در حالي كه ماراتن سخت و نفسگير مذاكرات هستهاي به عنوان يك پروژه ملي، روزهاي پاياني خود را سپري ميكند و سربازان ديپلماسي كشور تمام تلاش خود را به كار گرفتهاند تا از حقوق هستهاي ملت ايران در مصاف با شش قدرت زيادهخواه جهاني دفاع كنند، هفته نامه اصلاحطلب ارگان كارگزاران سازندگي در يادداشتي در شماره اخير خود به ترسيم فضايي غيرواقعي از رويكرد گروههاي سياسي به اين مسئله ملي در قالب موافق و مخالف پرداخته است.
نويسنده يادداشت « فرداي توافق هستهاي » كه از او به عنوان استاد علوم سياسي! ياد شده، ضمن ابراز اطمينان از اينكه مذاكرات به « توافق قطعي !» منجر خواهد شد، به پيشبيني تحركات به زعم او مخالفان توافق پرداخته و نوشته است: به گمان من استراتژي نهادهاي قدرتمند در فرداي توافق القاي حس ناتواني به دولت و حاميان آن است. وي سپس مدعي شده كه در چنين شرايطي مسلماً فضا امنيتيتر ميشود، بازداشتهاي فعالان سياسي اصلاحطلب گسترش مييابد، شعارهاي جنگطلبانه توسعه مييابد، مراسم بيشتري از هر نوع اعم از سخنراني و موسيقي و جنگ شادي و. . . هر روز لغو ميگردد، كفنپوشان و مداحان بيشتري به خيابانها ميآيند و از مراجع تقاضاي جلوگيري از امور مختلف ميكنند و البته تهديدات منطقهاي اهميت بيشتري مييابد و نظاميگري پررنگتري را طلب ميكند.
يادداشتنويس هفتهنامه اصلاحطلب صدا در اين مطلب ابتدا كوشيده است، فضايي دوقطبي از مذاكرات ترسيم كند و سپس اين دوقطبي را در قالب القاي حاكميت دوگانه به مخاطبان خود تفهيم نمايد و از اين طريق برخي نهادهاي حاكميتي را مقابل دولت تعريف كند. او البته براي مقابله با اين رويكرد توهمي دو راهبرد ترسيم كرده است؛ اولي سكوت و تحمل كه به زعم او چنين روشي خطر بزرگ القاي يأس و نااميدي در بدنه اجتماعي حاميان دولت و اصلاحات را به دنبال دارد كه نتيجه آن زمينگير شدن دولت در انتخابات مجلس و خبرگان رهبري خواهد بود. بنابراين ضمن مخالفت با اين روش به دولت توصيه ميكند راهبرد دوم را برگزيند كه عبارت است از خروج از لاك دفاعي و ورود به عرصه تهاجمي!
نويسنده صدا سپس پيشنهاد خود را در قالب همگاني جلوه دادن مطالبات اصلاحطلبان ( بخوانيد فتنهگران ) رونمايي و توصيه كرده است اين موضوع ميتواند رفع حصر يا حذف گزينشي داوطلبان خبرگان و مجلس توسط شوراي نگهبان يا حتي احياي اصل قانون اساسي در خصوص جرائم سياسي به صورت علني و با حضور هيئت منصفه و تجديد محاكمه زندانيان سياسي باشد.
اما شايد طنزآلودترين بخش اين يادداشت فراز پاياني آن باشد، در حالي كه در سطر سطر يادداشت نويسنده القاي حاكميت دوگانه، ترسيم موافق و مخالف توافق هستهاي موج ميزند، در پايان يادداشت دچار تناقض شده و آرزو كرده است: كاش ميشد در ايران سياست خارجي و منافع ملي خرج جناحها نشود. كاش ميشد اختلاف نظرها بر سر مسائل داخلي محدود بماند اما در برابر ديگران فقط يك صدا از كشور شنيده شود. او البته افسوس خورده كه چنين نيست و اظهار اميدواري كرده كه عقلانيت و دفاع از منافع ملي بر همه سياست پيشگان ما حاكم شود و پيشبيني «هر روز 9 بحران» صددرصد غلط باشد. نويسنده همچنين در اين بخش به كشف تازهاي دست يافته و آن «هر روز 9 بحران» است. ! اشاره نويسنده يادداشت به ادعاي رئيس دولت اصلاحات بود كه در روزهاي پاياني دولتش ادعا كرده بود كه: هر 9 روز يك بحران براي دولت من درست ميشود. وي البته اين تناسب را جابهجا كرده و نوشته « هر روز 9 بحران!»