فريدمن با اشاره به اينكه توافق هستهاي ميتواند بزرگ باشد و همچون زلزلهاي خاورميانه را تكان دهد، در نيويورك تايمز نوشت: «جهان عرب امروز تقريباً وزن ژئوپلتيكي ندارد. مصر ضعيف است، عربستان سعودي ديگر فاقد ظرفيتهاي لازم براي نمايش قدرت در عراق است. يك ايران رها شده از بند تحريمها و تزريق بيش از 100 ميليارد دلار به صندوق بيشتر نسبت به همسايگان خود قدرت برتر خواهد بود.»
شكي نيست كه برداشته شدن تحريمها سرعت رو به رشد ايران را ميتواند به صورت قابل توجهي افزايش دهد و نظريه پردازان امريكايي نيز بر اين مسئله به درستي اشاره ميكنند اما مسئلهاي كه اين نظريهپردازها نه تنها به آن اشاره نميكنند بلكه آن را وارونه نشان ميدهند ماهيت ضدامپرياليستي ايران است. اين نظريه پردازان امريكايي بدون اشاره به نقش امپرياليستي كشورشان در خاورميانه براي نشان دادن چهرهاي امپرياليستي از تهران به تاريخ باستان ايران اشاره ميكنند و ميگويند امپراتوري در خون ايرانيهاست.
جيمز استاوريديس، فرمانده عالي سابق نيروهاي ناتو كه اكنون رئيس دانشكده ديپلماسي دانشگاه تافت است، طي يادداشتي براي فارين پاليسي با اشاره به اينكه «تهران داراي جاه طلبيهاي منطقهاي براي گسترش شكوه و نفوذ خود در حد امپراتوري پارس است»، مينويسد: «نمي خواهيم ايران امروز را يك قدرت امپراتوري تصور كنيم، اما مطمئناً ايرانيان چنين تصوري دارند- درواقع اين مسئله در دياناي (DNA) ملي و ديدگاه فرهنگي آنها تنيده شده و ما بايد تصميم بگيريم كه با واقعيت برتري ژئوپلتيك ايران كه در صورت لغو تحريمها نيز افزايش خواهد يافت، مقابله كنيم.» وي به نقل از هنري كيسينجر آورده است: «اگر حل مسئله هستهاي با ايران را مديريت كنيم، مشكل بعدي يك كشور بلندپرواز كه از نظر مالي به خوبي تأمين شده، خواهد بود كه بلندپروازيهاي متفاوتش نه تنها منطقهاي كه جهاني خواهد بود.»
استاوريديس در حالي تأكيد دارد كه بايد از ماهيت امپرياليستي تهران ترسيد كه ايران در عصر مدرن تاكنون به هيچكدام از همسايگان خود حمله يا لشكركشي نكرده است اما امريكا نه تنها هزاران كيلومتر دورتر از مرزهاي خود در برخي كشورهاي خليج فارس پايگاه نظامي تأسيس كرده بلكه علناً اين كشورها را تحت سلطه خود درآورده و حداقل به دو كشور منطقه لشكركشي كرده است.
امريكاييها در حالي بر لزوم مقابله با آنچه «امپراتوري فارسي» ميخوانند تأكيد دارند كه نه تنها از امپرياليسم امريكا حمايت ميكنند بلكه بر احياي مستقيم و عريان آن در خاورميانه تأكيد دارند. رابرت كاپلان عضو هيئت سياستگذاري دفاعي كه به وزارت دفاع امريكا مشاوره ميدهد، در يادداشتي براي فارين پاليسي با تأكيد بر لزوم بازگرداندن امپراتوري به خاورميانه نوشت: «امپراتوري شايد نسخه قديمي و از رده خارج شده باشد اما تاريخ نشان ميدهد تنها جايگزين ديگر غير از آن، آشوبي است كه هم اكنون ما شاهد آن هستيم.» اساس بحث كاپلان كه منتقدان آن را «نژادپرستانه»توصيف كردند. اين است كه مردم منطقه از حكومت مداري عاجز هستند و اگر آنها به حال خود رها شوند به صورت وحشيانهاي به جان هم خواهند افتاد به همين دليل امريكا براي احياي نظم بايد نقش امپراتور را در منطقه بازي كند.
به نظر ميرسد نگراني مقامات كنوني و سابق امريكا از ايران بيشتر از اينكه نشان دهنده ترس آنها از افزايش قدرت تهران باشد، بيشتر نشاندهنده نگراني جدي آنها از به چالش كشيده شدن چندين دهه هژموني امريكا به منطقه توسط يك كشور ضدامپرياليستي حكايت دارد. ايران پس از انقلاب همواره با محكوم و رد كردن اين ديدگاه امپرياليستي امريكا، تأكيد كرده است با سلطه خارجيها بر منطقه كنار نخواهد آمد.